آشنائی با سلسله های تصوف در اسلام
از همان آغاز تصوف به علل مختلف، سیر و سلوک عرفانی با شیوهها و روشهای گوناگون انجام پذیرفتهاست که این شیوهها و سلیقه ها به عنوان طریقت یا سلسله، شناخته شده اند، اسامی برخی از معروف ترین سلسلههای مهم تصوف اسلامی به شرح زیر است:
سلسله قادریه: منسوب به عبدالقادر گیلانی (متوفی ۵۶۲ ه.) ملقب به قطب الاعظم. پیروان این مکتب وحدت وجودی هستند. و به محبت و خدمت شهرت دارند. اگرچه در اصل از بین حنبلیها برخاستهاند، اما تا حدود زیادی اهل تسامح و مسامحه بودند. در این طریقت به حفظ سنت و شعائر تاکید میشود و این طریقت در سراسر بلاد اسلامی منتشر شدهاست.
سلسله رفاعیه: منسوب به ابوالعباس سیدی احمد رفاعی بصری (متوفی ۵۷۸) است که سلسله شیوخ آن به معروف کرخی میرسد. پیروان این طریقت جهانگرد و خانه به دوش و در کار ریاضت و تربیت و ترتیب ذکر، تندروتر از قادریه اند.
سلسله بدویه: منسوب است به سیدی احمد البدوی (متوفی ۶۷۵) که آنان را احمدیه نیز مینامند. سلسله بدوی در مصر انتشار زیادی پیدا کرد. در یکی از جنگهای صلیبی که سن لوئی به مصر حمله کرد پیروان این سلسله مسلمین را به جنگ با مسیحیان تشویق میکردند. اما بیبند و باری و میگساری آنها بعدها از اسباب عدم توجه عامه مسلمین به آنها شد.
سلسله سهروردیه: منسوب به شهاب الدین عمر بن عبد الله سهروردی (متوفی ۶۳۲ ه.) است که در تصوف طریقهای معتدل داشت. وی عمل به فرایض دین را مقدمه وصول به حقیقت میشمرد.
سلسلههای جلالیه، جمالیه، زینبیه، خلوتیه و شعبههای متعدد و مختلف آن در آسیای صغیر، روشنیه در افغانستان از طریق سهروردیه نشات یافتهاند. زکریای مولتانی، این طریقت را در هند رواج داد و پیروانی یافت.
سلسله شاذلیه: منسوب به ابو الحسن شاذلی (متوفی ۶۵۶ ه.) است. رعایت پنج اصل خوف ظاهری و باطنی، پیروی از سنت، عدم اعتنا به خلق، تسلیم و رضا، توکل در شادی و محنت، پایه اعتقادی این طریقت است. این سلسله در مصر و مغرب و بلاد عثمانی قدیم اعتبار تمام را کسب کردهاست. سلسلههای: جوهریه، وفائیه، مکیه، هاشمیه، عفیفیه، و قاسمیه، خواتریه در مصر و سلسلههایی مثل شیخیه، ناصریه، حبیبیه، و یوسفیه در مغرب، از آن منشعب شدهاند.
سلسله نقشبندیه منسوب به خواجه بهاء الدین محمد نقشبند (متوفی ۷۹۲ ه.). نقش بندیه خود شاخهیی بودهاند منشعب از سلسله خواجگان که منسوب بوده است به خواجه احمد عطاسیوی معروف به حضرت ترکستان. بعدها این سلسله در هند، مخصوصا در دوره اقتدار مغول هند، نفوذ داشت. پیروان این طریقت در آغاز، طرفدار زهد و فقر و سادگی بودند و اندیشه وحدت وجودی داشتند، اما بعدها برخی از آنان به مدح گویی و مالاندوزی روی آوردند.
سلسله چشتیه: این سلسله را معین الدین چشتی (۶۳۳) به وجود آورد. که شیخ فرید الدین شکر گنج (متوفی ۶۷۰ ه.) و [[شیخ نظام الدین اولیاء[[(متوفی ۷۲۵ ه.) از اخلاف وی هستند.
