آسيب شناسي مشترك
مقام معظم رهبری، اسلام آمیخته با خرافات و تحجّر را اسلام غیرواقعی و اسلام آمریکایی معرفی کردند و در این باره چنین فرمودند: دنیای اسلام برای بهدستآوردن عزت و موجودیت و هویّت خود یک راه بیشتر ندارد و آن برگشت به اسلام است؛ البته اسلام واقعی، نه اسلام متحجّر آمیخته با خرافات که دشمنان اسلام تبلیغ میکنند و میگویند اسلام این است...
سحر این است که از قدرت نفوس انسانها و یا تسخیر جنیان بتوان اعمالی خارقالعاده انجام داد و سحر غالباً در کارهای غیرشرعی بوده و به ضرر انسانها تمام میشود و میتوان با راههای دیگری سحر را باطل کرده و اثر آن را خنثی نمود. برای ابطال آن نیز از فرشتگان (بهواسطه دعا) و قوای ماوراءالطبیعه و نیز اراده نفوس قوی و یا از ترکیب برخی از قواها استفاده میشود.
انسان در تنهاییها، در برابر تهاجمات شیاطین، بسیار ضعیف و عاجز میباشد. تصور مجموعه این واقعیتها، وحشت و اضطرابی بزرگ به وجودمان مستولی میکند و به شتاب ما را در پی پناهگاهی مطمئن و غیرقابل تسخیر به این سو و آن سو میکشاند؛ که در این حالت حیرت خدا در قرآن میفرماید: «فَفِرُّوا إِلَی اللهِ إِنِّی لَکُم نَذیرٌ مُبِین» پس بهسوی خدا فرار کنید...
در مبانی دین اسلام توصیههای ارزشمندی در خصوص خطری نادیدنی اما خطرناک به نام «چشمزخم» شده است. و میتوان با آگاهی و بصیرت دادن مردم توسط توصیههای قرآن و حضرات معصومین (علیهالسلام) ، درصد آسیبها و تخریبها را به صفر برسانیم؛ زیرا با غفلت از سفارشهای دینی، زندگیها عطر و بوی آرامش نخواهد داد. بهویژه شیطنتهای یهود و...
یکی از رایجترین باورهایی که از دیرباز، اذهان جوامع بشری را به خود مشغول داشته است، نیروی مرموز و قدرتمند چشم است که از آن بهعنوان فراگیرترین باور فراعلمی با نام چشمزخم یاد میشود. چشمزخم حقیقتی است که در اسلام مورد قبول و پذیرش میباشد؛ یعنی قرآن بهصورت معناداری به آن صحّه گذاشته و احادیث و روایات با تعابیر گوناگون آن را تأیید مینمایند.
اگر بخواهیم در یک تقسم بندی جامع نیروهای مادی و معنوی که شبه معنویتهای نوپدید برای رسیدن به اهداف خود تمسک میکنند را بیان کنیم، به سه فصل اساسی بر میخوریم که جامع تمام روشهای به ظاهر معنویت آنها میباشد. فصلهایی که بعضا با رنگ و لعاب مناسب جلوهگری کرده و نقش اساسی در رشد بسیاری از فرقههای نوظهور دارد و به وسیلۀ آنها مردم را فریفته و به دام شیطانی خود کشاندهاند.
در دنیای معاصر که از آن با عنوان جهان مدرن و حتی فراتر از آن «پست مدرن» یاد میکنند، بشریت مسیر اصلی و صراط مستقیم را گم کرده و به دنبال آرام بخش های مصنوعی و دروغین رفته است. انسان امروزی برای اینکه بتواند خود را از یکنواختی و بی هدف بودن زندگی مدرنیته رها کند، به ناچار وارد مسیر هایی می شود که هیچ گونه آگاهی ای از چگونگی و سرانجام آنها ندارد.
بی تردید آنگونه که وجود هدایتگران راستین در زندگی انسان، (انسانی که در سپردن راه پر پیچ و خم زندگی ناتوان است و درمانده و سقوطش در پرتگاههای هلاکت و نابودی، بدون وجود راهنما ضروری و حتمی است) بسیار لازم ومفید میباشد، باید گفت: مدعیان دروغین دو گروه هستند، که یک گروه مدعی ملاقات با امام زمان (عج) هستند و یک گروه هم مدعی مهدویت.
یکی از علل جذابیت معنویتهای نوظهور، سادهنویسی و ادبیات احساسی و هیجانی آنهاست. در واقع، بررسیها نشان میدهد که نسبت مطالب آموزشی و انتقال مطلب در مقایسه با ایجاد هیجان در معنویتهای نوظهور خیلی کم است. همین موضوع باعث جذابیت این جریانها شده است. تا جایی که بعضی از آثار به ظاهر عرفانی که سمت و سوی درستی ندارند، به صورت رمان نوشته شدهاند.
مدعیان تناسخ با وجود اینکه اکثرا از غیرمسلماناناند، به آیات زیادی از قرآن تمسک جستهاند که با ارائۀ تفسرهایی از آیات مزبور، آنها را شاهد صدقی بر دیدگاه خویش یافتهاند. با وجود این همه احتمال، بر رد تناسخ چگونه میتوان احتمالی را برگزید که نه تنها شاهد محکمی ندارد، بلکه شواهد زیادی برخلاف آن وجود دارد.
قوهی اندیشه یکی از شئون آدمی است که در کنار دل و قوه درونی، جایگاهی بس رفیع در حیات معنوی او دارد. عقل محوری میتواند به عنوان پشتوانهی معناگرایی تصویر شده و یا مقابل آن ترسیم گردد. در واقع هر مکتبی که بتواند باطنگرایی را با عقل مداری در کنار هم جمع کند، قطعاً شانس بیشتری برای ادامه حیات و بقا خواهد داشت.
سهولت و نرمش در ذات هر دین آسمانی قرار دارد؛ چرا که به تعبیر قرآن کریم، دین الهی یک امر فطری است، یعنی گوهری است که خلقت انسانها آن را میطلبد. بنابراین دین اسلام (که کاملترین دین الهی است) نیز بر همین محور بوده و آسان گیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. این حقیقت در کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به زیبایی مطرح شده است.
دینگریز کردن آموزههای عرفانهای کاذب، به معنای کمرنگ شدن ایمان و کمنور شدن چراغ دین در زندگی افراد، واقعیتی است غیرقابلانکار؛ که باید با آسیبشناسی و همچنین آگاهی دادن مردم بهخصوص جوانان نسبت به آموزههای ناب عرفان اسلامی و همچنین مطَّلع کردن آنها از آسیبهای جدی عرفانوارهها، تا حد زیادی از انحراف و گمراهی جلوگیری به عمل آورد.
عقدهها موضوعات عجیبی که در اعماق وجود انسان قرار گرفته باشند تلقی نمیشوند، بلکه مجموعههای رفتاری پیوسته حاضری هستند همانند استعداد موسیقی؛ به بیان سادهتر عقدهها بخشهای رفتاریای هستند که به صورت تکه تکه به حیات خود ادامه میدهند و در «مَن» آدمی ادغام نشدهاند و به صورت گستره پررنگی از «علایق» خود را نشان میدهند.