ترک سنن به دلیل عدم تشابه با شیعیان
وهابیت همواره شعار پیروی از سنت رسول اکرم (ص) را سر می دهند و معتقدند که تنها مسلمانان واقعی که به سنتهای نبوی عمل می نمایند پیروان وهابیتند . ایشان دیگر مسلمانان را مشرک و کافر و یا غیر مسلمان معرفی می کنند حال آن که با مراجعه به کتب تاریخی و فقهی ایشان کذب ادعاهای فوق ثابت می شود چرا که حقا و انصافا یکی از شاخصه های مهم این فرقه ، مخالفت با سنت های پیامبر اکرم است .
این گروه برای تثبیت خود و مرزبندی بین مسلمانان ، معتقدند باید آن دسته از سنتهای ثابت پیامبر اکرم که شیعه به آن ها عمل می کند ، کنار گذاشته و ترک شوند .
به عنوان مثال ابن تیمیه نظریه پرداز وهابیت با ابراز خوشحالی و استقبال از تفکرات امویان و مروانیان می نویسد : و من هنا ذهب من الفقهاء الی ترک بعض المستحبات اذا صارت شعارا لهم ای الشیعه فانه و ان لم یکن الترک واجبا لذلک و لکن فی اظهار ذلک مشابهة لهم ، فلا یتمیز السنی من الرافضی و مصلحة التمیز عنهم لاجل هجرانهم و مخالفتهم اعظم من مصلحة هذا المستحب . (1)
وی می گوید : علمای ما به وجوب ترک برخی از مستحباتی که به خاطر عمل کردن شیعه به آن ها شعار ایشان گشته ، فتوا داده اند . و اگرچه ترک چنین مستحباتی به دلیل مذکور واجب نیست ولی چون در اظهار نمودن و عمل کردن به آن ها تشابه با شیعیان پیدا می شود (2) و پس از آن تمییز و تشخیص سنی از رافضی ممکن نیست لذا مصلحت تشخیص و تمیییز میان شیعه و سنی و جدایی آن ها از یکدیگر به دلیل دوری و مخالفت با روافض بسی بزرگتر از مصلحة آن مستحب است .
ذکر این نکته نیز ضروریست که مخالفت با سنت های ثابت پیامبر اکرم اگر چه در بعضی از فرق اهل سنت نیز وجود دارد ولی ظهور و بروز آن در فرقه وهابیت به گونه ای است که به یکی از شاخصه های این فرقه تبدیل شده است .
این تفکر از زمان بنی امیه شروع شده و توسط بنیان گذاران فکری و مروجان وهابیت تثبیت شده و تا به امروز نیز تداوم دارد .
حال به نمونه هایی از مخالفت وهابیت و پیشوایان فکری آنان با سنت های ثابت پیامبر اکرم اشاره می شود.
الف : بی توجهی به حدیث پیامبر اکرم (ص) :
رجاء بن حیوة می گوید : معاویه از نقل احادیث پیامبر اکرم کراهت داشت و مردم را نیز از نقل احادیث آن حضرت منع می کرد .
راوی دیگری به نام یحیی حمانی نیز می گوید : معاویه در طول عمر خود تنها یک روز حدیثی را از پیامبر اکرم نقل کرد .(3)
ب : میگساری معاویه :
عبد الله بن بریده می گوید : به همراه پدرم نزد معاویه رفتیم . معاویه ما را بر روی فرش نشاند . سپس برایمان غذا آوردند . پس از خوردن غذا به دستور معاویه شراب آوردند . معاویه از آن خورد و به پدرم نیز تعارف کرد . پدرم از خوردن آن امتناع کرد و گفت : بعد از تحریم شراب پیامبر اکرم دیگر از آن نخورده ام (4)
ج:انگشتر در دست چپ کردن :
در کتاب های روایی اهل سنت روایات متعددی از صحابه بزرگواری هم چون عبد الله بن عباس ، عبدالله بن جعفر ، جابر بن عبد الله انصاری ، انس بن مالک (خادم پیامبر اکرم) ، امام حسین (ع) ، عائشه ، ابوامامه و عبد الله بن عمر نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) انگشتر خود را در انگشتان دست راست خود قرار می داد . هنگام رحلت آن حضرت نیز انگشتر در انگشتان دست راست ایشان قرار داشت .
