مکاتب اهل سنت

عبدالحمید در سخنانش گفته است: «اعتقاد من این است که عالم در رأس کار نرود؛ بگذارید هر کسی تخصصی دارد، او برود. ...» و در کلامی متناقض در همان سخنرانی گفته است: «ولی امر نمیتواند امر خدا را تعطیل کند؛ باید در چارچوب شریعت اسلام عمل کند و تار مویی نمیتواند از شریعت عبور کند.» ولی نگفته اگر غیر عالم در رأس کار قرار گیرد، چگونه میتوان به وی گفت که باید در چارچوب شریعت عمل کنی؟!

عبدالحمید در راستای انتقادات هفتگی خود، به عنوان نکته جدید به دیدار رهبر انقلاب با مداحان پرداخته و این دیدار را مذمت کرده است؛ او در پی گرفتن حق السکوت و هزینه ریخت و پاشهای خود است که در انتخابات گذشته تأمین نشده است.

عبدالحمید در راستای انتقادات هفتگی خود، به عنوان نکته جدید به دیدار رهبر انقلاب با مداحان پرداخته و این دیدار را مذمت کرده است؛ عبدالحمید میکوشد که جایگاه خیالی سابق را برای خود با پرچمداری در قضیه اغتشاشات احیاء کند و به عنوان رهبر اهل سنت ایران مورد توجه قرار گیرد.

عبدالحمید بدون فهم علت دیدار رهبر انقلاب با مداحان، آن را جلسه ای بیفایده نسبت به مشکلات کشور عنوان کرد و گفت این مشکلات با مداحان حل نمیشود، بلکه نیاز به مغز متفکر و صاحبان تجربه و افراد دلسوز است؛ او نمیداند که با سفارشات رهبر انقلاب به مداحان در این جلسات، مداحان در معرکههای حساس کشور میتوانند نقش عظیمی ایفا کنند.

معراج پیامبر (ص) در سوره اِسراء، آیه۱ و سوره نجم، آیات ۸ تا ۱۸مطرح شده و در احادیث فریقین به صورت متواتر نقل شده است؛ اقوالی که برای زمان معراج گفته شده، قبل از بعثت، يك سال، پانزده ماه، هجده ماه، پنج سال، هفت سال بعد از بعثت و يا سالهای نزديك به هجرت است که نشان از تکرار معراج است. وقوع دو معراج، سی معراج تا ۱۲۰ معراج نیز ذکر شده است. اختلافات در مکان، زمان و سایر جزئیات معراج، با نظریه تعدد معراج توجیه میشود.

یکی از جنایاتی که به دستور معاویه انجام شده، کشتن شیعیان امیرالمؤمنین (ع) بود؛ او با کشتن شیعیان علی (ع) و افراد بانفوذ، در پى انتقام از حضرت على (ع) بود و به این صورت، نظام بنی امیه را مستحکم کرد و امویان و مروانیان بیش از 80 سال بر مسلمانان صدر اسلام حکومت کردند.

بررسی وقایع تاریخی برای برخی بی فایده و بیهوده است، از این رو ارزیابی اتفاقات تاریخی را نبش قبر میدانند؛ در حالی که آیات قرآن، روایات و بزرگان دین اسلام به مسئله تاریخ، اهمیت ویژهای دادهاند. افزون بر آن میتوان ضمن عبرت گیری از وقایع تاریخی، نقشه راهی برای آینده نیز ترسیم کرد.

شبکههای ماهوارهای وهابی با تحریک اهل سنت ایران، آنان را دعوت به قیام میکنند؛ در بالای صفحه نمایش شبکه، روزشمار انقلاب قرار دادهاند. آنان خود میدانند که این نظام به حدی مقتدر است که این اغتشاشات در برابر آن همانند خاموش کردن خورشید با دهان است و مشغول کردن نظام به این قضایا برایشان کافی است.

یکی از جنایاتی که به دستور معاویه انجام شده، شبیخون زدن به مناطق مسلمان نشین بود و به این صورت میان مسلمانان ترس و وحشت ایجاد کرد و نظام بنی امیه را مستحکم کرد و امویان و مروانیان بیش از 80 سال بر مسلمانان صدر اسلام حکومت کردند.

عبدالحمید در نمازجمعه اخیر با اشاره به نبود آزادی در ایران و ظلم به مردم به عنوان یکی از مشکلات ملت ایران، اتهاماتی را مطرح کرد که ظلمهای شدیدتری نسبت به موارد مطرح شده، توسط معاویه در زمان خلافت امیرالمؤمنین(ع) و سلطنت بیست سالهاش صورت گرفته است؛ گویا عبدالحمید به عملکرد معاویه اعتراض دارد.

خالد بن ولید از طرف حکومت به سوی مالک و قبیله اش رفت و با وجود اینکه قصد جنگ نداشتند، دستور داد گردن مالک را زدند و همسرش را اسیر کرد و با او همبستر شد. این کار خالد از طرف ابوقتاده و عمر محکوم شد و عمر خواهان سنگسار شدن خالد شد؛ اما ابوبکر با خالد برخوردی نکرد و گفت اجتهاد کرده و در اجتهادش اشتباه کرده و ما شمشیر اسلام را در غلاف نخواهیم کرد و دیه مالک را از بیت المال پرداخت.

عمر، ابن مسعود و أبودرداء و أبومسعود أنصاری را زندانی کرد و گفت: حدیث نقل کردن شما از پیامبر اکرم (ص) بیش از حد شده است؛ آنان را در مدینه حبس کرد و اجازه خروج از مدینه را تا پایان خلافتش به آنان نداد. ابوهریره میگفت: من احادیثی نقل میکنم، که اگر در زمان عمر نقل میکردم، سرم را میشکست.

عبدالحمید در سخنرانی نمازجمعه هر هفته دست به انتقاد از نظام اسلامی می زند. وی در این هفته، با سوژه ای جدید سعی در تحریک احساسات دارد و قصد دارد با حمایت از اقلیتهای مذهبی، نظر آنان را جلب کرده و صف خود را در مقابل حکومت اسلامی مستحکم جلوه دهد. وی در این سخنرانی هم تشویش اذهان عمومی کرده و هم خلاف نظر فقهی مذهبش برای رضایت مخالفین اسلام سخن گفته است.

عدهای از مسلمانان با ابوبکر بیعت نکردند، ازجمله امیرالمؤمنین (ع) که عدم بیعت حضرت، ضربهای به اعتبار خلافت بود؛ اما ابن کثیر برای دفاع از مقدسات خود، تاریخ را تحریف کرده و دو بیعت برای امیرالمؤمنین (ع) ذکر میکند و برای توجیه بیعت دیر هنگام، قضیه غضب حضرت زهرا (س) را مطرح میکند و عظمت حضرت را نادیده میگیرد.