بهانه‌هاي سماع صوفيانه

  • 1393/01/20 - 20:54
رقص سماع بارزترين نشان صوفي‌گري به شمار آمده، همواره مورد گفت و گوي فراواني بوده و نزاع‌هاي بسياري برانگيخته است. گروهي با تمسک به آياتي از قرآن کريم که مشتقات واژه "سمع" را به‌کار مي گيرند و از کساني که گوش شنوايي براي سخنان حق ندارند، نکوهش مي‌کنند، در جست‌وجوي دليلي شرعي براي حليت سماع برآمده‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رقص سماع که گاه بارزترين نشان صوفي‌گري به شمار آمده[1]، همواره مورد گفت و گوي فراواني بوده و نزاع‌هاي بسياري را برانگيخته است. گروهي با تمسک به آياتي از قرآن کريم[2] که مشتقات واژه "سمع" را به‌ کار ميگيرند و کساني که گوش شنوايي براي سخنان حق ندارند، در جست‌وجوي دليلي شرعي براي حليت سماع برآمده‌اند.[3] برخي نيز کار را به جايي مي‌رسانند که با نقل حکاياتي، از رقص و سماع رسول خدا - صلي الله عليه و آله -  گزارش مي‌دهند.[4] و يا پيشگويي انجام اين عمل در آخرالزمان و تاييد تقدس آن را به انجيل منسوب مي‌سازند.[5] با اين همه بسياري از صاحب‌نظران اين مکتب با تصريح بر اينکه آيين سماع سابقه‌اي در شريعت پيامبر اسلام – صلي الله عليه و آله – ندارد و حتي کاري ناروا و حرام به شمار آمده است[6]، آن را همچون مرداري دانسته‌اند که به هنگام ضرورت، خوردنش روا و شايسته مي‌گردد.
«در شرع مساله‌اي هست و دانم که خوانده‌اي؛ که در حالت اضطرار و مخمصه و مهلکه، آدمي را تناول مردار و چيزهاي حرام، حلال مي‌شود. ... اکنون مردان خدا را هم حالتي و ضرورتي هست که به مثابه مخمصه و استسقا است و دفع آن جز به سماع و رقص و تواجد و اصوات اغاني نيست؛ والا از غايت هيبت تجليات و انوار جلال حق، وجود مبارک اوليا گداختي و ناچيز گشتي».[7]
گفتني است که افزون بر پديده‌ي سماع، کارهاي حرام ديگري نيز با بهره‌گيري از اين مساله فقهي مورد ارزيابي قرار گرفته‌ است. چنان‌که عبدالله يافعي در توجه عمل دزدي ابراهيم خواص که به انگيزه مبارزه با حس شهرت طلبي انجام گرفته بود، با يادآوري اين نکته که به هنگام ضرورت مي‌توان برخي از بيماري‌ها را با خوردن نجاسات معالجه کرد، مي‌گويد:«ابراهيم با اين کار، بيماري قلب خود را درمان نمود».[8]
در نتيجه‌ي آنچه که بيان گرديد، روشن شد که سماع صوفيانه مخالف شريعت اسلام است و در شرع مقدس از آن نهي شده و دسته‌اي از صوفيه که درصدد توجيه سماع برآمده‌اند، براي موجه نشان دادن سماع نزد متشرعين، يا دست به دامان آيات و روايات و حکايات جعلي شده‌اند و يا اينکه براي عمل مخالف شرع خود، بهانه‌اي همانند "ضرورت" را بنا کرده‌اند که استدلال آنها از اساس باطل است.

منابع:
1-جماعه ظنوا التصوف هو الرقص و السماع، اللمع، ص 419؛ کشف المحجوب، ص 542
2-چنان‌که قرآن کريم در بيان اندوه و حسرت دوزخيان، اين سخن را از آنان گزارش مي‌کند:« وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في‏ أَصْحابِ السَّعيرِ» و مي‌گويند: اگر ما مي‌شنيديم يا تعقل مي‌كرديم، اهل اين آتش سوزنده نمي‌بوديم.(سوره ملک، آيه 10) کساني که اين آيه را دست‌آويزي براي حلال شمردن سماع قرار مي‌دهند، در پي آنند که از واژه سمع – که معناي اصلي و رايج آن، چيزي جز شنيدن نيست – حليت سماع و پايکوبي و آوازخواني را استفاده نمايند.
3-مصباح الهدايه و مفتاح الکفايه، ص 189؛ اسرار التوحيد، ص 277
4-مصباح الهدايه، ص 201. محمد بن مطهر (قرن ششم) در کتاب حديقه الحديقه، ص 98، با اشاره به اعتراض معاويه به سماع رسول خدا – صلي الله عليه و آله – مي‌گويد:«چون معاويه به صورت کار نگريست، گفت: مااحسن لعبکم! چه خوش بازي بود اين بازي شما! سيد – عليه السلام - گفت: مه يا معاويه، ليس بکم من لم يهتز عند السماع (و في روايه: عند ذکر الحبيب) هر کس به وقت ياد دوست در سماع نيايد، نام کريمي او مجاز باشد» گفتني است که برخي از صوفيان، با وجود دفاع از سماع، به بي‌پايگي چنين احاديثي اذعان نموده‌اند.(عوارف المعارف، ص 205)
5-فتوحات مکيه، طبع بولاق، ج 4، صص 712 و 713
6-يکي از نويسندگان معاصر در اين‌باره مي‌گويد:«دو چيز است که با وجود منع شدنش از لحاظ شريعت، همواره مورد توجه و اقبال و عنايت مردم بودخ؛ يکي شراب و ديگر غنا. اين دو را نه تنها عامه مردم، بلکه عاقلان و فرزانگان[!] همه اقوام با رعايت اعتدال و ادب ستوده‌اند و خود نيز از آن بهره‌مند شده‌اند». مباني عرفان و احوال عارفان، ص 178
7-مناقب العارفين، ج 1، ص 559
8-روض الرياحين، ص 552

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.