بنا به گزارشهای تاریخی ، خلفای راشدین و صحابه نیز انگشتر خود را در دست راستشان قرار می دادند .
راغب اصفهانی با اشاره به سنت و سیره پیامبر اکرم و صحابه ، می گوید : کان النبی و اصحابه یتخمّتون فی ایمانهم (5) بدین معنا که پیامبر اکرم و صحابه خاتم را در دست راستشان می کردند . وی در جای دیگر به مخالفت معاویه با سنت پیامبر اکرم و صحابه اشاره کرده و می گوید : اول من ختم بالیسار معاویة (6) اولین کسی که انگشتر در دست چپ کرد و با سنت نبوی مخالفت نمود معاویه بود .
زمخشری حنفی نیز مشابه این مطلب را نقل نموده است .(7)
بر همین اساس است که عبد الرحمن بن محمد فورانی در کتاب الابانة می نویسد : قرار دادن انگشتر در انگشتان دست چپ بهتر و افضل است . وی در بیان علت این افضلیت می گوید : لان الیمین صار شعارا للروافض. (8) زیرل قرار دادن انگشتر در دست راست – اگرچه سنت نبوی است – اما شعار شیعیان گشته است .
نویسنده کتاب الهدایة که از علمای اهلسنت است نیز می گوید : ان المشروع التختّم فی الیمین و لکن لما اتخذته الرافضه جعلناه فی الیسار .(9) آن چه که صحیح و مشروع است قرار دادن انگشتر در دست راست است ولی از آن جا که شیعیان به این سنت عمل می نمایند ما انگشتر را در دست چپ قرار می دهیم .
د: آهسته خواندن بسم الله :
فخر رازی شافعی با ذکر روایات مختلف و متعارض درباره نحوه قرائت ( بسم الله الرحمن الرحیم ) در نماز ، روایات جهر ( بلند خواندن ) را ترجیح داده و معتقد است پیامبر اکرم ، ابوبکر ، عمر و علی (ع) بسم الله را بلند قرائت می کردند . فخر رازی سپس به ریشه یابی آهسته خواندن بسم الله پرداخته و به مورد دیگری از ترک سنت پیامبر اکرم توسط بنی امیه اشاره می کند و می گوید : ان علیا کان یبالغ بالجهر فی التسمیه فلما وصلت الدولة الی بنی امیه بالغوا فی المنع من الجهر سعیا فی ابطال آثار علی (ع).(10)
معاویه نیز در دوران زمامداری خویش در یکی از مسافرت های خود به مدینه در حالی که امام جماعت نمازی را به عهده گرفته بود ، بسم الله الرحمن الرحیم را آهسته خواند که بلافاصله با مخالفت و انتقاد شدید مردم روبه رو شد به گونه ای که وی را سارق خوانده و مجبور به اعاده آن نماز کردند . (11)
ابن ابی هریره یکی از مدافعان اموی با پیروی از اندیشه های امویان می گوید : ان الجهر بالتسمیه اذا صار فی موضع شعارا لهم فالمستحب الاسرار بها مخالفة لهم . (12) اگر بلند خواندن بسم الله در نماز در زمانی به عنوان شعار شیعیان در آید ، آهسته خواندن آن و اسرار بر آهسته خواند به خاطر مخالفت با شیعیان مستحب است .
ه : ترک تلبیه در روز عرفه :
در منابع روایی اهل سنت روایات مختلفی از جابر بن عبد الله انصاری ، اسامه ، عبدالله بن مسعود ، عبد الله بن عباس ، حضرت علی (ع) و . . . نقل شده که پیامبر اکرم در روز عرفه تلبیه می گفتند .
کسانی مثل عمر بن خطاب ،عبدالله بن عباس ، میمونه همسر پیامبر – عبدالله بن مسعود ، علی بن ابیطالب (ع) و حسین بن علی (ع) نیز به سیره پیامبر اکرم (ص) عمل نموده و در روز عرفه تلبیه می گفتند .
