فصل 11: استمداد از اولياي خدا در حال حيات

درخواست چيزي از «اولياي الهي»، به صورتهاي گوناگون انجام مي گيرد؛ مثلاً:

1 - از فرد زنده درخواست كنيم كه ما را در ساختن خانه اي كمك كند و يا از ظرف آبي كه در كنار او قرار دارد، ما را سيراب نمايد.

2 - از فرد زنده بخواهيم كه در حق ما دعا كند و براي ما از خدا طلب آمرزش نمايد. هر دو صورت در اين جهت مشتركند كه از شخص پرسش شده، كاري را درخواست مي كنيم كه صد در صد به صورت يك امر طبيعي در اختيار او مي باشد، چيزي كه هست پرسش نخست مربوط به امور دنيايي است و دومي مربوط به امور ديني و اخروي.

3 - از شخص زنده تقاضا كنيم كه بدون اسباب عادي و طبيعي، كاري را صورت دهد؛ مثلاً بدون مداوا، بيماري را شفا بخشد، گمشده اي را بازگرداند، و قرض ما را ادا نمايد؛ به عبارت ديگر تقاضا كنيم كه از طريق اعجاز و يا كرامت، بدون تشبّث به اسباب طبيعي و عادي، خواسته ما را برآورد.

4 - مسؤول و كسي كه از او درخواست و تقاضا مي كنيم، حيّ و زنده نيست ولي از آنجا كه اعتقاد داريم در سراي ديگر زنده است و رزق و روزي مي خورد، از او مي خواهيم كه در حق ما دعا كند.

5 - از چنين فردي درخواست مي كنيم كه با استفاده از قدرت معنوي، كه خداوند به او داده است، بيمار ما را شفا دهد، گمشده ما را باز گرداند و....

اين دو صورت، بسان صورت هاي دوم و سوم سؤال و تقاضا از حيّ است، چيزي كه هست در صورت دوم و سوم مسؤول و درخواست شونده حيّ و زنده در جهان ماده و طبيعت است و در دو مورد اخير، به ظاهر مرده و در واقع زنده است.

از چنين كسي نمي توان، درخواست كرد كه در امور مادي از طريق اسباب عادي ما را ياري نمايد؛ زيرا فرض اين است كه وي از اين جهان رخت بربسته و دست او از اسباب عادي كوتاه شده است. بدين ترتيب مجموع اقسام پنج تا است، كه سه صورت مربوط به سؤال از زنده در جهان ماده و دو صورت مربوط به زنده در غير اين جهان مي باشد.

ما حكم درخواست از فرد زنده در جهان ماده را، در اين بخش بيان مي كنيم و بيان حكم استمداد از اولياي خدا را كه در جهان ديگر زنده اند، به بخش بعد موكول مي نماييم.

اينك بيان حكم هر سه صورت از بخش نخست: