اعتقادات
مذاهب صوفیه عقائد باطل زیادی دارند. ولی دو عقیده است که از اصول باطل های آنهاست ؛ یکی قائل بودن به حلول است که می گویند : خداوند در ما حلول کرده است و همچنین در ابدان جمیع عارفان حلول می کند ؛ و بطلان این امر ظاهر است
فرقه ضاله گنابادیه از تعریف یا یاد کردن امام خمینی(ره) از تفسیر بیان السعاده سوء استفاده کرده و از آن برای ترویج فرقه ضاله خود استفاده کرده اند و به امام برچسب صوفی زده اند.
از نگاه علامه جعفری در تصوف هر فرقه ای ساز خود را میزند و اختلافات زیادی با هم دارند.
متصوفه این طور تصور می کنند که چون سیر تکاملی انسان از دل به سوی خدا آغاز می شود، پس عبادت منحصر به توجه قلبی به خداست!!
انحراف فرقه ضاله گنابادیه به حدی شدید است که یکی از اقطاب این فرقه قائل به این موضوع است که مقصود از خضر صاحب الزمان است که همه در انتظار او هستیم!!
فرقه ضاله گنابادیه برای دست یافتن به دنیا و مادیات از لفظ عارف و عرفان سوء استفاده کرده و مردم را از اسلام حقیقی دور میکند.
برخی از صوفیه به دنبال قائل شدن به وحدت وجود و موجود، آستین وقاحت را بالا زده و حتی دامن شیطان و فرعون را پاک کرده اند...
اهل سنت با به وجود آوردن تصوف زهري خطرناك به پيكر تشيع وآرد كردند.
زهد درلغت به معنای راضی بودن به مقدار اندک است و زاهد به کسی گفته می شود که به چیزی بی میل بوده و به مقدار کم از آن رضایت دهد.
دست تحریف گر تصوف چنان که تمام مفاهیم عالیه ی اسلامی را وارونه نشان داده است، در این زمینه هم از آستین ذوق ناسلیم خود دراز گشته و مفهوم توکل را به گونه ای توجیه می کند
یکی از تکالیف بسیار حساس و واجب اسلامی، جهاد درراه خداوند و پیکار بادشمنان خداوند است که از فروع مهمّ دین شمرده می شود.
فرقه ضاله گنابادیه یا همان دراویش 121 با جمع آوری آداب و مسالک فرق مختلف و ایجاد بدعتهای جدید در دین اسلام خود را شیعه میدانند که ما در اینجا به چند مورد آن اشاره میکنیم تا بار دیگر ناقوس رسوایی گنابادیه به صدا در آید.
دراویش گنابادیه به حدی به شارب خود اهمیت میدهند که گویی ناموسشان است.
مکتب وحدت موجود با روش انبیاء و سفراء حقیقی مبدأ اعلی تقریباً دو جاده مخالف بوده و به هم دیگر مربوط نیستند زیرا انبیاء همگی و دائماً بر خدای واحد ماورا سنخ این موجودات مادّی و صوری تبلیغ و دعوت کرده اند و معبود را غیر از عابد تشخیص و خالق را غیر از مخلوق بیان کرده اند.