بهائیت در عصر حاضر
بدون شک نقش یهود در ایجاد و نفوذ در هستههای نخستین جریان بهائیت، قابل انکار نیست. آنچه امروزه از رفتار خائنانهی تشکیلات بهائیت به چشم خورده و ماهیت آن را به عنوان تشکیلاتی سیاسی و نه دینی الهی به نمایش میگذارد، حمایت بیقید و شرط این تشکیلات از رژیم کودککش صهیونیستی و تلاش برای تطهیر چهرهی منحوس این رژیم میباشد.
بنابر تأکید شوقی افندی، بهائیان موظفند تا از شعار تساوی زن و مرد در این فرقه، به عنوان فرصت تبلیغی مناسب استفاده کنند. اما آیا فرقهای که احکامی نابرابر در ارث بردن زن و مرد وضع کرده و یا حضور در بالاترین نهاد تصمیمگیری خود (بیت العدل) را مختص مردان دانسته و یا اساساً جنس زن را پست برشمرده، میتواند منادی این شعار باشد؟!
مبلّغان بهائی ادعای ارتباط با استعمار را از جمله تهمتهایی معرفی میکنند که اخیراً دشمنان بهائیت به این فرقه وارد کردهاند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائیت، به حمایت استعمار روستزار از بهائیت اعتراف کرده و نیت آن را خدایی برشمرده است. اما به راستی کدام عقل سلیمی، ادعای نیّت خدایی اشغالگر و متجاوز را میپذیرد؟!
بر خلاف ادعای علم الهی پیشوایان بهائی، حکم عبدالبهاء در خصوص تعیین جانشینهای ولیامر در بهائیت اشتباه از کار در آمد. بهائیان در جواب آن را تقدیر الهی و بَداء برمیشمارند. این در حالیست که بداء در مورد پیشبینی آینده استفاده میشود نه حکم؛ بعلاوه این توجیه، در حکم تأویلی خواهد بود که عبدالبهاء از آن نهی کرده است.
اروپاییها پس از کشف آمریکا، برای اثبات تسلط خود بر این قاره، دست به جنایات کمنظیری در نسلکشی و آوارهسازی بومیان آمریکا زدند. اما عبدالبهاء، با ممنون دانستن سرخپوستان آمریکایی از اروپاییهای مهاجر، بدون کمترین اشارهای به جنایات اروپاییها، بزرگترین ضرر در کشف آمریکا را غرق شدن کشتی تایتانیک عنوان نموده است.
عبدالبهاء در سفر خود به غرب، از سکوت در برابر نقض حقوق بشر انتقاد کرده و در خطابهای، از برخورد گزینشی غرب با حقوق انسانها انتقاد کرده است. این در حالیست که نهاد رهبری بهائیت در زمان کنونی، بر خلاف این نطق پیشوای خود، برخورد گزینشی با مسئلهی حقوق بشر را در دستور کار خود قرار داده و گویا تنها بهائیان را انسان میداند!
مبلّغین بهائی بهترین منبع برای شناخت بهائیت را تنها مراجعه به آثار پیشوایان این فرقه که مورد تأیید نهاد رهبری بهائیت هستند، معرفی میکنند. اما لازم است بدانیم که بر خلاف این ادعا، منابع بهائی و آثارِ از فیلتر گذشتهی بهائیت، که دستخوش تحریف و تلخیص شدهاند، مأمنی برای شناخت حقایق و باورهای این فرقه نیستند.
پیامبرخواندهی بهائیت مدعیست که هرآنکس مسلک ساختگی او را نپذیرد، حتی اگر به تمامی علوم احاطه داشته باشد، باز هم نادان است. اما عبدالبهاء، در بیان حیلهی تبلیغی، به مبلّغین بهائی توصیه داشته تا این باور بهائی را برای مخاطبینشان بیان نکنند. اما به راستی علّت این دورویی و عوامفریبی از جانب پیشوایان بهائی چه میتواند باشد؟!
اروپاییهای مهاجر برای تسلط خود بر قارهی آمریکا، به روشهای گوناگونی نظیر نسلکشی، بردهداری، نابودی مزارع، گرسنگی، کوچ جمعی، غارت و شیوع بیماریهای واگیر (وبا و طاعون) در میان سرخپوستها متوسل شدند. اینها همه در حالیست که عبدالبهاء، در اظهاراتی سخیف، سرخپوستان را ممنون اروپاییهای جنایتکار دانسته است!
پدران فکری آمریکا که به دنبال میهنی نوپا بودند، تهاجمی فرهنگی را آغاز کردند و افسانههایی را سرودند که حتی دیگر رنگینپوستان بومی نیز یقین کردند تمدن و فرهنگ از آن سفید و بیهویتی، نقش جاودانه بر پیشانی سرخپوستان است. از اینرو عبدالبهاء همگام با اربابان خود، تصویری تُهی از انسانیت، پیش از مهاجرت اروپاییها به آمریکا ترسیم کرده است.
«جانسون» به عنوان یکی از رؤسای جمهور آمریکا، به مناسبت صدمین سال تأسیس بهائیت، به پیوند بهائیت با آمریکا اذعان کرده و در بخشی از پیام به این مناسبت، آورده است: «هدف شما با هدف آمریکا یکی است». اما به راستی چه عاملی موجب شد تا قاتل مردم بیگناه ویتنام، از هدف مشترک آمریکا با بهائیت سخن گوید؟!
شوقی افندی، سیستم رهبری و اداری بهائیت را ابداعی جدید و بینظیر خوانده است. اما جالب است بدانیم که بر خلاف این ادعا، عبدالبهاء صراحتاً به الگوگیری بهائیت در تشکیل بیت العدل، به عنوان بالاترین نهاد رهبری این فرقه، از کشورهای اروپایی اعتراف کرده است. با این حال، چگونه میتوان ادعای ابداع نظم نوین رهبری بهائی را مطرح نمود؟!
بهائیان از سال 1321 ق، اقدام به تأسیس مدارس خود در ایران نمودند. این مدارس به صورت رسمی با آمریکا در ارتباط بوده و عمدتاً شاگردان خود را از میان فرزندان طبقهی متمولان و مسؤلان سیاسی و نظامی وقت انتخاب مینمودند تا در آینده و پس از کسب سِمت، به ترویج افکار بهائیت و فرهنگ آمریکایی یپردازند.
بر اساس شواهد موجود، سفر عباس افندی به آمریکا، با دعوت رسمی مقامات این کشور و با برنامهریزی قبلی صورت گرفته است. از اینرو هنگام ورود عباس افندی به نیویورک، از سوی مقامات برجسته مورد استقبال قرار گرفت. اما به راستی عبدالبهاء، با چه مجوزی در پاسخ به استقبال آمریکاییها، آنان را برای غارت منابع ایران ترغیب نموده است؟