غلو در فرقه اهل حقّ چگونه است و دیدگاه اسلام در این مورد چه می باشد؟

  • 1396/08/01 - 15:18
اینكه اهل‌حق دربارۀ امامان و بزرگان خود اغراق می‌کنند، امری غیر قابل انکار است. آنان اهل‌بیت (ع) را از جایگاه خود فراتر می‌برند؛ اما در اینکه آیا به لوازم این انحراف عقیدتی (غلو) و عواقب کفرآمیز آن نیز آگاهی دارند یا نه؟

غلو در لغت به معنی «تجاوز از حد، مبالغه، افراط، ارتفاع و زیاد شدن چیزی» می‌باشد.
غلو در اصطلاح این است كه انسان شخصیت‌های مورد احترام خود را (خواه شخصیت‌های مذهبی و دینی باشند؛ خواه اجتماعی یا سیاسی) از حد واقعی و انسانی‌شان بالاتر ببرد. این بالاتر بردن حداقل به دو شكل متصور است: غلو در ذات، غلو در صفات.
اگرچه غلو دارای ریشه‌‌های تاریخی است؛ اما باید به این نكته توجه داشت كه غلو، یک مبحث تاریخی صرف نیست؛ بلكه دارای ریشه‌‌های روانی و اجتماعی است و بشر همواره با آن درگیر بوده است. از منظر روان‌شناختی، هر انسانی دوست دارد خودش و هر چیزی را که متعلق به اوست، فراتر از آنچه هست، نشان دهد و گاهی این کار او از حدود عادی فراتر رفته، در مقولۀ خداشناسی ممكن است فرد یا شئ مورد علاقۀ خود را در عرض خداوند قرار دهد.
گاهی این مسئله در میان معتقدان به تشیع و تسنن در طول تاریخ ظهور اسلام، اتفاق افتاده است. كما اینكه پیش از اسلام و در میان طرفداران ادیان الهی دیگر، با شدت بیش‏تری وجود داشته است. در یهود و مسیحیت بیش‏ترین غلو وجود داشته و دارد؛ تا جایی که خداوند پیروان این دو دین را مورد خطاب قرار داده، می‌فرماید: «يا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا في‏ دينِکُمْ»؛ «ای اهل کتاب! در دین خود غلو نکنید.» این در حالی است كه چنین خطابی نسبت به مسلمانان وجود ندارد.
در عصر امیرالمؤمنین عده‏ ای از این افراد به شكل غیر انسجام یافته نسبت به آن حضرت اعتقادات غلو‌آمیزی پیدا كردند كه با عكس العمل و برخورد شدید حضرت مواجه شدند و حضرت احكامی دربارۀ آنها بیان و اجرا كرد كه نسبت به هیچ گروهی اعمال نشده بود. در پایان جنگ جمل كه پیروزى نصیب آن حضرت شد، هفتاد نفر از مردانِ یكى از قبایل نزد امام آمدند و ایشان را پروردگار خود خوانده، در برابر حضرت سجده کردند. امام شدیداً  آزرده خاطر و دگرگون شد و به آنان فرمود: «ويلكم لاتفعلوا انما انا مخلوق مثلكم؛ «واى بر شما! این كار را نكنید؛ چراكه من نیز مخلوقى مثل شما هستم.» حضرت آنان را به توبه فراخواند؛ ولى آنها از توبه كردن امتناع كردند. امام على (ع) دستور دادند تا گودال‌هایى آماده و در آنها آتش روشن كردند، و قنبر را مأمور كرد تا آنان را یكى پس از دیگرى در آتش بیفكند و بدین ترتیب آنها را نابود ساخت.
اینكه اهل‌حق دربارۀ امامان و بزرگان خود اغراق می‌کنند، امری غیر قابل انکار است. آنان اهل‌بیت (ع) را از جایگاه خود فراتر می‌برند؛ اما در اینکه آیا به لوازم این انحراف عقیدتی (غلو) و عواقب کفرآمیز آن نیز آگاهی دارند یا نه؟ جای بحث دارد. با توجه به اینكه در این زمینه نظرات متناقضی از طرفداران این فرقه مطرح می‌شود، قضاوت در این باره مقداری دشوار به نظر می‌رسد. ضمن اینکه تقریباً تمام کتاب‌های اهل‌حق به زبان شعر نوشته شده و زبان شعر نیز زبان مبالغه گویی و مجاز است.
نورعلی الهی در جای جای «برهان الحق»، خود اهل‌حق را پیرو قرآن کریم و احکام آن معرفی  و در جا‌های مختلف به روایات و کتاب‌های روایی استناد می‌کند. اکنون سخن این است که کدام آیه از قرآن و یا کدام امام معصوم سخنان ایشان و هم‌کیشان وی را می‌پذیرد و بر آن صحه می‌گذارد. آیا کار‌های آنها که نمونه‌هایش بیان شد، بدعت نیست. اگر امثال این رفتار‌‌‌ها بدعت نباشد، می‌توان مصداقی برای بدعت پیدا کرد؟
در هر صورت، می‌توان گفت كه معیار و ملاک در قضاوت، اعترافات آنان است و نمی‌توان معیار را تنها متون و کتاب‌های آنان دانست؛ زیرا در همین کتاب‌ها هر دو طرف قضیه بیان شده است. ضمن اینکه اکثر اهل‌حق، حتی نام این کتاب‌ها را نمی‌دانند، پس اهل‌حق کنونی، اگر با علم و آگاهی غلو و لوازم آن را بپذیرند، منجر به کفرشان می‌شود؛ و الّا این گونه نیست.
همچنین به نظر می‌رسد در برخورد با افرادی كه به نحوی دربارۀ امامان و افراد، كلمات مبالغه‌آمیز به میان می‌آورند، نباید موضع واحدی داشت و می‌بایست بین مبالغه، اغراق و غلو مرزبندی را رعایت كرد.
بدیهی است در صورتی كه سخنان این افراد به حد غلو برسد، حكم آنها از منظر شرع مقدس «كفر» می‌باشد و باید برخورد با آنها همانند برخورد با كفار غیر كتابی باشد؛ اما اگر سخنان و اعتقادات آنها در حد اغراق‌گویی باشد، نمی‌توان آنها را غالی و كافر تلقی كرد.
این مسئله هم در موضع‌گیری و هم در گفتگوی با این گروه‌‌ها روشن می‌شود و ملاك و معیار، اعترافات شفاهی آنان است. ما مأمور به ظاهر و اعترافات قولی افراد هستیم، نه باور‌های درونی كه پوشیده بوده و عیان نمی‌باشد.

 

بازنشر