وهابیت
یکی از شبهات وهابیون درباره شفاعت اولیای الهی در عالم برزخ این است که آن را شبیه کار مشرکین در طلب شفاعت از بتها میدانند. در پاسخ به این شبهه میگوییم اولا: تنها طلبی عبادت است که همراه با نهایت خضوع و اعتقاد به ربوبیت معبود باشد. ثانیا: علت شرک بتپرستان، بتپرستی آنها بود نه طلب شفاعت از بتها.
دین مبین اسلام با در نظر گرفتن همه جوانب مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و ... توانسته است راه نفوذ شیطان و ایادی او را برای غلبه بر اسلام و مسلمین سد کرده و آنان را ناکام بگذارد. شیاطین به خوبی میدانند که نفوذ در بین مسلمین و ایجاد رخنه و شکاف بین آنان بهترین و کارسازترین حربه برای ضربه زدن به اسلام میباشد.
یکی از شبهاتی که وهابیت به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که آنها دربارهی هرگونه نداء به «غیر الله»، یعنی کمک خواستن از هر کسی جز «الله» را شرک دانستهاند که در پاسخ میگوییم: آنان که فقط «الله» میکنند از خود «الله» هم پیش افتادهاند؛ چرا که خود «الله» در چندین جا از قرآن کریم، پیامبر اکرم را در کنار خود قرار داده است.
یک مناظرهی بسیار ساده که در نهایت به اعتراف خود وهابیت به بدعت بودن مذهبشان به پایان میرسد، به این دلیل که آنان در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نبوده و پس از ایشان بهوجود آمدند و آن روایتی که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده در کتب اهل سنت که علی و شیعیانش در روز قیامت نجات یافتگان خواهند بود.
اعتقاد به شفاعت از عقاید مشترک همه مسلمانان است که آیات و روایات بر آن دلالت دارد و غرض از تشریع آن زنده کردن روح امید در گنهکاران است تا ایمان به خدا را که شرط شفاعت است از دست ندهند. حقیقت شفاعت همان دعای اولیای الهی برای مومنین است و طلب دعا از آنان مطلوب است، اما وهابیون با برداشت نادرست از توحید، آن را نامشروع میدانند.
پیروان وهابیت پس از ناکام ماندن در پاسخ به بدعتگذاری عمر بن خطّاب در موضوع متعه ناچار میشوند بگویند: عمر سنبل غیرت بود و نخواست نوامیس مسلمانان مورد تعرّض قرار گیرند؛ به همین دلیل متعه را حرام نمود. که در پاسخ میگوییم: آیا غیرت عمر از غیرت خداوند و پیامبر اکرم و گروهی از صحابه بیشتر بوده است؟!
هیچ عقل سلیمی حکم نمیکند که پیامبر اکرم از دنیا رفته باشد و جانشینی برای خود تعیین نکرده باشد. پیامبری که حتی از بیان مستحبات کوتاهی نکرد چطور ممکن است که مردم را بعد از مرگ خود بی سرپرست رها کرده باشد؟ اما متاسفانه ابن تیمیه که از سران تكفيری است با بیعقلی تمام معتقد است که تعیین جانشین بر عهده پیامبر اکرم لازم نیست.
وهابیان وامدار افکار و اعتقادات و مروج کتب و تالیفات کسی هستند، که از نظر علمای معاصرش و حتی اشخاصی که سالها پس از او زندگی میکردهاند، حتی بویی از اسلام نبرده است. به عبارت دیگر ابن تیمیهای که آنها به عنوان شیخ الاسلام از او یاد میکنند، به اجماع علمای همعصرش در گمراهی کامل بوده و میانهای با اسلام و تعالیم آن نداشته است.
وهابی وارد بحث شد و گفت: برخى احاديث كتاب كافى مشكل دارد. دکتر رضایی پاسخ داد: آرى ما نمىگوييم هر چه در كافى است، صحيح است. ما مثل ادعايى كه شما در مورد صحيح بخارى داريد، نداريم؛ بلكه بسيارى از احاديث آنها خوب است، اما نياز به بررسى سندى و متنى در مورد احاديث محفوظ است و اگر حديثى مشكل سندى يا متنى دارد، رد مىكنيم.
امروز، بعد از 1400 سال از ظهور اسلام و رهنمودهای هدایتگر آن، وهابیونی پیدا شدهاند که ماشینهای آخرین سیستم سوار میشوند و درکاخهای کذایی زندگی کرده و لباسهای فاخر میپوشند، ولی همان خوی جاهلیت قبل از اسلام را با خود به همراه دارند، حتی در ضلالت و گمراهی پا را فراتر نهاده و حرمت هیچ ماه حرامی را رعایت نمیکنند.
کینهی فروخوردهی دیگری از پیروان بنیامیه که چون تاب شنیدن حقایق تاریخی را ندارند، در شبکههای ماهوارهای خود با اهانتهای فراوان به شیعیان در صدد انکار آنها برمیآیند؛ به عنوان نمونه در نظر کوتاه بین وهّابیت، موضوع قرآن خواندن سر بریدهی امام حسین بر فراز نیزه قابل هضم نیست و غالباً با تمسخر و استهزاء آنان، مواجه میگردد.
وهّابیت برای توجیه رفتار خود در روزه گرفتن روز عاشورا میگویند روزه گرفتن در این روز به اندوه شبیهتر است و نشانهی شادی نیست، چنان که در روزهای شادی همچون عید فطر و قربان روزه حرام است. در پاسخ میگوییم: روزه، شکرانه نعمت الهی است و به همین سبب چون به بزرگان دین، نعمتی داده میشد به شکرانهی آن روزه میگرفتند.
وهابیان دائما سعی دارند، چنین القاء نمایند که ما نیز از اهل سنت هستیم و عقاید ما مبتنی بر کتاب و سنت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) است درحالی که هیچ یک از فرق اهل سنت، حتی کسانی که افکار افراطی دارند نیز، در عقاید نادرست وهابیت با ایشان همسو نیستند. مثل گفتن «یا رسولالله» که وهابیت آن را شرک میداند و اهل سنت جایز.
وهّابیت برای توجیه رفتار خود در روزه گرفتن روز عاشورا میگویند روزه گرفتن در این روز به اندوه شبیهتر است و نشانهی شادی نیست، چنان که در روزهای شادی همچون عید فطر و قربان روزه حرام است. در پاسخ میگوییم: روزه، شکرانه نعمت الهی است و به همین سبب چون به بزرگان دین، نعمتی داده میشد به شکرانهی آن روزه میگرفتند.