عالمی که ولایت امام علی (ع) را کتمان می‌کرد !

  • 1394/11/14 - 09:35
بخاری که از عالمان مشهور اهل سنت است و کتاب او نزد اهل سنت، صحیح‌ترین کتاب‌ها بعد از قرآن محسوب می‌شود در کتاب معروف خود، حدیث پیامبر اکرم که فرمود: «هر کس من مولای او بودم، اینک علی مولای اوست»، را کتمان کرده است. به راستی چنین افرادی که این گونه احادیث نبوی را انکار می‌کنند، لایق عنوانِ عالم و محدث هستند؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بخاری که از عالمان مشهور اهل سنت است و کتاب او نزد اهل سنت، صحیح‌ترین کتاب‌ها بعد از قرآن محسوب می‌شود در کتاب معروف خود، حدیث پیامبر اکرم که فرمود: «هر کس من مولای او بودم، اینک علی مولای اوست»، را کتمان کرده است. آن‌چه در این نوشتار به آن می‌پردازیم، اثبات این موضوع است.
بخاری در کتاب خود چنین می‌گوید: «بريده مى‏‌گويد: پيامبر(صلى الله عليه و آله) على (عليه السلام) را به نزد خالد فرستاد تا خمس را دريافت كند و من على را دشمن داشتم. و على غسل نمود، پس من به خالد گفتم: مگر به اين نگاه نمى‏‌كنى، و چون به نزد پيامبر برگشتيم داستان را به آن حضرت گفتم. حضرت فرمودند: اى بريده، على را دشمن دارى؟ گفتم: آرى. فرمودند: او را دشمن نداشته باش، همانا نصيب او از خمس بيشتر از اين است.»[1]
همانطور که می‌بینید این حدیث از بریده نقل شده است. اما در کتب دیگر از بزرگان اهل سنت این حدیث به طور کامل و مفصل وارد شده است و در آن این قسمت از حدیث آمده است که: «با علی دشمنی نورزید چرا که هرکس که با او دشمنی کند، با من دشمنی کرده است و هرکس که جدای از علی باشد از من جدا شده است،...علی از خاک و طینت من خلق شده است و .....علی سرپرست شما بعد از من است....».[2]
در فتح الباری هم این داستان به طور مفصل آمده است. و در آن ذکر شده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیث تصریح می‌کند که «هر کس من مولای او بودم، اینک علی مولای اوست».[3]
و همچنين داستان فوق را بدون ذكر اسم بريده و... حاکم نیشابوری و دیگران روايت كرده‌اند و در آخر حدیث حاکم نیشابوری تصریح به صحت سند حدیث می‌کند.و در آن نيز چنين آمده است كه داستان و شكايت را چهار نفر به پيامبر اكرم آوردند و حضرت از اين‏كه آن‏ها از اميرالمؤمنين شكايت كردند غضبناك شدند و فرمودند: «از على چه مى‏‌خواهيد! همانا على از من است و من از على و او پس از من ولى (امام و رهبر) هر مؤمن است.»[4]
چنان‏‌كه ملاحظه مى‌‏كنيد اين داستان با ذكر رهبرى و امامت بلا فصل اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت شده است، ولى بخارى يك خبر ناقصى را كه در آن امامت و رهبرى بلا فصل اميرالمؤمنين (عليهم السلام) و همچنين غضب و ناراحتى پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) از سخن و شكايت بريده حذف و پنهان ساخته شده، در كتاب صحيحش وارد كرده است.

پی‌نوشت:
[1]. بخاری، صحيح البخاري  ج 4 ص 4093، دار النشر : دار ابن كثير , اليمامة، بيروت، 1407، 1987، الطبعة : الثالثة ، تحقيق : د. مصطفى ديب البغا (عَنْ بُرَيْدَةَ قَالَ: بَعَثَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله عَلِيًّا إِلَى خَالِدٍ لِيَقْبِضَ الْخُمُسَ وَكُنْتُ أُبْغِضُ عَلِيًّا، وَقَدِ اغْتَسَلَ، فَقُلْتُ لِخَالِدٍ أَلَا تَرَى إِلَى هَذَا فَلَمَّا قَدِمْنَا عَلَى النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله ذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهُ فَقَالَ: «يَا بُرَيْدَةُ أَتُبْغِضُ عَلِيًّا» فَقُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ صلى الله عليه و آله: «لَا تُبْغِضْهُ فَإِنَّ لَهُ فِى الْخُمُسِ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ)
[2]. هيثمي،مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، ج 9 ص 128 ،دار النشر : دار الريان للتراث/‏دار الكتاب العربي، القاهرة , بيروت ، 1407( وعن بريدة قال بعث رسول الله  عليا أميرا على اليمن وبعث خالد بن الوليد على الجبل فقال إن اجتمعتما فعلي على الناس فالتقوا وأصابوا من الغنائم مالم يصيبوا مثله وأخذ علي جارية من الخمس فدعا خالد بن الوليد بريدة فقال اغتنمها فأخبر النبي ما صنع فقدمت المدينة ودخلت المسجد ورسول الله  في منزله وناس من أصحابه على بابه فقالوا ما الخبر يا بريدة فقلت خيرا فتح الله على السملمين فقالوا ما أقدمك قلت جارية أخذها علي من الخمس فجئت لأخبر النبي  فقالوا فأخبر النبي  فإنه يسقط من عين النبي  ورسول الله  يسمع الكلام فخرج مغضبا فقال ما بال أقوام ينتقصون عليا من تنقص عليا فقد تنقصني ومن فارق عليا فقد فارقني إن عليا مني وأنا منه خلق من طينتي وخلقت من طينة إبراهيم وأنا أفضل من إبراهيم ذرية بعضها من بعض والله سميع عليم يا بريدة أما علمت أن لعلي أكثر من الجارية التي أخذ وإنه وليكم بعدي فقلت يا رسول الله بالصحبة ألا بسطت يدك فبايعتني على الإسلام جديدا قال فما فارقته حتى بايعته على الإسلام رواه الطبراني في الأوسط وفيه جماعة لم أعرفهم وحسين الأشقر ضعفه الجمهور ووثقه ابن حبان)
[3]. عسقلانی، فتح الباري  ج 8 ص 67، دار النشر : دار المعرفة، بيروت ، تحقيق : محب الدين الخطيب (فإذا النبي صلى الله عليه وسلم قد أحمر وجهه يقول من كنت وليه فعلى وليه وأخرجه الحاكم من هذا الوجه مطولا وفيه قصة الجارية نحو رواية عبد الجليل وهذه طرق يقوي بعضها بعضا)
[4]. حاکم نیشابوری، ج 3 ص 119، المستدرك على الصحيحين، دار النشر: دار الكتب العلمية، بيروت، 1411هـ، ( فقام أحد الأربعة فقال يا رسول الله ألم تر أن عليا صنع كذا وكذا فأعرض عنه ثم قام الثاني فقال مثل ذلك فأعرض عنه ثم قام الثالث فقال مثل ذلك فأعرض عنه ثم قام الرابع فقال يا رسول الله ألم تر أن عليا صنع كذا وكذا فأقبل عليه رسول الله صلى الله عليه وسلم والغضب في وجهه فقال ما تريدون من علي إن عليا مني وأنا منه وولي كل مؤمن هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه).

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.