شبه معنویت های شرقی

از جمله معنویتهای کاذب در کشور ما یوگا میباشد. بعضی افراد تصور میکنند یوگا ورزش است و حتی برای این مکتب معنوی کاذب لیگ برگزار میکنند. مربیان و مروجین یوگا صراحتا میگویند که این مکتب، یک طریقت معنوی و اعتقادی است.

طبق آرای فلاسفهای چون ابن سینا، شرور فقط به عالم طبیعت اختصاص دارد و این اقتضای ذاتی آن است؛ بنابراین در عوالم بالاتر هیچ تضاد و اصطکاکی نمیتوان یافت؛ چون هیچ حرکت و تکاملی نیست، اما بر اساس تعالیم مکتبهایی مثل هندو، شرور، ساحت عالم عُلوی را نیز در بر گرفته و موطن آن نه عالم ناسوت که خود واجبالوجود است.

واقعا جای تعجب است از کسانی که به حرفهای اشو باور دارند. چرا از خود نمیپرسند طبق منظور اشو، نباید به چیزی باور داشت، ما چرا حرفهای او را باور میکنیم؟ اصلا او چرا به حرفهای خود باور دارد؟ اینها سؤالاتی است که باید پرسید!

اکنکار یکی از مکاتب معنوی کاملاً جدید است که در ایالاتمتحده آمریکا پدید آمد. اکنکار عرفان نوپدیدی است که براثر یک تجربه عرفانی توسط پال توئیچل پدید آمد. پال توئیچل در اوائل قرن بیستم در کنتاکی آمریکا متولد شد. پال در مقطعی که مقرر بود زندگیاش متحول شود بهعنوان جویندهای جوان به گروهی از اساتید معنویت باستان پیوست.

یکی از آموزههای کاذب که وارد کشور ما شده است، پاکسازی کوانتومی است. این آموزه که در حقیقت همان بیانی دیگر از قانون جذب است، اشکالات زیادی دارد. پلورالیسم دینی، مذهب اشتراکی و تنبلی از عوارض این نوع آموزههاست.

باید گفت برخی از شرکت کنندگان در این کلاسها، نه به دلیل درستیِ پاکسازی کوانتومی، بلکه بدلیل «تلقین»، گشایشهای موقت در زندگیشان ایجاد میشود؛ مثلا استرس و تنشهایشان کم میشود. اما سخن در این است که چنین خوشبیینی، هیچگاه به وعده سخنرانان قانون جذب و پاکسازی کوانتومی که قولِ سرازیر شدنِ پول و ثروت و فراوانی و راحتی و سلامتی به زندگی دیگران است، ختم نمیشود.

انسانیت از خداشناسی نمیتواند جداگردد. یا خداشناسی است و یا سقوط در حیوانیت و منفعت پرستی و سبُعیت و درندگی. منفعت پرستی به معنی واقعی کلمه یعنی اینکه آدمی واقعاً بنده شهوت و شکم بوده باشد. یا باید بنده خدا بود و یا بنده شکم و جاه و مقام و پول و زر و زیور، راه سوم ندارد.

با ورود آیین معنوی یوگا با نام ورزش به کشورهای مختلف، آموزههای هندویی نیز که آموزههای مشرکانه است به آن کشورها وارد شده است. همچنین در موارد متعدد دیده شده که اساتید یوگا کشور در بین آموزشهای خود به تعلیم آموزههای هندویی میپردازند.

یوگا آئین معنوی است که از دهه 40 شمسی به صورت رسمی وارد ایران شد. این آئین معنوی بهطور چشمگیری در سالهای اخیر با توسل به رسانهها مخصوصا فضای مجازی محبوبیت یافته است. این تبلیغ رسانهای در حالی صورت میگیرد که اگر به این افراد گفته شود یوگا یک آیین معنوی هندویی و مشرکانه است سریعا موضع گرفته و آن را به ورزشی برای بدن و ذهن تقلیل میدهند.

گفتید اشو اشخاصی را به حقیقت رسانده است؛ ما رسیدن شخص به چیزی را از اساس نفی نمیکنیم؛ بلکه سوال ما این است که چه چیزی کشف شده؟ آیا واقعا حقیقت است یا جهل مرکب؟ وقتی که خود اشو میگوید: «هزارو يك بار خودم را نقض مي كنم» یعنی که به حقیقت نرسیده است آنوقت چطور ممکن است مکتب کسی که خودش به حقیقت نرسیده یا شک دارد رسیده یا نرسیده اشخاصی را به حقیقت برساند؟

زمانیکه این تصویر را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم؛ یکی از اعضا کامنت گذاشت: کسیکه نتواند بر شهوت جنسی غلبه کند در منجلاب درگیری ذهنی است، این طرز فکر که غیرقابل مهار است به دلیل سستی وجود میباشد و این فرد لیاقت تصمیمگیری ندارد! اما به او پاسخ دادم...

برخی معتقدند یوگیستهای بزرگ زیادی در مدیتیشن، مکاشفاتی در مورد کالبدهای مختلف انسان در ادوار گذشته کردهاند که این خود حقیقتی بر اثبات تناسخ است. ولی با اندکی توجه در مورد ماهیت مکاشفه و رؤیا و پیچیدگی آن نمیتوان به آن استناد کرد و حجیت و دلیلی محسوب نمیشود.

یکی از مؤثرترین راههایی که فرقهها و آیینهای مختلف برای تبلیغ خود انجام میدهند. ایجاد نماد و نشانهای برای خود است. آیین یوگا نیز از این ویژگی استفاده کرده و برای خود نمادهای مختلفی دارد. یکی از این نمادها چرخهای درون است که نوع قرار گرفتن و جایگاه چاکراها در بدن است.

انسان در این دنیا اسیر عشق است و فطرت انسان نیز در این دنیا به دنبال عشق است و باید عشق حقیقی که خداوند است را پیدا کند. ولی در مکتب اشو از واژه عشق تعبیری پست شده و آن را تنها در روابط جنسی معرفی میکند. وی در مسیر سیر و سلوک گاهی مخاطبینش به سوی عشق میخواند و گاهی آنها را از آن پرهیز میدهد.