شبه معنویت های شرقی

برخلاف یوگا که اهمیت زیادی به توقف کامل ذهن میدهد؛ از منظر اسلام آنچه اهمیت دارد توقف فکر نیست. بلکه پاک کردن فکر از افکار آلوده و درست اندیشیدن و درست دیدن خوبیها و بدیها و درست تصمیم گرفتن و با اختیار و اراده به سوی خوبی و زیبایی حرکت کردن است.

یکی از مبانی که در مکتب یوگا یا مدیتیشن دنبال میشود، بحث مراقبه است. هدفی که این آیین به دنبال آن است، تنها برای کسب آرامش است. و این درحالی است که هدف از مراقبه یا همان حضور قلب در عرفان اسلامی هدف بسیار بالایی دارد و آن خالی کردن دل از غیر خداست و تنها یاد اوست که موجب آرامش میشود.

وقتی به سراغ یوگا میروید، سلامتی، زیبایی، و سایر این موضوعات را به عنوان هدف اصلی فراموش کنید. مسأله این نیست که با یوگا به این خواستهها می رسید یا نه، مسأله این است که به یک کار پرخطر وارد میشوید. کاری که مربیان یوگا از ابتدا نمیتوانند آن را به شما بگویند.

یوگا یا همان مدیتیشن جزء مکاتب معنوی هند به شمار میآید. برای یوگا فوایدی از قبیل: کاهش سردرد، داشتن اندامی مناسب و غیره است که مهمترین آن آرامش فکر است. موضوعی که بسیار مهم است و آن را در قالب عرفان مطرح میکنند، این است که یوگا با عرفان هیچ سنخیتی ندارد. زیرا یوگا سوای عرفان نگاه مادی دارد.

یکی از مبانی فکری اشو که بسیار بر آن تأکید دارد، عشق است. وی براین باور است که با سکس میتوان به معنویت رسید. روشی را که وی تشریح میکند، روابط آزاد و بیقید و شرط بین زن و مرد است که هیچ تعلقی به هم نداشته باشند. خطری که این نوع تفکر دارد تنها بنیان خانواده را نشانه گرفته است که جز هرزگی حاصلی ندارد.

یکی از اصولی که اشو در مکتب انحرافی خودش بر آن تاکید بسیار دارد، نفی ذهن است. وی پیروانش را از استدلال بر خدا نفی میکند و معتقد است که ذهن نمیتواند کلی نگر باشد. یکی از شگردهای که در فرقههای انحرافی دنبال میشود نفی هرگونه تعقل و تفکر است. تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند.

مهمترین مبحثی که در شبه معنویت ذن بودیسم به چشم میخورد، جمع نقیضین است. زیرا در این آیین عقلانیت و منطق به شدت نفی میشود. سوال اینجاست، اگر کسی بخواهد وارد این آیین شود با چه ملاکی باید این آیین را انتخاب کند؟ آیا برای انتخاب اصلح راهی جز عقلانیت و منطق وجود دارد؟

مکتب ذن برگرفته از آیین بودا است که غالب فرهنگ هندو در آن جریان دارد. این آیین مخالف هرگونه منطق و عقلانیت است و در آن جایی برای خدا و نبوت و معاد نیست. مخاطبین آن در انزوای مطلق به سر میبرند. عمده هدف این مکتب کسب آرامش است که آن را توسط یوگا به مخاطبین خود میدهد.

یوگا قبل از اینکه ورزش باشد در واقع طریقت عرفان هندوئی است. در سالهای اخیر ترویج یوگا در کشور عزیزمان با هجومی بیسابقه روبرو بوده است. متأسفانه افرادی سعی کردهاند این اندیشه مشرکانه را در بین فرزندانمان به هر طریقی مثلا تدوین کتاب داستانهایی ترویج دهند.

عملکرد سرکرده آیین دالایی لاما بهگونهای است که هر خاستگاهی غیر از سیاست را به چالش میکشد. ارتباط تنگاتنگ دالایی لاما با سران آمریکا و صهیونیست مهر تاییدی بر این ادعاست به نحوی که امروزه از پیروان این فرقه به ظاهر عرفانی استفاده ابزاری میشود و به جرات میتوان ادعا کرد که آموزههای قدیم این فرقه، جایگاه خود را از دست داده است.

در آیین یوگا با اعتقاد به تناسخ، پیروان آنها به قیامت و رستاخیز اعتقادی ندارند و از این طریق به گمراهی کشیده میشوند. این آیین امروزه در کشورهای اسلامی به عنوان یک ورزش برای رسیدن به آرامش معرفی شده است در صورتی که یک عرفان کاذب است.

مهربطلان تفکرات انحرافی و خودساخته آموزههای سایبابا به وسیله اعتقاد به تناسخ و قانون کرمه به راحتی زده میشود. این موضوع در حالی است که سایبابا ادعای الهی بودن آیین خود را دارد و در مقابل تمامی ادیان الهی از تناسخ و قانون کرمه به عنوان یک تفکر انحرافی یاد کردهاند.

بطلان سلوک پوشالی بودا، از طریق هدف غیرالهی آن و نقش نداشتن خداوند متعال در این آموزه به وضوح مشاهده میشود، در این مکتب، فقط آموزههای بودا حرف اول و آخر را میزند و پیروان این آیین هدف خود را بودا و آموزههای آن قرار میدهند.

مدعیان دروغین با سوءاستفاده از واژه عشق، به جذب جوانان میپردازند. واژه عشق از جذابترین و پرطرفدارترین و درعینحال از آسیبپذیرترین روش های جذب مدعیان دروغین است. این واژه جذاب، از سویی باعث افزایش اقبال جوانان به عرفانهای کاذب و از سوی دیگر، زمینه را برای سوء استفاده مدعیان دروغین دو چندان میکند.