مبانی نظری مبارزه با مرتدان در مسیحیت

  • 1401/12/04 - 14:30
گرچه در عهد جدید دستور صریحی نسبت به مقابله با ارتداد ذکر نشده اما برخی الهی دانان و پاپ‌ها با ارائه نظریات خود در باب مجازات مرتدان، راه را برای شکنجه کسانی که قصد خروج از مسیحیت را داشته‌اند، باز کرده‌اند.
عیسی مسیح

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گرچه متن مقدس مسیحیان صراحتی در مورد مجازات مرتد ندارد؛ اما پیروان این دین، نسبت به مرتدان بی‌تفاوت نبوده‌اند. الهی دانان مسیحی با نظریات خود به مسیحیان جرئت مبارزه با مرتدان را می‌دادند. توماس آکویناس که از برجسته‌ترین الهی دانان قرن سیزدهم است روی‌گردانی کسانی که مسیحی شده‌اند را تشبیه به قسم کرده و مدعی است همان گونه که قسم‌خوردن اجباری نیست؛ اما پایبندی به قسم، اجباری است، در پذیرش مسیحیت هم اجباری وجود ندارد؛ اما در مسیحی ماندن اجبار است: «بی‌دینان و اهل بدعت و مرتدان که در گذشته ایمان مسیحی را پذیرفتند  و بدان اقرار داشتند اینها را باید تنبیه جسمانی کرد تا به وعده گذشته خویش در رابطه‌ با اعتقاد مسیحی عمل کنند و به چیزی که زمانی دریافت کرده‌اند پایبند باشند و اگر یهودیان، ایمان مسیحی را دریافت کرده‌اند باید به حفظ آن مجبور شوند، درست به همان صورت که عهد و پیمان بستن امری اختیاری است، حفظ سوگند یک تکلیف دینی است؛ به همین نحو نیز پذیرش ایمان امری ارادی و اختیاری است؛ در حالی که حفظ ایمان برای کسی که یک‌بار آن را پذیرفته امری تکلیفی است؛ بنابراین افراد مرتد و رافضی باید به حفظ ایمان خویش مجبور شوند.» [1]

پاپ اینوسنت سوم  نیز رسماً در سال ۱۲۰۱ بیان کرد» :حتی اگر شکنجه و ارعاب در گرفتن سوگند به کار گرفته شده باشد، شخص دیگر نمی‌تواند این ایمان را فاسد کند... اگر افرادی به رعایت ایمان مسیحی مجبور شوند؛ چون غسل تعمید دریافت کرده‌اند و با روغن مقدس مسح شده‌اند و در بدن خدا (عیسی) سهیم شده‌اند؛ لذا  باید مجبور شوند دینی که به‌اجبار پذیرفته‌اند را نگه دارند؛ مبادا به نام خداوند (عیسی) بی‌حرمتی شود و مبادا آنها ایمانی که به آن پیوسته بودند را فاسد در نظر بگیرند.» [2]

این آموزه ریشه در عهد عتیق دارد؛ در این کتاب، خداوند دستور می‌دهد که کاهن، حق تفتیش عقاید و مجازات مرتدان را دارد و دیگران باید حتی با اجبار از يهوه تبعيت کنند. عهد عتیق دستورهای بسیار شدیدی در خصوص اجبار به ایمان دارد. در سفر تثنیه تأکید شده است: «اگر درباره یکی از شهرهایی که یَهُوَه، خدایت به تو به جهت سکونت می‌دهد خبر یابی که بعضی پسران بلیعال از میان تو بیرون رفته ساکنان شهر خود را منحرف ساخته، گفته‌اند برویم و خدایان غیر را که نشناخته‌اید عبادت نماییم، آنگاه تفحص و تجسس نموده، نیکو استفسار نما و اینک اگر این امر صحیح و یقین باشد که این رجاست در میان تو معمول شده است البته ساکنان آن شهر را به دم شمشیر بکش و آن را با هر چه در آن است و بهایمش را به دم شمشیر هلاک نما و همه غنیمت آن را در میان کوچه‌اش جمع کن و شهر را با تمامی غنیمتش برای یَهُوَه، خدایت به آتش بالکل بسوزان و آن تا به ابد تلی خواهد بود و بار دیگر بنا نخواهد شد.» (تثنیه، ۱۳: ۱۲- ۱۶)

همچنین در کتاب تورات آمده است: «اگر در میان تو در یکی از دروازه‌هایت که يَهُوه خدایت به تو می‌دهد مرد یا زنی پیدا شود که در نظر، یَهُوَه خدایت کار ناشایسته نموده از عهد او تجاوز کند و رفته خدایان غیر را عبادت کرده سجده نماید، خواه آفتاب یا ماه یا هر یک از جنود آسمان که من امر نفرموده‌ام و از آن اطلاع یافته بشنوی پس نیکو تفحص کن و اینک اگر راست و یقین باشد که این رجاست در اسرائیل واقع شده است. آنگاه آن مرد یا زن را که این کار بد را در دروازه‌هایت کرده است بیرون آور و آن مرد یا زن را با سنگ‌ها سنگسار کن تا بمیرند.» (تثنیه، :۱۷ ۵۲(

البته مسیحیان این احکام را که در عهد قدیم آمده منسوخ می‌دانند و معتقدند با آمدن مسیح و فدیه شدن او، لزومی به اجرای شریعت حضرت موسی (علیه‌السلام) نیست.

پی‌نوشت:

 .[1] ریشبرگ، اخلاق جنگ،
 [2].Grayzel, The Church and the Jews in the thirteenth century, p. 103.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.