مباحث کلامی
باور و اعتقادی بی پایه و اساس در بین اهل سنت وجود دارد و آن اینکه چون ابوبکر و عمر پدر همسر رسول خدا هستند و چون عثمان داماد ایشان است، دلالت بر تقرب این افراد در نزد رسول خدا دارد و سبب عاقبت به خیری است. این سخن با وقایع تاریخی مانند کنار زدن از امامت جماعت و عزل از قرائت آیات برائت، و راندن از کنار بستر، منافات دارد.
آیه سی و سوم از سوره احزاب بر پاکی اهلبیت (علیهمالسلام) دلالت دارد. اما سوال این است که مصداق اهلبیت در این آیه چه کسانی هستند؟ آلوسی معتقد است که اهلبیت افزون بر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله)، علی (علیهالسلام)، فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، حسنین (علیهماالسلام)، شامل دیگران نیز میشود. دلیل وی سیاق آیات است که با روایات معتبر مخالف سیاق، رد میشود.
حدیث دوات و قلم یا حدیث قرطاس از احادیثی است که مورد پذیرش و اجماع علمای فریقین است. در این حدیث سخن بسیار است. شیعه امتناع برخی از وصیت پیامبر را باعث گمراهی مسلمین می داند چرا که اگر وصیت رسول خدا انجام می گرفت بنابر گفته خود حضرت کسی گمراه نمی شد.در حالی که می بینیم جامعه اسلامی دارای تفرقه و گمراهی هستند و این تفرقه ار همان روز نشأت گرفت
حادثه دلخراش کربلا یک لکه تاریک در تاریخ اسلام است که دل هر انسان آزاده را به درد میآورد. آنچه که این حادثه را تلختر میکند این است کسانی در این نبرد در مقابل امام ایستادند که حضرت را به خوبی میشناختند و میدانستند که او فرزند رسول خدا بود.و زشتتر اینکه برخی از قاتلان صحابه بودند و بارها امام حسین را در کنار پیامبر دیده بودند.
بینش شیعه در مساله جانشینی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله)، مبتنی بر شایسته سالاری است. این ویژگی تنها در دوازده نفر به صورت مبرهن بارز شده است که روایت «یکون بعدی اثنا عشر خلیفه» بر همین امر دلالت دارد. اما برادران اهلسنت از آنجا که این اندیشه را برنتافتند دست به دامان خلفای اموی شدند و دچار تناقض گشتند.
همانگونه که در این دنیا ما میتوانیم از روی علامات و نشانهها به وجود خداوند پی ببریم در عوالم ماقبل و ما بعد نیز چنین خواهد بود.
برخی علمای اهلسنت معتقدند که اهلبیت منحصر در 5 تن آلعبا نیستند. به عنوان مثال امسلمه نیز بنا بر روایات داخل در اهلبیت است. این کلام با روایات متقابلی که امسلمه را خارج از اهلبیت میداند، در تعارض است و کیفیت حل تعارض در تمایز نهادن میان معنای لغوی و اصطلاحی اهلبیت است.
از نگاه شیعیان امامت دنبالهروی نبوت رسولان است و این مهم در کتب اهلسنت نیز آمده است. اهلسنت از آنجا که نتوانستند اصل روایت حامل بشارت به دوازده امام را رد کنند، در صدد توجیه این روایت برآمده و با بهانه تراشی به دنبال تطبیق آن بر حاکمان جائر هستند.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «پس از من از ابوبکر و عمر پیروی کنید». این ادعایی است که از سوی برادران اهلسنت بیان شده است. در سند این روایت افرادی هستند که در ضعف ایشان از سوی خود اهلسنت شکی نیست. به عنوان مثال میتوان به عبدالملک بن عمیر اشاره کرد که فردی ضعیف است.
در جهان اهل سنت دو دیدگاه افراطی درباره اطاعت از حاکم وجود دارد. اهل سنت معتقد به اطاعت بی چون و چرا از حاکم هستند و سلفیه جهادی حکم به کفر حاکم فاسد میدهند و قیام علیه حاکم را واجب میدانند.
یکی از مسائل چالش برانگیز، مقوله جانشینی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است. اهلسنت با پذیرش نظریه خلافت، انتخاب جانشین را به مردم واگذار کرده و مذهب تشیع آنرا از موهبتهای الهی میداند. شیعیان برای اثبات دیدگاه خود به روایت بشارت دوازده جانشین استناد کرده و آنرا متکی به کتب اهلسنت میدانند.
محمد بن عبدالوهاب ضرر را به عنوان دستاویزی برای حرام بودن خروج بر حاکم غالب مطرح میکند و به دلیل نظم و امنیت، سرسپردگی در مقابل حاکم را لازم میداند. درحالیکه ضرر تنها وجوب مبارزه علیه حاکم را برداشته و بر مساله وجوب اطاعت از حاکم و حرمت خروج بر وی دلالت ندارد.
پذیرش حکومت حاکم غلبه یافته با زور، از سوی اهل سنت مورد تایید است. این دیدگاه مبتنی بر دلایلی است که از آن جمله میتوان به قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» نام برد. اما قاعده مذکور تنها بر جواز انجام برخی از محرمات دلالت دارد، که شامل کارهای غیر مشروع حاکم غالب، مثل تعطیلی حدود الهی نمیشود.
نظریه خلافت زوری (خلافتی که با زور و غلبه به دست بیاید) از سوی اهلسنت پذیرفته شده است، که این دیدگاه مخالف روش قرآن و وجدان بشری است. وجدان و عقل انسانها به دنبال انتخاب آزادانه و حداقل با شرایط عادلانه میباشد که این در خلافت قهری جاری نیست.