شبه معنویت های شرقی

انسان در این دنیا اسیر عشق است و فطرت انسان نیز در این دنیا به دنبال عشق است و باید عشق حقیقی که خداوند است را پیدا کند. ولی در مکتب اشو از واژه عشق تعبیری پست شده و آن را تنها در روابط جنسی معرفی میکند. وی در مسیر سیر و سلوک گاهی مخاطبینش به سوی عشق میخواند و گاهی آنها را از آن پرهیز میدهد.

باور به تناسخ یکی از اعتقادات شبهعرفانهای شرقی مانند یوگاست. علیرغم تعارض با پندارهای ما در مورد معاد، مشاهده میکنیم این پندار در جامعه ما رو به افزایش است. هدفی که جامعهی لیبرالسرمایهداری با ترویج آن به دنبالش این است که بتواند بهراحتی به اهداف خود دست یابد.

معمولاً کسانی که با یوگا آشنا میشوند، در مراحل اولیه آن را به صورت حرکات جسمی میشناسند و ممکن است برای لاغری یا زیبایی اندام و حتی رسیدن به آرامش از آن استفاده کنند، اما به تدریج آن را به عنوان یک ورزش ذهنی و سپس به عنوان یک راه معنوی به کار میگیرند و به مسیری وارد میشوند که از ابتدا تصوری از آن نداشتهاند و بهتر است بگوییم آن را آگاهانه انتخاب نکردهاند.

یکی از اهدافی که برای یوگا درنظر گرفته شده، رهایی از رنج و درد و رسیدن به آرامش است. و این کار را با خاموش کردن ذهن و اندیشه انجام میدهد. ولی نظر اسلام بر این است که رنج درد همیشه در زندگی انسان وجود داشته و راه فراری برای آن نیست و این مشکلات باید در زندگی مدیریت شود...

تعریفی که اشو از سلوک و مراقبه دارد، با تعریفی که اسلام میکند، کاملاً مغایر و در تضاد است. وی میگوید تنها راه مراقبه و سلوک رابطهی جنسی است. اگر عاشق زنی شدی با او باش و اگر این شور از میان رفت به دنبال دیگری باش و تنها به عشق قبلی بگو متأسفم. زیرا تنها عشق مهم است.

با اندکی تامل در آیین بودا و سخنان وی به روشنی درمییابیم که این آیین جزء مکاتب اومانیستی است و در این آیین هدفی جز خود انسان و نقش انسان در هستی به چشم نمیخورد و همچنین در این دین یا در مورد خالق هستی سکوت شده است و یا در برخی منابع انکار شده است. بهطور خلاصه اساس مذهب بودا انسانمحوری است، نه خدا محوری.

بیشتر ادیان از جمله ادیان ابراهیمی پاسخ سوالات هستی شناسی مردم را داداند هرچند اختلاف فراوانی با مبانی اسلام دارد. در این بین آیین بودا که مخاطبین زیادی دارد، به انکار خداوند میپردازد و میگوید: «این عـالم قـدیم و ازلیست و اصـلاً نیـازی به خالق نامحـدود و واجب الوجود ندارد تا ما در جسـتجوی او باشیم.»

یکی از ادیانی که پیروان زیادی را به خود اختصاص داده، آیین بودایی است. صلحطلبی و قانون تناسخ از دستورات این آیین بهحساب میآید. که همین دو دستور بهترین ایدهای شده است برای استعمارگران تا بتوانند به اهدافشان نائل شوند. درهمین راستا کشورهای سلطهگر تلاش فراوانی را برای ترویج آین آیین کردهاند.

حرکات یوگا همراه با دستوراتی برای تمرکز و کنترل ذهن انجام میشود و هدف از انجامشان، فراوری از جسم و ذهن است. وضعیتهای بدنی دروازهی ورود نیرویی است که گفته میشود در بدن انسان نهفته (کندالینی) و بیداریش انسان را به آگاهی برتر میرساند. این آگاهی معمولاً به صورت نمادین در قالب خدایان شیطانی نشان داده میشود.

در منابع یوگا و در بیان اساتید برجسته یوگا این وضعیتهای بدنی عبادت محسوب میشوند. حرکات و حالات بدنی در یوگا شامل حالات نشستن (باندا) حالات دست (مودرا) و سایر وضعیتهای بدنی مناسک و عباداتی هستند که برای نیایش خدایان انجام میشود.

سرّ وجود مشکلات و بحرانهای زندگی این نیست که با خلسههای یوگایی آنها را کمرنگ کنیم و به زندگی اضطرابزا باز گردیم، بلکه راز بزرگی که در بلاها و رنجهای زندگی نهفته، بازگشت به خدا و تکیهکردن به او در همه شرایط است. اینکه قلب ما بفهمد هیچ نیرویی غیر از خدا گره گشای زندگی نیست.

اشو در کتابهایش به نفی مذهب و شریعت میپردازد و انسانهای مذهبی را عصیانگر معرفی میکند. وی در مقابل تمام سنتها، آیینها و ادیان میایستد و همهی آنها را دستاویزی بنا شده برای فریب مردم بیان میکند. این درحالی است که خود دروغ جدیدی را معرفی میکند و برای مخاطبینش سنتی نو بپا میکند.

مکتب اشو یکی از مکاتبی بود که پیروان زیادی به خود جذب کرد. یکی از توصیههای او جهت دوری از مشکلات رقص و لودگی است. وی میگوید: اگر مردم بتوانند کمی بیشتر به رقص آواز بپردازند مشکلاتشان به تدریج ناپدید میشود. این همان عصیانی است که اشو در قالب عرفان و معنویت به خورد مخاطبین خود میدهد.

خانواده یکی از اولین و مهمترین نهادها موجود در اجتماع است. هرگونه آسیبی که به این نهاد وارد شود، بنیان جامعه به خطر میافتد. اشو تشکیل خانواده را نوعی بردگی به حساب میآورد. برهمین اساس برای پرورش کودکان، کمون را پیشنهاد میکند تا دیگران در آرامش و شادمانی باشند.