بدنامی و بینشانی کورش در منابع ایرانی تقصیر اسکندر نیست
کوتاه نوشته:
منابع مکتوب ایرانی چه پیش از اسلام و چه در عصر اسلامی، هیچ گاه از کورش هخامنشی به عنوان شاه ایران یاد نکردند. در منابع تاریخی ایرانی، پیرامون این شخصیت تنها و تنها (پس از حذف مطالب تکراری) شاید دو خط مطلب داشته باشیم که در آن هم آمده کورش اصلاً شاه ایران نبود. بلکه یک فرمانده نظامی و یک حاکم دست نشانده محلی بود که از مادر، یهودی زاده (و از نژاد بنی اسرائیل) بود. (بنگرید) وقتی از باستانگرایان میپرسیم چرا این طور است؟ پاسخ میدهند اسکندر مقدونی همه چیز را نابود کرد. در جواب به این سخن باستانگرایان باید بگوییم که اولاً هیچ سندی وجود ندارد که اسکندر همه چیز را نابود کرده باشد. ثانیاً این همه از متن اوستا و سرودهها و سنتها باقی مانده است. چطور اینها نابود نشدند؟ حتی اسم افراد رده چندم تاریخی را میبینیم که مانده است. چرا اینها نابود نشدند؟ ثالثاً منابع مهم تاریخی و ادبی ایران (از جمله فردوسی، حافظ، مولوی، ابن سینا و 120 تن دیگر) همگی اسکندر را به بزرگواری ستایش کرده و حتی او را ذوالقرنین خواندهاند (بنگرید). رابعاً فرض را بر این بگیریم که اسکندر آمد و همه چیز را نابود کرد و نخبگان را منزوی کرد، خوب این سؤال پیش میآید که پس از صد سال که حکومت دوباره به ایرانیان رسید، چرا دوباره نام و یاد کورش را زنده نکردند؟ فرض کنیم دشمنی امروز به ایران حمله کند، فرض محال تمام کتابها را آتش بزند و همه تاریخ دانان را بکشد (گرچه چنین چیزی ممکن نیست). آیا بعد از 100 سال، هیچ چیز از تاریخ ایران باقی نمیماند؟ آیا حافظه جمعیِ ایرانیان ظرف 2-3 نسل، نمیتواند نام و یاد سلسلههای قاجار و پهلوی را زنده نگه دارد؟ میتواند. مگر اینکه یک شاه یا حاکم آن قدر بدنام و یا آن قدر بیارزش باشد که حافظه جمعیِ ایرانیان او را در خاطر نگه ندارد.
مطلب تفصیلی:
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی ما در منابع تاریخی ایران مطالعه میکنیم به این نکته عجیب میرسیم که ابداً اسمی از کورش به عنوان شاهنشاه ایران وجود ندارد. برای مثال، از دورههای اشکانی و ساسانی، هزاران صفحه و متن شفاهی و مکتوب فارسی میانه باقی مانده است اما ابداً نامی از کورش در آن وجود ندارد. حتی در عصر اسلامی نیز صدها هزار صفحه متن تاریخی داریم که باز هم اسمی از کورش به عنوان شاه ایران در آنها وجود ندارد. در شاهنامه هم که تاریخ زندگی شاهان ایرانی است، باز هم نامی از کورش هخامنشی نیست. درباره کورش، در منابع تاریخی، تنها و تنها (پس از حذف مطالب تکراری) شاید دو خط مطلب داشته باشیم که در آن هم آمده کورش شاه ایران نبود. بلکه یک فرمانده نظامی و یک حاکم دست نشانده محلی بود که از مادر، یهودی زاده (و از نژاد بنی اسرائیل) بود. (بنگرید) وقتی از باستانگرایان میپرسیم چرا این طور است؟ ژست مظلومیت به خود گرفته و پاسخ میدهند اسکندر مقدونی "همه چیز" ما را نابود کرد! بعد هم کلی فحش و ناسزا نثار او میکنند. افراد حقیر و سرخورده، همواره برای فرار از حقیقت، دست به اتهامزنی، دروغپراکنی و شانتاژ میزدند. اما برخلاف ادعاهای باستانگرایان، حقیقت این است که اسکندر نام و یاد کورش را نابود نکرد، بلکه کورش هخامنشی ذاتاً بدنام و بیارزش بود و شخصیت واقعی او همان است که در امروز در منابع تاریخی ایرانی میخوانیم (که او یک حاکم خُرد دست نشانده و یک فرمانده نظامی یهودیزاده بیش نبود). اما در اثبات این کلام باید بگوییم:
1. هیچ سندی وجود ندارد که اسکندر "همه چیز" را نابود کرده باشد و اصلاً نابود کردن تمام اسناد تاریخی، نشدنی است. محال است. به تعبیری، دروغی احمقانه از سوی عدهای بیفکر است. موبد اردشیر خورشیدیان هم گفته اند که این ادعا (نابودی همه اسناد تاریخی ایران به دست اسکندر) دروغ است. (بنگرید) بلکه دلایلی وجود دارد که نشان میدهد اگر سندی نابود یا مورد دستبرد قرار گرفته، خودِ موبدان زرتشتی دست به چنین کارها و خیانتهایی زدند. (بنگرید)
2. اگر اسکندر همه چیز را نابود کرد پس چرا هزاران و بلکه دهها هزار صفحه از تاریخ باقی مانده است؟ این همه از متن اوستا و سرودهها و سنتها باقی مانده است. چطور اینها نابود نشد؟ حتی اسم افراد رده چندم تاریخی (مثل پسرعموی زرتشت و حتی آن جادوگری که زرتشت با او جر و بحث میکرد و...) را میبینیم که مانده است. چرا اینها نابود نشدند؟ فرض کنید شایعهای منتشر شده که یک کَشتی در اقیانوس غرق شد و ناخدا نیز در این حادثه کشته شد! اما یک ماه بعد، همین ناخدا را در شهر میبینیم. همین که ناخدا را دیدیم، این خود سندی است بر اینکه "کشته شدنِ ناخدا در اقیانوس" دروغ و شایعهای بیش نبود. اینجا هم چنین است. میگویند اسکندر و یونانیان آمدند و کتابخانهها را نابود کردند و چیزی از تاریخ ما باقی نگذاشتند! در حالیکه ما امروز هزاران گزاره شفاهی و مکتوب در زمینههای دینی و تاریخی و... از دوران پیش از هخامنشی داریم. همین خود سندی است بر اینکه ادعای باستانگرایان مبنی بر "نابودی تاریخ ایران در حمله اسکندر" دروغ است.
3. منابع مهم تاریخی و ادبی ایران (از جمله آثار فردوسی، حافظ، مولوی، ابن سینا، طبری، صدرا، خاقانی، جامی، نظامی گنجوی، عطار و حدود 120 اثر دیگر) همگی اسکندر را به بزرگواری ستایش کرده و حتی او را ذوالقرنین خواندهاند (بنگرید). پس محال است که اسکندر دست به نابودی تاریخ زده باشد.
