3ـ شرایط شفاعت

آیات شفاعت به خوبى نشان مى دهد که مسأله شفاعت از نظر منطق اسلام یک موضوع بى قید و شرط نیست، بلکه قیود و شرایطى از نظر جُرمى که درباره آن شفاعت مى شود، از یک سو، و شخص شفاعت شونده از سوى دیگر و شخص شفاعت کننده از سوى سوّم دارد که چهره اصلى شفاعت و فلسفه آن را روشن مى سازد.
به عنوان مثال، گناهانى همانند ظلم و ستم به طور کلّى از دایره شفاعت بیرون شمرده شده و قرآن مى فرماید: ظالمان «شفیع مطاعى» ندارند.
اگر ظلم را به معناى وسیع کلمه ـ آن چنان که در بعضى از احادیث خواهد آمد ـ تفسیر کنیم شفاعت منحصر به مجرمانى خواهد بود که از کار خود نادم و پشیمان هستند و در مسیر جبران و اصلاح مى باشند و در این صورت شفاعت پشتوانه اى خواهد بود، براى توبه و ندامت از گناه، و این که بعضى تصوّر مى کنند با وجود ندامت و توبه نیازى به شفاعت نیست، اشتباهى است که پاسخ آن را به زودى خواهیم داد.
از طرف دیگر طبق آیه 28 سوره انبیاء تنها کسانى مشمول بخشودگى از طریق شفاعت مى شوند که به مقام «ارتضاء» رسیده اند و طبق آیه 87 سوره مریم، داراى «عهد الهى» هستند.
این دو عنوان، همان گونه که از مفهوم لغوى آنها به اجمال، و از روایاتى که در تفسیر این آیات وارد شده، به تفصیل، استفاده مى شود، به معناى ایمان به خدا، حساب، میزان، پاداش، کیفر و اعتراف به حسنات و سیّئات (نیکى اعمال نیک و بدى اعمال بد) و گواهى، به درستى تمام مقرّراتى است که از سوى خدا نازل شده، ایمانى که در فکر و سپس در زندگى آدمى انعکاس یابد، نشانه اش این است که خود را از صف ظالمان طغیانگر که هیچ اصل مقدّسى را به رسمیّت نمى شناسند، بیرون آورده و به تجدید نظر در برنامه ها بپردازد.
قرآن در مورد آمرزش گناهان در سایه شفاعت مى فرماید:
«(وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ جاؤوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمْ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً); و اگر این مخالفان هنگامى که به خود ستم مى کردند (و فرمانهاى خدا را زیر پا مى گذارند) به نزد تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى کردند و پیامبر هم براى آنها استغفار مى کرد خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند»(1).
در این آیه توبه و استغفار خودِ مجرمان مقدّمه اى براى استغفار و شفاعت پیامبر(صلى الله علیه وآله)شمرده شده است.
و در آیه:
«(قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ * قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّى إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الَّرحِیمُ); گفتند: اى پدر از گناهان ما تقاضاى بخشش کن که ما خطاکار بودیم، گفت به زودى براى شما استغفار مى کنم که او آمرزنده مهربان است».(2)
نیز آثار ندامت و پشیمانى از گناه در تقاضاى برادران یوسف از پدر به خوبى دیده مى شود.
در مورد شفاعت فرشتگان مى بینیم که استغفار و شفاعت آنها تنها براى افراد باایمان و تابعان سبیل الهى و پیروان حق است:
«(وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینِ آمَنُواْ رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَىْء رَّحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَ اتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ); فرشتگان براى کسانى که ایمان آورده اند استغفار مى کنند، و عرضه مى دارند: خداوندا! رحمت و علم تو همه چیز را فرا گرفته، پس بیامرز کسانى را که توبه کرده، و از راه تو پیروى نموده اند، و آنها را از عذاب دوزخ نگاهدار».(3)
باز در این جا این سؤال که با وجود توبه و تبعیّت از سبیل الهى و گام نهادن در مسیر، چه نیازى به شفاعت است؟ مطرح مى شود که در بحث «حقیقت شفاعت» از آن پاسخ خواهیم گفت.
قرآن در مورد شفاعت کنندگان نیز این شرط را ذکر کرده که باید گواه بر حق باشند:
«(إِلاَّ مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ); مگر آنها که شهادت به حق داده اند».(4)
و به این ترتیب شفاعت شونده باید ارتباط و پیوند با شفاعت کننده برقرار سازد، پیوندى از طریق توجّه به حق و گواهى قولى و فعلى به آن، که این خود نیز عامل دیگرى براى سازندگى و بسیج نیروها در مسیر حق است.
* * *
1. سوره نساء، آیه 64.
2. سوره یوسف، آیه 97 و 98.
3. سوره غافر، آیه 7.
4. سوره زخرف، آیه 86.