مباحث روایی
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در نماز، قبض انجام نمیداد و در روایاتی که در رابطه با نماز حضرت آمده است، به هیچ وجه، مسئله قبض در نماز مطرح نشده است. زیرا اگر دست بسته نماز خواندن جزء افعال پیامبر میبود، باید در گزارشی که اصحاب از توصیف کامل نماز پیامبر دادهاند، میآمد، اما میبینیم هیچ اشارهای به این موضوع نشده است.
علمای اهلسنت به طور خاص برای کتاب موسوم به صحیح بخاری و صحیح مسلم اعتبار ویژهای قائلند که از آن جمله فضایل این است که میگویند: «کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم صحیحترین کتاب پس از قرآن کریم است.» همچنین میگویند: «هر راوی که در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم، از او روایت نقل شود، از پل وثوق و اعتبار عبور کرده است.»
شیعه به پیروی از روایات نبوی (صلی الله علیه و آله) و اهل بیت عصمت و طهارت، نمازهای یومیه (ظهر و عصر و مغرب و عشاء) را به صورت جمع اقامه میکند. زیرا وقت این نمازها به صورت مشترک است و در هر حالی (سفر، حضر، مرض، مطر و...) هیچ معذوری ندارد و روایات زیادی از منابع شیعه و سنی، در جواز جمع بین صلاتین وارد شده است.
از تتبع روایات تاریخی به دست میآید که «حی علی خیر العمل» جزء اذان بوده و پیامبر اکرم (ص) آن را به بلال آموزش داد، ولی در عصر خلیفه دوم از آن منع شده است. امام باقر (ع) در این زمینه میفرماید: این جمله در زمان پیامبر اکرم (ص) و ابوبکر و اوایل خلافت عمر گفته میشد، تا اینکه عمر دستور داد، این جمله از اذان و اقامه حذف بشود.
حسن بن مسلم میگوید: «مردی از طاووس یمانی پرسید که از چه زمانی «الصلاه خیر من النوم» گفته شده است؟ او در جواب گفت: این جمله را کسی در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در اذان نمیگفت، ولی بلال پس از وفات رسول الله و در زمان ابوبکر آن را از شخص غیر مؤذنی شنید و آن را از او گرفت و در اذان گفت.»
از ابوایوب سؤال کردند با توجه فضيلتهایت سؤالى از تو داريم و آن اين است كه علت حضور تو در ركاب على (عليه السّلام) چه بوده است؟ ابوايوب گفت: شنیدم از رسول خدا که به عمار گفت: اى عمار هر گاه على را ديدى كه به راهى میرود و تمامى مردم به راهى ديگر، تو راه على را بگير وانتخاب کن زيرا على تو را از راه هدايت خارج نمیکند.
یکی از آیاتی که در وصف و منقبت حضرت علی(علیه السلام) نازل شده است، آیه 56 سوره مبارکه مائده است. سیاق آیه به خوبی میفهماند که مقصود از کلمه "الذین آمنوا" در این آیه همان است که در آیه قبل بوده است. بنابراین همانگونه که مقصود از الذین در آیه قبلی حضرت علی(علیه السلام) بود، در این آیه هم مراد، امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) است.
در خصوص واقعه غدیر و آیه اکمال، کتب بسیاری نوشته شده است. با مراجعه به آنها درمییابیم که مفسرین، در مورد این آیه، سخنان متفاوتی رابیان کردند. یکی از مباحث در خصوص این آیه این است که مراد از کلمه «الیوم» در آیه چیست؟ قریب به شش قول را در خصوص کلمه الیوم نقل کردند که آنچه که از روایات صحیح بهدست میآید، مراد روز غدیر خم است.
اهلبیت(علیهم السلام) و در رأس آنان وجود نازنین حضرت علی(علیه السلام) بارها در قرآن و روایات مورد تمجید و تقدیس قرار گرفتهاند. در روایات بسیاری حضرات معصومین(علیهم السلام) به ریسمان الهی تشبیه شدند که سفارش به تمسک به آنها شده است. در قرآن و در سوره آلعمران، تعبیر واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا نیز در وصف آنها آمده است.
قرآن کریم سرشار است از آیاتی که در منزلت و منقبت حضرت علی(علیه السلام) نازل شده است. این آیات بعضا صراحت بر خلافت بلافصل حضرت و برخی دیگر نشان از افضلیت ایشان دارد. یکی از این آیات، آیه ششم سوره مبارکه حمد است که مفسران در ذیل این آیه روایات بسیاری را نقل کردند که مراد از صراط مستقیم حضرت علی(علیه السلام) است.
قرآن تنها کتاب الهی است که از تحریف در امان مانده و به اتفاق همه مذاهب اسلامی هیچگونه خدشهای بر آن وارد نیست. در این کتاب آسمانی آیات فراوانی وجود دارد که در وصف اهلبیت عصمت (علیهم السلام) و تخصیصا حضرت علی (علیه السلام) نازل شده است که این ادعا در منابع مهم اهلسنت نیز بیان شده است و محدثین بزرگ به این امر اعتراف کردند.
در صحاح سته و کتب روایی اهل سنت ذیل روایاتی، حضرت مهدی را از اهل بیت پیامبر و از قریش معرفی کردهاند. بزرگانی چون ابن ماجه در کتاب سنن خود، حدیث: «لامهدی الاّ عیسی بن مریم» را آورده است و منکرین مهدویت هم، این حدیث را آلت دست خود قرار دادهاند و اصل مهدویت را در اعتقاد مسلمین مورد تشکیک قرار دادهاند.
درباره این روایت باید گفت که اولا: یکی از معانی طواف طبق کتب اهل سنت «غائط کردن» است و در این حدیث به همین معنا آمده است، و ثانیا: مناسبت فقرات حديث، ميان ايستاده آب خوردن وبول كردن در آب راكد وگودالهايی كه در آنها آب جمع میشود با ميان قبور، غائط كردن است نه دور گشتن وطواف نمودن بر قبور. این نکته با دقت مشخص میشود.
جانشینی بلافصل حضرت علی(علیه السلام) جزو موضوعاتی است که هر انسانی با وجدان پاک، با نگاه به روایات، آن را میپذیرد. وقتی به کتب تاریخی نگاه میکنیم، این کتابها سرشار از شواهد مبنی بر ولایت حضرت است. شواهدی مانند تبریکات خلیفه اول و دوم به حضرت و اعترافات آنها به وصایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) که در منابع معتبر وارد شده است.