4. اسکندر ایران را فتح کرد و دولت هخامنشی با آن همه ادعا و دبدبه و کبکبه به شکلی تحقیر آمیز شکست خورد. جانشینان اسکندر هم حدوداً 100 سال بر ایران حکومت کردند. حال فرض را بر این بگیریم که اسکندر همه چیز را نابود کرد و نخبگان را منزوی کرد، خوب این سؤال پیش میآید که پس از صد سال که حکومت دوباره به ایرانیان رسید، چرا فرهیختگان ایرانی دوباره نام و یاد کورش را زنده نکردند؟ فرض کنیم دشمنی امروز به ایران حمله کند، فرض محال تمام کتابها را آتش بزند و همه تاریخ دانان را بکشد (گرچه چنین چیزی ممکن نیست). آیا بعد از 100 سال، هیچ چیز از تاریخ ایران باقی نمیماند؟ دیگر، هیچ خبری و نام و نشانی از صفویه و قاجاریه و پهلوی و جمهوری اسلامی باقی نمیماند؟! آیا حافظه جمعیِ ایرانیان ظرف 2-3 نسل، نمیتواند نام و یاد سلسلههای قاجار و پهلوی را زنده نگه دارد؟ میتواند. مگر اینکه یک شاه یا حاکم آن قدر بدنام و یا آن قدر بیارزش باشد که حافظه جمعیِ ایرانیان او را در خاطر نگه ندارد. همان گونه که کورش چنین بود. کورش هخامنشی همواره نزد ایرانیان بیارزش بود. میتوان جزئیات تاریخی را محو کرد. میتوان یاد و نام اشخاص درجه چهارم و درجه پنجم و بیاهمیت را از تاریخ محو کرد. اما نمیتوان کلیات تاریخ را حذف کرد. نمیتوان مبانی، اصول و ارکان تاریخ را محو کرد. به راستی در آن دوران حدود 100 ساله جانشینان اسکندر، هیچ کس نبود که نام و یاد کورش را در حافظه نگه دارد؟! مگر میشود در این مدت اندک (2-3 نسل) یک سلسله (که مثلاً به ادعای باستانگرایان، رکن تاریخ ایران بوده) از حافظه میلیونها ایرانی محو شود؟ چرا مردم امروز ایران، سلسله قاجار و بسیاری از جزئیات تاریخی شاهان آن را به خاطر دارند؟ با اینکه ایران از دوران قاجار تاکنون حداقل 3-4 جنگ بزرگ را تجربه کرده است. اما مردم آن زمان، کورش و هخامنشیان را در حافظه خود نگه نداشتند؟ چرا؟ پاسخ روشن است. تاریخ ایران همان است که در شاهنامه آمده است و کورش و هخامنشیان هیچ جایگاهی در تاریخ واقعی ایران ندارند. صهیونیستها و فراماسونها، کورش و هخامنشیان را به عنوان نماد تاریخ ایرانی به خورد افراد ساده لوح میدهند و برخی از مزدورانِ وابسته به اجنبی از رَونَد تاریخ سازی اجنبی پیروی میکنند.
5. هنگامی که این جماعت دست خود را از دلیل خالی دیده و خود را از اثباتِ ادعاهای دروغینشان ناتوان میبینند، در چرخشی 180 درجهای (بدون اینکه در مقابل حقیقت سر تعظیم فرود بیاورند) مدعی میشوند که نام کورش در تواریخ ایرانی وجود دارد! میگوییم: عجب! پس اینکه تابحال میگفتید اسکندر مقدونی و اعراب همه آثار را نابود کردند، دروغ بود! خوب... نام کورش در کدام منبع ایرانی به عنوان شاه ایران آمده است؟ آنان نیز در پاسخ به این سؤال میگویند: «کورش کبیر همان کیخسرو هست!» شگفتا! میگوییم این ادعا که «کورش هخامنشی همان کیخسرو است» ادعایی است بس عجیب، کودکانه و ابلهانه! این ادعا مانند این است که کسی بگوید: «اهرام مصر در فرانسه قرار دارند!» یا «کریمخان زند همان لیونل مِسی است!» ما پیشتر به احمقانه بودن این ادعا -که کورش همان کیخسرو است- پاسخی مفصل دادیم و از جهت تاریخی اثبات کردیم که بین این دو حداقل چند صد سال و بلکه چند هزار سال فاصله زمانی و چند هزار کیلومتر فاصله جغرافیایی است! چگونه ممکن است این دو یکی باشند؟! بنگرید:
سخن اوستا و ناكامی باستانگرايان در تطبيق اسطورهها با كورش
عدم تطبیق تاریخی کورش و کیخسرو (از نگاه ابوریحان بیرونی)
کورش کیخسرو نیست (پاسخ به دروغپردازیهای سایت بیخردگان درباره دیدگاه ابوریحان)
مقاله مرتبط:
دیدگاهها
saman
1397/10/02 - 18:44
لینک ثابت
کانال تاریخ حقیقی ایران (نقد
ناشناس
1400/09/22 - 19:59
لینک ثابت
کوروش همان کیخسرو است . ولی
saman
1400/09/22 - 21:44
لینک ثابت
کیخسرو صدها سال قبل از
افزودن نظر جدید