وقتی واژه‌ی عدالت، دست‌مایه‌ی سیاسی‌کاری عبدالبهاء می‌شود!

  • 1397/04/28 - 10:27
عبدالبهاء با توجیه عدالت برخی سلاطین، به قدری جناح سیاسی خود را تغییر داده که واژه‌ی عدالت، دست‌مایه‌ی توجیه این چرخش‌های او گشته است. همچنان که عبدالبهاء پیش از اشغال فلسطین، حاکمان عثمانی را عادل خوانده و پس از اشغال آن به دست انگلیس، منطق او نیز تغییر و از شکست عثمانی ابراز خوشحالی نموده و دشمن این حکومت را عادل دانسته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان فرقه‌ی بهائیت، پیروان خود را از دخالت در امور سیاسی نهی کرده و هرگونه دخالت در سیاست را مساوی با خروج از بهائیت دانسته‌اند.[1] اما سران بهائیت در عمل این قانون خود را نقض کردند.
عبدالبهاء در ابتدا و پیش از اشغال فلسطین به دست انگلیس، حاکمان عثمانی را عادل خوانده و درباره‌ی او و مظفرالدین شاه نوشته است: «در حق این دو پادشاه عادل دعا کنید و طلب عون و عنایت نمایید».[2] و یا آن‌جا که برای تأیید و دوام خلافت عثمانی، این‌گونه دعا کرده است: «إلهی إلهی أسئلکَ بِتأییداتِکَ الغیبیة أن تؤیّد الدولة العلّیة العُثمانیة و أن تصون إقلیمها عَن الآفات [3]؛ خدایا خدایا، از تو می‌خواهم به حق تأییدات غیبیه‌ات، دولت عثمانی را تأیید بفرما و سرزمین‌هایش را از آفات حفظ کن».
اما جالب اینجاست که پس از اشغال فلسطین به دست انگلیس و تسلط این کشور بر این محدوده از خاک عثمانی، منطق عبدالبهاء نیز تغییر کرده و با ابراز خوشحالی از شکست عثمانی، رقیب و دشمن این حکومت را عادل دانسته است: «اللّهُم أن سرادق العَدل قَد ضرب أطنَابَها عَلی هذه الأرض المُقدّسه فِی مَشارقِها و مَغارِبها... [4]؛ خدایا! خیمه‌های عدل و داد، طناب‌های خود را در شرق و غرب این زمین مقدس، محکم و استوار ساخته است. شکر و حمد می‌کنیم تو را به جهت رسیدن این سلطنت دادگر و عادل! و دولت مقتدر (انگلستان) و نیرومندی که نیروی خود را در رفاه و آسایش مردم و امنیت زمین مبذول داشته است. بار خدایا! پادشاه انگلستان ژرژ پنجم را با توفیقات رحمانیه خود تأیید فرما و همواره سایه او را بر این اقلیم جلیل مستدام بدار».
اما به راستی اگر دولت عثمانی عادل بوده، پس چرا عبدالبهاء از شکست آن ابراز خرسندی نموده است؟! همچنین چگونه ممکن است یک پیشوای الهی، به این سرعت رنگ عوض کرده و با تغییر حاکمیت، مصداق عادل نیز نزد او تغییر کند؟! جز اینکه عبدالبهاء و سایر پیشوایان بهائی، دروغگو و فریبکار بوده و هستند؟

پی‌نوشت:
[1]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 134 بدیع، ص 337.
[2]. عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 163.
[3]. همان، ج 2، ص 312.
[4]. همان، ج 3، ص 347.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.