ترمذی با تایید وجود سنت پیامبر و عمل صحابه می گوید : والعمل علی هذا عند اهل العلم من اصحاب النبی و غیرهم . (13)
اما بنی امیه در راستای تفکرات ضد اسلامی خود با این سنت پیامبر نیز به مخالفت پرداخته و به آن عمل نمی کردند و مردم را نیز از عمل بدان نهی می کردند . سعید بن جبیر می گوید : روز عرفه نزد عبد الله بن عباس بودیم ، عبد الله بن عباس پرسید : چرا مردم تلبیه نمی گویند ؟ گفتم : از معاویه می ترسند . عبد الله بن عباس از خیمه خارج شد و با صدای بلند گفت : لبیک اللهم لبیک و ان رغم انف معاویه لبیک ، اللهم العنهم فقد ترکوا السنظ من بغض علی . (14)
سنت های ترک شده پیامبر اکرم توسط بنی امیه و امروزه توسط پیروان وهابیت ، به این موارد ختم نمی شود . ایشان بسیاری از سنت های نبوی را به بهانه های واهی از جمله عدم تشابه با شیعیان ترک کرده و بسیاری از بدعت ها را جانشین سسن کردند .
حال چند سوال مطرح است
آیا عمل کردن شیعه و پایبندی آنان به سنت های نبوی نقطه ضعف و ضد ارزش شمرده می شود ؟
آیا پیروی شیعه از آن سنت ها دلیل موجهی برای مخالفت با سنتهای نبوی است ؟
آیا پیروی و ترویج این تفکر باعث از بین رفتن سنت های نبوی و تفرقه میان مسلمانان نمی شود ؟
آیا عمل کردن به سنن نبوی باعث تشابه با پیامبر اکرم می شود یا شیعیان و در این صورت آیا ترک آن سنن به دلیل عدم تشابه با شیعه موجب عدم تشابه میان تارکین سنن با خود پیامبر اکرم و تمایزشان از آن حضرت نمی شود ؟
اگر روزی معلوم شود که شیعه در عمل به واجبات و محرمات نیز کاملا به سخنان پیامبر اکرم پایبند است آیا وهابیت برای این که انجام واجبات و ترک محرمات شعار شیعیان گشته به جهت مخالفت با شیعه و عدم تشابهشان با شیعیان فتوا به انجام آن محرمات و ترک واجبات می دهند ؟
اصلا مگر نه این است که وهابیت مدعی پیروی از سنت پیامبرند ، پس چگونه است که گروه دیگری که به روافض معروف شده اند در عمل به سنت های نبوی گوی سبقت را از ایشان ربوده اند ؟
پینوشت:
(1) ابن تیمیه حنبلی ، منهاج السنه ج2 /615
(2) آیا عمل کردن شیعه و پایبندی آنان به سنت های نبوی نقطه ضعف و ضد ارزش شمرده می شود ؟ آیا پیروی شیعه از آن سنت ها دلیل موجهی برای مخالفت با سنتهای نبوی است ؟
(3) ابن عساکر دمشقی ، تاریخ دمشق الکبیر ج62 ص 116 شرح حال معاویه شماره 7661
(4) احمد بن حنبل ، المسند ج5 ص 347
(5) ابن شهر آشوب ، مناقب آل ابی طالب ج 3 ص 302 باب فی احواله فی لوائه و خاتمه
(6) راغب اصفهانی ف محاضرات الادباء ج1 ص 479
(7) زمخشری ، ربیع الابرار و نصوص الاخبار ج 4 ص 439 باب 75 و ابن شهر اشوب ، مناقب آل ابیطالب ج 3 ص 302 باب فی احواله ، لوائه و خاتمه
(8) نووی شافعی ، المجموع 4/ 262
(9) علامه امینی ، الغدیر ، 10/299
(10) فخر رازی ، تفسیر کبیر ج 1 ص 206 المسائل الفقهیه المستنبطه من الفاتحه
(11) همان ص 204
(12) یافعی ، فتح العزیز 5/233
(13) ترمذی ، سنن ، 3/260 کتاب الحج باب 78
(14) بیهقی شافعی ف السنن الکبری 7/245 کتاب الحج باب جماع ابواب دخول مکه ح 9530 و نسائی ، سنن 5/253 کتاب مناسک حج التلبیة بعرفة.
افزودن نظر جدید