بي تفاوتي دكتر مصدق

دكتر محمد مصدق مدتي نخست وزير ايران در عصر رژيم پهلوي بود و ملي گراها او را الگو قرار داده اند، و او را به عنوان قهرمان ملي ياد مي كنند، ايراد ما به او اين است كه او هرگز قهرمان ملي نيست، زيرا اكثريت قاطع مردم اين كشور شيعه و مسلمان هستند، و طرفدار حكومت اسلامي مي باشند، ولي مصدق طرفدار حكومت ملي بود نه حكومت اسلامي، نه تنها از اسلام طرفداري نمي كرد، بلكه در مواردي بر ضد اسلام رفتار مي نمود.
او هيچگاه مرجعيت را قبول نداشت. امام خميني قدس سره و قيام 15 خرداد را - به خاطر اين كه نشأت گرفته از مذهب بود - تأييد نكرد. در رابطه با بهائيان با اين كه قطعا براي او روشن شده بود كه آنها زاييده استعمار غرب و شرق هستند، بي تفاوت بود، و به عنوان اين كه آنها بخشي از ملت ايران هستند از آنها حمايت مي كرد، در اين راستا نظر شما را به فرازي از گفتار خطيب بزرگ حجةالاسلام محمدتقي فلسفي جلب مي كنم:
«در عصر نخست وزيري دكتر مصدق، كه عصر مرجعيت آيت الله العظمي بروجردي نيز بود (حدود سال هاي 1331 و 1332 شمسي) به امر آيت الله العظمي بروجردي قدس سره از دفتر مصدق اجازه ي ملاقات گرفتم، به خانه اش رفتم، روي تختخواب و زير پتو خوابيده بود، پيام آيت الله العظمي بروجردي را به او رساندم و گفتم:
«شما رئيس دولت اسلامي ايران هستيد، اكنون بهايي ها در شهرستان ها فعال هستند، و مشكلاتي را براي مردم مسلمان ايجاد كرده اند، لذا مرتبا نامه هايي از سوي مردم به عنوان شكايت، به آيت الله بروجردي قدس سره مي رسد، ايشان لازم دانستند كه شما در اين باره اقدام بفرماييد؟»
دكتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت من، به گونه ي تمسخرآميزي قاه قاه با صداي بلند خنديد و گفت: «آقاي فلسفي از نظر من مسلمان و بهايي فرق ندارند، همه از يك ملت ايراني هستند.»
اين پاسخ براي من بسيار شگفت آور بود، زيرا اگر سؤال مي كرد فرق بين بهايي و مسلمان چيست؟ برايش توضيح مي دادم، اما با آن خنده تمسخرآميز و موهن، ديگر جايي براي صحبت كردن و توضيح دادن باقي نماند، لذا سكوت كردم، هنگامي كه به محضر آيت الله العظمي بروجردي قدس سره رسيدم و ماجرا را گفتم، او نيز با حال بهت و تحير پيام مصدق را استماع نمود.
آري بزرگترين اشتباه مصدق اين بود كه مردم را منهاي اسلام مي ديد [1] [شبيه طرفداران لائيك] حتي به پيام مرجع كل آيت الله العظمي بروجردي قدس سره اعتنا نكرد، و با مسخره خنديد.
بر همين اساس حضرت امام خميني قدس سره در ماجراي جزايي قصاص در اسلام (كه جبهه ملي قصاص اسلامي را غيرانساني اعلام نموده بودند) در ضمن گفتاري فرمود: «او (مصدق) هم مسلم نبود... اگر باقي مانده بود، سيلي بر اسلام مي زد.» [2] .
* * *
[1] اقتباس از خاطرات و مبارزات حجةالاسلام فلسفي، ص 133.
[2] صحيفه نور، ج 15، ص 15.