نسبتهای دروغ به علما و مذهب شیعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در حالیکه بیشتر بزرگان و علمای اهل سنت، بر ولادت حضرت مهدی در سال 255 هجری و آغاز غیبتش در سال 260 هجری صراحت دارند، اما در این میان، گروهی از شبههگران وهّابی، با عبارات و ترفندهای گوناگون کوشیدهاند، در اصل اینکه اساساً امام عسکری (علیه السّلام) فرزندی داشته که غیبت نموده باشد یا خیر، تشکیک نمودهاند.
از باب نمونه ناصر بن عبدالله قفاری در شبههای، قضیهی تقسیم میراث امام عسکری (علیه السّلام) بین برادرش (جعفر کذّاب) و مادر امام عسکری را دلیلی بر عدم وجود امام زمان گرفته و گفته است: «همانگونه که کتابهای شیعه اعتراف کردهاند، پس از وفات حسن عسکری (علیه السّلام) ـ امام یازدهم شیعیان ـ در سال 260 هجری برای او جانشینی دیده نشد و فرزندی آشکار نشد؛ به همینرو میراث او را برادر و مادرش تقسیم نمودند.»[1] همچنین احسان الهی ظهیر در اینباره میگوید: «حسن عسکری (علیه السّلام) بدون جانشین و فرزند از دنیا رفت؛ چنانچه نوبختی به همین مسأله تصریح کرده است؛ آنجا که گفته: او در حالی از دنیا رفت، که جانشینی برای او دیده نشد و مردم فرزند آشکاری برای او نمیشناختند؛ پس برادرش جعفر و مادرش، میراث او را تقسیم کردند.»[2]
در پاسخ میگوییم: گفتهی سعد بن عبدالله، و مرحوم نوبختی که «و لم یر له خلف و لم یعرف له ولد ظاهر»؛ جانشین برای امام عسکری دیده نشده و برای او فرزند آشکار شناخته نشد»، نمیتواند دستاویزی برای شبهات برخی، همچون احسان الهی ظهیر و قفاری و انتساب آن به همه فرقههای شیعه گردد، زیرا این سخن دلیل بر این نمیشود که امام عسکری (علیه السّلام) فرزندی نداشته است؛ آری اگر سعد بن عبدالله و نوبختی میگفتند: «لم یولد له ولد؛ امام عسکری (علیه السّلام) اصلاً فرزندی نداشته» شاید ادعای این دو وهابی قابلیت نقد و بررسی میداشت. همچنین در کتاب «المقالات والفرق» اثر سعد بن عبدالله اشعری و نیز در کتاب «فرق الشیعه» اثر مرحوم حسین بن موسی نوبختی ابتدا به نقل اعتقادات فرقههای منحرف پرداخته و سپس عقیده صحیح امامیهی اثناعشریه را بیان داشته؛ از اینرو، نقل بخشی از متن این دو کتاب و انتساب آن به تمام فرقههای شیعه و یا حتی اثناعشریه، خلاف انصاف و واقعیت است.
از طرفی با اینکه چنین مطلبی در کتابها آمده، اما آنها این مطلب را از زبان فرقههای منحرف نقل و سپس عقیده اثناعشریه را تشریح و صحت این عقیده را ثابت کردهاند؛ مرحوم نوبختی در «فرق الشیعه» عقیدهی اثناعشریه را نقل و سپس در ادامه، این عقیده را عقیدهی صحیح و درست دانسته و مینویسد: «گروه دوازدهم (امامیه): معتقدند موضوع امامت، همانند باور سایر فرقهها نیست، بلکه برای خداوند حجتی از نسل امام حسن بن علی (علیهما السّلام) در روی زمین وجود دارد، فرمان خداوند در این زمینه قطعی است و او بنا بر سنتی که در امامان پیشین جاری بوده، وصی پدرش است.»[3] همچنین سعد بن عبدالله اشعری در «المقالات و الفرق» پس از نقل دیدگاههای متفاوت در اوایل غیبت امام عصر دیدگاه شیعه اثناعشریه را چنین بیان میدارد: «فرقه دیگر که به امامیه مشهورند، میگویند: ما امامت امام حسن عسکری (علیهما السّلام) را قبول داریم، وفات او را پذیرفتهایم. ایمان داریم که او جانشینی از صلب خود دارد. اعتقاد داریم او امام پس از پدرش حسن بن علی (علیهما السّلام) است؛ او در این زمان به دستور خداوند از دید مردم مخفی است تا اینکه خداوند اجازه ظهور دهد؛ پس از آن ظهور خواهد کرد و امرش علنی خواهد شد.»[4]
از کلام این دو بزرگوار استفاده میشود که شیعیان دوازدهامامی هیچگاه نسبت به تولد حضرت مهدی تردید نکرده و همگی بر این مطلب اجماع داشتهاند که امام عسکری (علیه السّلام) در حالی از دنیا رفته که فرزند حضرت، پنج ساله بوده است؛ اما با کمال تأسف، ناصر بن عبدالله قفاری و احسان الهی ظهیر، ذیل کلام آن دو بزرگوار را نقل کرده و با تزویر و دروغ تلاش کردهاند این عقیده را به همهی شیعیان نسبت دهند، که همهی شیعیان معتقدند امام عسکری (علیه السّلام) در حالی از دنیا رفت، که مردم فرزند او را ندیده و نمیشناختند.
پینوشت:
[1]. «إذ بعد وفاة الحسن ـ امامهم الحادی عشر ـ سنة 260 لم یر له خلف و لم یعرف له ولد ظاهر فاقتسم ما ظهر من میراثه أخوه جعفر و امّه کما تعترف بذلک کتب الشّیعة نفسها و بسبب ذلک اضطرب أمر الشِعة و تفرّق جمعهم لأنّهم أصبحوا بلا إمام و لا دین عندهم بدون إمام لأنّه هو الحجّة علی أهل الأرض... .» اصول المذهب الشیعة الاثنا عشریة، دار الرضا، الجیزة، ج 2، ص 1004.
[2]. «مات الحسن العسکری بدون خلف و لا عقب، کما نصّ علی ذلک النّوبختیّ حیث قال: «توفّی و لم یر له أثر، و لم یعرف له ولد ظاهر، فاقتسم میراثه أخوه جعفر و امّه.» الشیعة و التشیع، احسان الهی ظهیر (معاصر)، ص 261.
[3]. فرق الشیعة، الحسن بن موسی النوبختی، دار الأضواء، بیروت، ج 1، ص 112.
[4]. ففرقة منها و هی المعروفة بالإمامیّة قالت:... فنحن متمسّکون بإمامة الحسن بن علیّ، مقرّون بوفاته موقنون مؤمنون بأنّ له خلفا من صلبه، متدیّنون بذلک و أنّه الإمام من بعد أبیه الحسن بن علیّ، و أنّه فی هذه الحالة مستتر خائف مأمور بذلک حتّی یأذن الله عزّوجلّ له فیظهر و یعلن أمره. المقالات والفرق، آبوخلف سعد بن عبدالله الأشعری القمی، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، قم، ص 102 ـ 103.
افزودن نظر جدید