ابطال ناپذیری قانون جذب !؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یک نظریه علمی یا قانون علمی باید این امکان را به محققان بدهد که در صورت نادرستی، بتوانند، نادرستی آن را کشف کنند. این قابلیت را ابطالپذیری میگویند. اگر یک تئوری یا فرضیه طوری بیان شود که در صورت نادرستی نتوان آن را ابطال کرد، به عنوان یک تئوری علمی شناخته نمیشود. مثلا اگر یک تئوری بگوید شما با تصور کردن آرزوهایتان و داشتن احساس خوب نسبت به آنها میتوانید آنها را به دست آورید؛ سپس یک مرکز تحقیقاتی به صد نفر روش تصویرسازی ذهنی و تغییر احساس را بیاموزد و در نهایت آنها با گذشت چند سال به تعدادی از آرزوهای خود نرسند، در این شرایط آیا میتوان نتیجه گرفت که قانون جذب نادرست است؟
معمولا مروّجان قانون جذب در مواجهه با این موارد میگویند: این قانون عمل میکند و کسانی که به نتیجه نرسیدهاند، به اندازه کافی تصویرسازی نکردهاند یا در مدیریت احساساتشان موفق نبودهاند، یا میگویند هنوز باید به کار خود ادامه دهند تا به نتیجه برسند. همانطور که میبینید، نداشتن زمانبندی مناسب موجب فقدان قابلیت ابطالپذیری این به اصطلاح قانون است.
یکیاز مدعیان قانون جذب میگوید: «من هیچ قانونی را نمیشناسم که بگوید این کار سیدقیقه، سه روز، یا سی روز وقت میبرد. بیشتر بستگی به این دارد که تو چه قدر با هستی هماهنگ شوی.»[1] هماهنگی با هستی نیز از آن مفاهیم مبهمی است که گاهی از سوی مروّجان قانون جذب به کار میرود و هیچ شاخص استاندارد شدهای برای سنجش هماهنگی با هستی و ناهماهنگی با هستی وجود ندارد.
در قانون جذب، از آنرو که زمانی برای تحقّق رؤیاها مشخص نشده و هیچ شاخص و معیار و تعریفی برای آزمودن و سنجیدن وجود ندارد، هیچگاه نمیتوان این فرضیه را ابطال کرد، زیرا تا آخرین لحظهی عمر، یک نفر باید منتظر باشد، شاید روز بعد، روز رسیدن به آرزویش باشد؛ بنابراین هنگامی میتوان این فرضیه را ابطال کرد که یک نفر با اندیشه و احساس مثبت نسبت به آرزویش، ناکام بمیرد؛ که البته در این صورت نیز مروّجان قانون جذب میتوانند بگویند، خود او به درستی این قانون را عمل نکرد و در این مدت نتوانست به نتیجه برسد. به این ترتیب فرصت و امکان سعی و خطا دربارهی قانون جذب وجود ندارد.
مرگ موضوع خیلی مهمی در رابطه با قانون جذب است. البته نه از جهتی که مروّجان قانون جذب به آن اهمیت میدهند، بلکه از آنرو که هیچ توجهی به آن نمیکنند. آنان طوری دربارهی اثربخشی قانون جذب سخن میگویند که گویا چیزی به نام مرگ که خارج از کنترل انسان است وجود ندارد و به طور کلی واقعیتی قطعی به نام مرگ را از قاموس خود حذف کردهاند. در اینجا میتوانیم بپرسیم آیا کسانی که با قاطعیت دربارهی درستی و اثربخشی قانون جذب سخن میگویند و آنرا قانونی اساسی در کائنات میدانند، آیا میپذیرند که مرگ میتواند باطل کنندهی این قانون باشد؟
همچنین موضوع دیگری که قانون جذب را ابطال ناپذیر میکند، ابهاماتی است که در تصویرسازی ذهنی و داشتن احساسات خوش نسبت به آرزوها وجود دارد. به سادگی درباره کسی که پس از سالها، بلکه پس از یک عمر با قانون جذب به خواستهاش نرسیده میتوانند بگویند که به اندازه کافی تصویرسازی نکرده و احساس نداشته است. بنابراین مقصر خود فرد است و قانون جذب همچنان درست قلمداد میشود.
ابهام در زمانبندی و عوامل اثربخشی موجب میشود که هیچ سنجهای برای سعی و خطا وجود نداشته باشد و در واقع میتوان گفت که قانون جذب قابل آزمون تجربی نیست و قابلیت ابطال پذیری را ندارد؛ زیرا تئوری یا نظریهای که هیچ شاخص و معیار روشنی برای سنجش ندارد، قابل تحقیق نیست و نادرستی آن سنجیده نمیشود، بنابراین نمیتواند قابل اعتماد باشد. این مشکل به طور جدی قانون جذب را غیر قابل اعتماد مینماید. زیرا هیچگاه نمیتوانید بگویید قانون جذب را آزمودم و درست عمل نکرد.[2]
پینوشت:
[1]. راز، راندا برن، 1386، نشر پیکان، ص 73.
[2]. برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 43.
افزودن نظر جدید