زرتشت و باستانگرایی

مصریهای باستان، سازندگان یک تمدن بسیار بزرگ بودند. اما از جهت اعتقادی و خودشناسی، به غایت افرادی نادان و سطح پایین بودند. چنان که یک سوسک به نام «خِپری» را به عنوان خدای خود میپرستیدند. این برای ما عبرت است که هر جا یک ستون سنگی یا نقشنگارهای دیدیم، آن را حمل بر تعالی اندیشه و باور سازندگان آن نکنیم.

ارتش رژیم صهیونیستی، نام یک ماده سگ را عایشه گذاشت. آیا قصدش توهین به مسلمانانِ سنّی بود؟ پس بهتر است بدانیم که مواردی داریم که یهودیان، نام سگ خود را کوروش گذاشته اند.

تروریستهای تکفیری، پیروان سنت شیطان، به اقتضای طبیعت، دست به هر خباثتی میزنند. در این سوی میدان، پیروان مکتب اهلبیت (ع)، ناگزیرند که بر اساس موازین شرعی و انسانی رفتار کنند و این از سختیهای گام برداشتن در مسیر درست است.

امام علی رحمان؛ رئیس جمهور تاجیکستان، دستور نشر شاهنامه و اهدای آن به خانوادههای تاجیک را صادر کرد. به نظرم این جای خوشحالی دارد. شاهنامه به فرموده رهبر معظم انقلاب، کتاب حکمت الهی اسلامی است. چنان که در مقدمه شاهنامه، نبی اعظم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) ستایش شدند.

اغلب جریانها و نشستهای شاهنامهخوانی به بهانه زنده نگه داشتن شاهنامه برگزار میشود اما در حقیقت، آنان در پی زنده نگه داشتن خود هستند. نشان به آن نشانی که هر بخش شاهنامه که به سودشان باشد را بزرگ میکنند و هر بخشی که به ضررشان باشد را خاموش نگه میدارند.

هشتمین نمایشگاه صنایع دستی زرتشتیان در روز 17 آذرماه 1402 خورشیدی در انجمن زرتشتیان شریفآباد مقیم تهران برگزار شد. شوربختانه زنان و دختران زرتشتی، با کنار گذاشتنِ پوشش اصیل خود، یک گام به مرداب «بیهویتی» نزدیکتر شدند.

بسیاری از زرتشتیان، برای وندیداد حجّیت و اعتبار دینی قائل نیستند. اما از سویی، رهبران دین زرتشتی به این کتاب استناد کرده؛ قوانین دینی را از آن استنباط و استخراج میکنند. چگونه این تناقض و تعارض قابل حل است؟ آیا هر جا که به نفع ایشان است، وندیداد را معتبر میشمارند؟

«حکیم ابوالقاسم فردوسی» در شاهنامه میگوید: دختران «گشتاسپ» پادشاه ایران، خواهران «اسفندیار»، هنگامی که به اسارت دشمن درآمدند، ناله میکردند که سرِمان برهنه است و اگر از این ننگ، بمیریم، جا دارد. در فرهنگ ایران باستانی؛ برهنه بودن سر برای دختران ایران، مایه ننگ بود. جا دارد که دختران ما به اصالت خود وفادار باشند و بازیچه رسانههای ابلیس نشوند.

واکنش میهن پرستان دروغین به سیل و زلزله در زمان جمهوری اسلامی: همه اش تقصیر آخوندهاست. جمهوری اسلامی باید ساقط شود تا زلزله و سیل نیاید! اما واکنش همین جماعت به سیل و زلزله در زمان شاه: اینها حوادث طبیعی هستند. اصلاً هم ربطی به شاه نداشت!

کوروش نمیتواند عامل اتحاد ایرانیان باشد. چون بسیاری از ایرانیان (به ویژه تُرکها و عربها) هیچ پیوندی با کوروش ندارند. در ثانی، تجربه دفاع مقدس نشان داد که کوروش نمیتوان عامل اتحاد ایرانیان باشد. چنان که دیدیم به محض شروع جنگ تحمیلی، ناگهان نام و یاد کوروش از جامعه محو شد و رزمندگان ما این غیورترین جوانان ایران، نام محمد و آل محمد (علیهم السلام) را بر زبان میآوردند تا قوت و تسلی خاطر بیابند.

سران جامعه زرتشتی تا دیروز میگفتند چهارشنبه سوری ربطی به ما ندارد، بلکه جشن عربهاست! مقصودشان این بود که کشته شدگان و زخمیهای چهارشنبه سوری را گردن نگیرند! اما اکنون که شورای عالی انقلاب فرهنگی، جشن چهارشنبه سوری را به عنوان «روز تکریم همسایگان» در تقویم ثبت کرده؛ برخی از فعالان رسانهای زرتشتی، نگران تغییر نام چهارشنبه سوری شدهاند. به راستی چرا در چیزی که خود میگفتند «به ما ربطی ندارد» مداخله میکنند؟

گفت: اهل غزه، عرب هستند، چرا ما مردمان آریاییها باید شریک درد و رنج آنها باشیم؟ گفتم به خاطر دین، به خاطر انسانیت، اصلاً این حرفها به کنار، طبق منابع کهن ایرانی، عربها (تازیان) اصالتاً ایرانی هستندو آنها از تبار تاز، نوهی سیامک پسر کیومرث اند.

گفت شهدای دفاع مقدس، تربیت شدگان شاه بودند! گفتم این شهدا همان کسانی بودند که با لگد، شاه را از ایران بیرون انداختند. اگر وصیت نامههای شهدا را بخوانیم میبینیم که آنان تربیت شده مکتب امام خمینی (ره) بودند.

گردیه، یکی از خردمندترین زنان در ایران باستان بود که شرح زندگی او در شاهنامه بیان شده است. نکته قابل توجه آنکه به گفته حکیم ابوالقاسم فردوسی، گردیه با چادر در جامعه حضور مییافت.