بهائیت در عصر حاضر
آنچه در ماجرای پس از اعدام علیمحمد باب جلب توجه میکند، حضور کنسول روس تزار بر سر جنازهی باب، گریهی وی بر جسد به خاک افتادهی او و تصویربرداری از آن است. اما به راستی چرا نمایندهی کشوری که سالها با ایران جنگیده، سرزمینش را غصب، بسیاری از مردمان آن را کشته و اموالشان را غارت نموده، باید بخاطر مرگ باب افسوس بخورد؟!
مبلّغان بهائی معمولاً هرگاه با طرح احکام و سیرهی غیرعقلانی و خشن علیمحمد باب مواجه میشوند و دلیلی برای توجیه و یا تطبیق آنها با تعالیم ساختگی خود را ندارند، بلافاصله با ادعای استقلال بابیت و بهائیت از یکدیگر، از پاسخگویی طفره میروند. اما آیا این توجیه از سوی مبلّغان بهائیت پذیرفته است؟!
بر خلاف پیامبران الهی که فی نفسه هیچگاه اقدام به نمادسازی برای ادیان الهی نداشته و تنها به دنبال وحدت انسانها تحت لوای بندگی خداوند بودهاند، پیشوایان بهائیت همچون گروههای سازمانی، به دنبال تشکیلاتی کردن و نمادسازی برای فرقهی خود بودهاند. لذا در این مقاله، سعی بر آن داریم تا با نمادهای ساختگی تشکیلات بهائیت آشنا شویم تا مبادا ندانسته، مورد استفاده قرار گیرد.
عبدالبهاء نظام رهبری بهائیت را بر دو رکن مقام ولایت امر و نهاد بیت العدل استوار دانست. در این میان، نهاد بیت العدل که با عقیم ماندن شوقی افندی، یگانهی نظام رهبری بهائیت گشت، از طرفی تمام قدرت و مسئولیتهای او را به نفع خود مصادره کرد و از طرفی ادعای عصمت و فقدان دست نظارتی بر آن موجب شد تا بدون هیچ بازدارندهای یکه تاز میدان گردد.
پیامبرخواندهی بهائیت در راستای مقابله با انقلابهای مردمی بر علیه ستمگران، آزادیخواهی را به آتش فتنهای خاموشنشدنی تشبیه و با حیوانی و فریبکارانه برشمردن آن، آن را مایهی خروج انسان از دایرهی ادب دانسته است. اما در عین حال وی، پیروی از احکام بیبند و بار مسلک خود را مصداق آزادی واقعی معرفی کرده است.
پس از وقوع سیل در برخی استانهای و آسیب دیدن برخی از هموطنان عزیزمان، تشکیلات بهائیت با ارسال پیامی در کانال تبلیغی خود، به نوعی با دادن گرای تبلیغی به بهائیان، یادآور تأثیر تبلیغات گستردهی بهائیت پس از سیل در جزیرهی تانا شد. آری؛ ماهی گرفتن از آب گل آلود و سوءاستفاده از رنج و آلام مردم آسیبدیده از شگردهای سابقهدار تبلیغی بهائیت به شمار میآید.
طبق متن اقدس بهاء، اگر مردم کشوری گرفتار دیکتاتوری ظالم شوند و یا مورد تجاوز و سلطهی قدرتهای بیگانه قرار گیرند، به هیچوجه حق اعتراض و آزادیخواهی ندارند! لذا وجود همین احکام و قوانین در فرقهی بهائیت، باعث شده که این فرقه محبوب متجاوزین و ستمگران شود و ضمن برخورداری از حمایتهای بیدریغ آنان، ابزار سرکوب آزادیخواهان گردد.
مدعیان دینسازی عصر استعمار که ادعای نسخ اسلام را داشتند، بر خلاف تعالیم ظلمستیز اسلامی که مسلمانان را به جهاد در برابر ستمگران وامیداشت، به ترویج تفکر سلطهپذیری و نسخ حکم دفاع پرداختند. این در حالیست که بهائیت همینک به بهانهی آزادی عناصرش در ایران، با مظلومنمایی از هیچ تلاشی برای محکومیت کشورمان در سازمان ملل فروگذار نمیکند.
پیامبرخواندهی بهائی در کتاب اقدس خود، با کپیبرداری از علیمحمد باب، تقسیمات هفتگانهای را برای ارث تعیین کرده است. اما به راستی، چگونه دینسازان بهائیت که مدعی ابداع شعار تساوی زن و مرد در مسلک خود بودند، علاوه بر تضییع حقوق فرزندان متوفی در تقسیم سهم الإرث، شعار تساوی زن و مرد را نیز نقض کردهاند!
تاریخ به خوبی نشان داده، بهائیتی که همواره ندای مظلومیت سر میدهد، هرگاه که قدرت یافته، از هیچ ظلم و ستمی برعلیه مردم دریغ نکرده است. بهائیتی که مظلومیت را یکی از راهبردهای خود برشمرده و حتی دفاع از خود در برابر ظالمین را ناپسند و مذموم معرفی کرده، در عمل نشان داده که در ظلم و ستم، از جانیان بزرگ تاریخ چیزی کم ندارد.
پیشوایان بهائی در حالی دریافت فیض الهی را تنها از طریق بعثت پیامبران و تجدید ادیان ممکن میدانند که با ادعای خاتمیت خود، عملاً راه فیض ادعاییشان را مسدود کردهاند. اما ممکن است بهائیان اعضای انتخابی نهاد بیت العدل را جایگزین دریافت فیض معرفی کنند که در پاسخ میگوییم این نهاد حتی بر مبنای بهائیت نیز مشروعیت ندارد.
دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، در سخنرانیهایش آمریکا را صلح طلب معرفی نمود و مدعی شد، هیچ کشوری جز آمریکا نمیتواند صلح را ایجاد کند. آری؛ جهانیان دیدند که چگونه پیشگویی عبدالبهاء غلط از آب درآمد و آمریکا بمبهای اتمی خود را به عنوان پیام صلح و دوستی به مردم جهان هدیه کرد و صدها هزار انسان را به کام مرگ فرستاد!
بدون شک نقش یهود در ایجاد و نفوذ در هستههای نخستین جریان بهائیت، قابل انکار نیست. آنچه امروزه از رفتار خائنانهی تشکیلات بهائیت به چشم خورده و ماهیت آن را به عنوان تشکیلاتی سیاسی و نه دینی الهی به نمایش میگذارد، حمایت بیقید و شرط این تشکیلات از رژیم کودککش صهیونیستی و تلاش برای تطهیر چهرهی منحوس این رژیم میباشد.
بنابر تأکید شوقی افندی، بهائیان موظفند تا از شعار تساوی زن و مرد در این فرقه، به عنوان فرصت تبلیغی مناسب استفاده کنند. اما آیا فرقهای که احکامی نابرابر در ارث بردن زن و مرد وضع کرده و یا حضور در بالاترین نهاد تصمیمگیری خود (بیت العدل) را مختص مردان دانسته و یا اساساً جنس زن را پست برشمرده، میتواند منادی این شعار باشد؟!