خلق عظیم پیامبر در قرآن و یکی از مصادیق آن
یکی از اوصافی که از جملهی برترین اوصاف پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است و در قرآن بیان شده است، خلق عظیم ایشان است؛ خداوند درباره پیامبر میفرماید: «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ.[قلم/4] تو ای پیامبر! دارای اخلاق خوب و بزرگی هستی.»
حضرت آیةالله جوادی آملی در توضیح و تفسیر این آیه میفرماید: ای رسول ما! تو دارای همهی ملکات نفسانی و روحانی در حدّ اعلی هستی.[1] لذا اگر سیری گذرا در قرآن داشته باشیم، خداوند متعال، پیامبرش را دارای مزایای ویژهای قرار داده که عبارتند از: حیات، رحمت، محبت، کوثر، شرح صدر، خلق عظیم، اجر غیرممنون، رضا و...، که همه و همهی آنها در ابعاد مختلف، تابش و نورانیت را برای شخصیتی مثل پیامبر اسلام به همراه دارد، و در این آیه که پیامبرش را اینگونه توصیف میکند، در حقیقت خلق عظیم او جنبهی اجتماعی و رفتارهای عمومی و جامعیت پیامبرش را نشان میدهد.
این آیه مصادیق زیادی از افعال و رفتار پیامبر را در دوران حیاتش آشکار میکند که از جملهی آن مصادیق، بازگشت از جنگ تبوک بود، آن هنگامیکه لشکر اسلام به ابتدای «عقبه» رسید؛ پیامبر فرمود هر کس از شما بخواهد میتواند از درون درّه که راه وسیعتری دارد برود، اما خود پیامبر از راه گردنه حرکت کرد، در حالیکه حذیفه بن یمان شتر پیامبر را میراند و عمار یاسر زمام آن شتر را در دست داشت، ناگاه عدهای سواره نقابدار منافق از پشتسر، قصد ترور پیامبر را داشتند تا با رمدادن شتر پیامبر، حضرت را به پایین درّه پرتاب کنند که قصدشان عملی نشد و با فریادی که پیامبر بر سرشان کشید، با عجله به میان جمعیت بازگشتند، تا شناخته نشوند.
حذیفه میگوید من برخی از آنها را از روی شترشان شناختم و به پیامبر معرفی کردم و آنگاه به پیامبر اکرم عرضه داشتم: ای رسول خدا! آیا دنبالشان نمیفرستی تا آنها را بکشی؟ پیامبر اکرم با لحنی سرشار از سر دلسوزی و عطوفت و آن خلق و خوی عظیمش فرمود: خداوند به من امر فرمود تا از آنان روی گردانم و خوش ندارم که مردم بگویند که محمد -(صلیاللهعلیهوآله)- گروهی از قوم و یارانش را به سوی دین دعوت کرد و هنگامیکه پذیرفتند و همراه او با دشمنان جنگیدند و پیروز شدند، آنگاه او آنان را کشت. ای حذیفه! آنان را واگذار که خداوند در کمین آنهاست.»[2]
این گذشت و اغماض از طرف رسول خدا چه معنایی میتواند داشته باشد جز همان اخلاق عظیمی است که خداوند در قرآن متذکر آن شده است و چه کسی مثل پیامبر اکرم حاضر به اینگونه رفتار با دشمنانش میتواند باشد؟
و اما چه کسانی را پیامبر گذشت کرد و مصداق آیه شریفه گردید؟ بیهقی، عالم اهل سنت، بعد از ذکر این جریان از قول پیامبر اکرم میگوید که: رسول خدا آنان را یک به یک نام برده است.[3] و عالم دیگر اهل سنت، ابنحزم اندلسی در کتاب خود نام ابوبکر و عمر و سعد بن ابیوقاص و ... را میآورد؛ بعد میگوید این روایت به علت ضعف سند و روایت «ولید بن جمیع» قابل قبول نیست.[4] در حالیکه این شخص یکی از راویان کتاب صحیح مسلم است و همین مقدار در وثاقت او در نزد اهل سنت کفایت میکند.
مسلم نیشابوری در کتاب خود مینویسد که در میان آن تعدادی که در عقبه قصد ترور پیامبر را داشتند، مردی با حذیفه در بین مردم سخنانی را ردّ و بدل کرد و به حذیفه قسم میداد که بگو تعداد آنان چند نفر بود؟ (آن مرد میگفت همیشه میگفتیم چهارده نفرند) حذیفه گفت: چون تو در میان آنان بودهای، پس آنان پانزده نفر بودند.[5] قسم به خدا! دوازده نفر از آنها دشمن خدا و رسولش در دنیا و آخرت هستند؛ ... مسلم نیشابوری در کتاب صحیح خود نام او را مخفی کرده، اما ابنکثیر در تفسیرش بیان کرده که او ابوموسی اشعری بوده است.[6] ابن ابیالحدید در کتاب خود نوشته است: ابوسفیان هم یکی از آن دوازده نفر بوده است تا شتر پیامبر را رم دهند و او را بکشند.[7]
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. سیره رسول اکرم در قرآن، آیه الله جوادی آملی، انتشارات اسراء، قم، ایران، ج8 ص58.
[2]. سیره الحلبیه، حلبی شافعی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج3 ص143.
[3]. دلائل النبوه، بیهقی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج5 ص260-262. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. المحلی، ابن حزم اندلسی، دار الآفاق الجدید، بیروت، لبنان، ج11 ص22. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج8 ص123. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. تفسیر قرآن العظیم، ابن کثیر، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص605.
[7]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دارالفکر، بیروت ،لبنان، ج2 ص103. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید