عزاداری برای شهیدان راه حق چه فلسفه‌ای دارد؟

  • 1393/05/07 - 16:37
شهید به سان شمعی است که می‌سوزد و پیرامون خود را روشن می‌سازد، زیرا با ریختن خون و پایان بخشیدن به حیات مادّی، جامعه را از بندگی و حکومت ستمگران آزاد می‌سازد. آیا بزرگداشت چنین شخصیتی از نظر منطق و عقل، کاری نیکو و پسندیده نیست؟ از دیگر شبهاتی که پیروان وهابیت به شیعه وارد می‌کنند این شبهه می‌باشد که عزاداری برای شهیدان راه حق جایز نمی‌باشد؛ که در این مقاله به بررسی این شبهه می‌پردازیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از دیگر شبهاتی که پیروان وهابیت در مبحث توسل به اولیای الهی به شیعه وارد می‌کنند این شبهه می‌باشد که عزاداری برای شهیدان جایز نمی‌باشد؟

پاسخ:

در فرهنگ دینی ما، یکی از برنامه‌هایی که نشان دهنده پیوند و دوستی شیعه با اولیای دین و امامان معصوم است، عزاداری است، یعنی یاد رحلت و شهادت آنان را گرامی داشتن، در سوگ آنان ماتم به پا کردن و در عزایشان گریسن.

عزاداری و به سوگ عزیزانی نشستن که دست از دنیای خاکی می‌کشند، راهی است برای تسلی خاطر. گروهی این مسئله را به « مرده پرستی » تعبیر می‌کنند. عزاداری برای امام حسین ( علیه السلام ) نمونه‌ای است که پیشوایان دین، ما را به انجام آن توصیه کرده‌اند.

شهید به سان شمعی است که می‌سوزد و پیرامون خود را روشن می‌سازد، زیرا با ریختن خون و پایان بخشیدن به حیات مادّی، جامعه را از بندگی و حکومت ستمگران آزاد می‌سازد. آیا بزرگداشت چنین از نظر منطق و عقل، کاری نیکو و پسندیده نیست؟ جایی که پیامبر برای از دست رفتگان عادی می‌گرید و دیگران نیز ناله سر می‌دهند، آیا جا ندارد که برای احیای مکتب شهادت و تکریم از شهیدان، به مناسبت‌های گوناگون، بزرگداشتی انجام گیرد و مجالس تشکیل گردد؟

در میان شهدای راه حق بیشترین مجالس به نام حسین بن علی ( علیه السّلام ) ابوالشهدا، رهبر آزادگان، منعقد می‌گردد، زیرا او بیش از دیگر شهیدان راه حق، راه و رسم آزاد زیستن و زیر بار ظلم و ستم نرفتن را به جهانیان آموخت. او مرگ شرافتمندانه و جان سپردن زیر ضربات شمشیر دشمن را بر زندگی ذلّت بار برگزید و سرانجام در « بستر شهادت » به لقاء الله پیوست.

او دلباختۀ ایثار و فداکاری در راه اعلای کلمۀ حق بود. از این جهت با چهرۀ باز و لبی خندان به استقبال شهادت شتافت.

شخصیتی که دشمن دست خود را برای امان دادن به سوی او دراز کرد، ولی او دست رد بر سینۀ نامحرم زد و امان دشمن را نپذیرفت، زیرا می‌دانست که در پذیرش امان، ذلت و خواری و مرگ واقعی است.

ابن ابی الحدید دربارۀ سرور آزادگان حسین بن علی ( علیه السّلام ) تعبیری دارد. شایسته است با تعبیر او آشنا شویم:

« سیّد أهل الاباء، الذی علّم الناس الحمیّة و الموت تحت ظلال السیوف اختیارا له علی الدنیّة، أبو عبدالله الحسین بن علی بن أبی طالب ( علیه السّلام ). عرض علیه الأمان فأنف من الذل، و خاف من ابن زیاد أن یناله بنوع من الهوان، إن لم یقتله فاختار الموت علی ذلک ».[1]

سرور سالار کسانی که زیر بار ذلت نرفته‌اند، کسی که به مردم مردانگی و غیرت و مرگ زیر سایه‌های شمشیر را آموخت و چنین مرگی را بر پستی و ذلت ترجیح داد، ابوعبدالله حسین بن علی بن ابی طالب است که به او و یارانش امان داده شد، اما از آن جا که نمی‌خواست، تن به ذلت دهد و نیز بیم آن داشت که ابن زیاد اگر هم او را نکشد به نوعی خوار و ذلیلش سازد، مرگ را بر چنین زندگی ترجیح داد ».

از این بیان پاسخ دو پرسش داده می‌شود

1. مذهب شیعه مذهب حق طلبی و عدالت جویی و جهاد و مبارزه در این راه است، و هرگز مذهب گریه و ناله نیست.

2. گریه بر امام حسین ( علیه السّلام ) نه به خاطر این است که اکنون در بهشت به سر می‌برد، مسلّما از این جهت باید خوشحال و شادمان باشیم، گریۀ ما به خاطر آن ظلم‌ها و ستم‌هایی است که بر وی روا داشته‌اند.[2]

 

 

منابع:

[1]. شرح نهج البلاغه: 3 / 249.
[2]کتاب راهنمای حقیقت آیت الله شیخ جعفر سبحانی، ص 240 ـ 242.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.