سلسله اویسی: در مورد فردی که بانی این طریقت بوده چندان اطلاع دقیقی در دست نیست. هجویری در کتاب کشف المحجوب و جامی در نفحات الانس آوردهاند که اویسی تحت مراقبت یکی از روحانیون به ریاضت و مجاهده نفس مشغول شد. این فرد را شیخ خاقانی ذکر کردهاند. اینان پیوند خود را به اویس قرنی میرسانند که از دوستداران محمد پیامبر اسلام بود در حالیکه هر گز او را ندید اما در دل از او بهره جست و مورد تربیت و ارشاد بیواسطه ایشان قرار گرفت. اویس در جنگ صفین کشته. از نامداران سلسله اویسی در دوره قاجار جلال الدین علی میرزا ابوالفضل عنقا میباشد که مرید سیدحسین قزوینی بود و بعد به سوی سید حسین دزفولی متمایل شد و در طریقت ذهبیه قرار گرفت سپس به محمد جاماسبی گروید و در نهایت بi سوی عبدالقادر جهرمی دست ارادت دراز کرد و در لباس روحانیت مدعی ارشاد و دستگیری گردید. در سلسله اویسی تظاهر به درویشی نمیکنند و خانقاه نیز ندارند و پیر دلیل هم در طریقت آنان موجود نیست. اینان در سلوک معتقد به نفوذ روحی ائمه یا بزرگی از بزرگان طریقت را در فرد و دریافت صورت ذهنی از ایشان در وجود سالک را ملاک سیر و سلوک میدانند. [۳۱]
سلسله شطاریه: منسوب به عبد الله شطار (متوفی بین ۸۱۸ و ۸۳۲ ه.) است سخنان او یادآور سخنان بایزید بسطامی و منصور حلاج است. این طریقه در سوماترا و جاوه نیز پیروانی دارد.
سلسله مولویه منسوب به جلال الدین محمد بلخی رومی معروف به مولوی (متوفی ۶۷۲) که دو فرقه پوستنشینان و ارشادیه از آن برخاستهاند. پیروان این طریقت، معتقد به وحدت وجود هستند و توجه به وجد و سماع، قول و ترانه از مختصات این طریقت است. مولویه در عهد دولت عثمانیها کسب نفوذ کردند و بعد از روی کار آمدن جمهوری ترکیه نفوذ خود را از دست دادند و اکنون فقط در حلب و بعضی بلاد کوچک باقی ماندند.
سلسله بکتاشیه: منسوب به حاجی بکتاش ولی (متوفی ۷۳۸ ه.) این طریقت در حدود قرن هشتم هجری پیدا شد و در ترکیه در روزگار سلاطین عثمانی رواج یافت. در آداب و عقاید این فرقه، هم صبغه تشیع است و هم نوعی گرایش به تاویل و مسامحه. بعضی آداب و رسوم هم از تاثیر و تقلید نصارا در بین آنها رواج یافتهاست. کلاه سفید، احترام به ادیان، مبارزه با ظلم، از خصوصیات آنان است.
سلسله نعمت اللهیه (سلسله نعمت اللهی): پیروان شاه نعمتالله ولی (متوفی ۸۳۵ ه.) را گویند که سلسله نعمتاللهی را در قرن هشتم هجری بنیاد گذاشته است.
سلسله ذهبیه منسوب به شیخ نجم الدین کبری است و مانند سلسله نعمت اللهیه به تشیع منسوب است.
سلسله نوربخشیه واهل حق و... که همگی برای منحرف کردن مردم از اسلام آمده اند.1
منبع
1- آشنائی با تصوف تالیف سید محسن محمودی
دیدگاهها
احمد
1392/02/19 - 07:15
لینک ثابت
جالب است تماما فرقه های اکثرا
تقی کارون
1392/03/03 - 22:38
لینک ثابت
سلسله خاکسار
بهیار
1392/09/30 - 10:32
لینک ثابت
سلسله ی خاکسار یا خاکسار
افزودن نظر جدید