تاثیر حمله مغول در نزدیک شدن تصوف به تشیع

  • 1396/03/09 - 23:10
حمله مغول موجب شد حکومت عباسی بعد از 500 سال سقوط کرده و شیعیان بتوانند آزادانه به تبلیغ مذهب تشیع اثنی‌عشری بپردازند. بعد از آنکه برخی از پادشاهان مغول به مذهب شیعه تمایل نشان دادند، صوفیه که منافع خود را در نزدیک شدن به تشیع می‌دید، با مطرح کردن مساله ولایت در صوفیه که شباهتی به ولایت در میان شعیان نداشت، خود را به شیعه نزدیک کرده و همین امر سبب شد تا در این عصر تصوف به تشیع نزدیک شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حمله مغول به جهان اسلام موجب سقوط خلافت 500 ساله عباسی شد. «از قوانین مغولان این بود که نسبت به هیچ مذهبی تعصب نشان ندهند.» (الهامی داود، موضع تشیع در برابر تصوف، ص 72) هرچند برخی از پادشاهان مغول بعد از مدتی علاقه شدیدی به تشیع پیدا کردند. (مرتضوی منوچهر، مقاله دین و مذهب در عهد ایلخانان)
خلافت عباسیان که اجازه تبلیغ تشیع را به احدی نمی‌داد، با حمله مغول، شیعیان این فرصت را پیدا کردند تا عقاید حقه خود را در قالب مباحثات و مکاتبات و نوشتن کتب، به گوش مسلمانان برسانند. در این میان منافع صوفیه بر این تعلق می‌گرفت که با محدود شدن فعالیت اهل‌سنت، تمایل به سمت شیعیان اثنی‌عشری پیدا کنند. (الهامی داود، موضع تشیع در برابر تصوف، صص 72-80) بدین منظور مساله ولایت در تصوف را که شباهتی به ولایت در تشیع نداشت، بهانه قرار داده و خود را به تشیع نزدیک کردند. در این میان برخی از علمای شیعه به جهت هدایت صوفیه و ایجاد وحدت میان تصوف و تشیع این حرکت را تایید کرده و خود را از پیشگامان نزدیکی تصوف به تشیع معرفی کردند.
پی‌نوشت:
الهامی داود، موضع تشیع در برابر تصوف، مکتب اسلام، قم، 1378.
مرتضوی منوچهر، مقاله دین و مذهب در عهد ایلخانان، دانشگاه ادبیات و علوم انسانی تبریز، شماره 44، 1337

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

یک نگاه گذرا به تاریخ نشان می دهد که این مطلب کاملا غلط است. 1- نمی خواهم از حکومت فاسد عباسی حمایت کنم ولی در دوره برخی خلفا علی الخصوص خلیفه آخر عباسی مستعصم شیعیان آزادی کامل داشتند و حتی مناصب حکومتی داشتند (شاید به خاطر اینکه اکثریت مردم شیعه بودند خلیفه می خواست همرنگ جماعت شود) 2- مغولان تا غازان خان (حدود 70 الی 90 سال پس از حمله به ایران) اصلا مسلمان نشدند چه برسد به اینکه به شیعه علاقه نشان دهند. در حمله هلاکوخان به بغداد وی دستور داد همه مسلمانان شیعه وسنی را بکشند ولی یهویان ومسیحیان را کاری نداشته باشند. 3- متاسفانه تاریخ زمان مغول را وزرای همان مغولان مثل رشیدالدین فضل ا... نوشته اند که باعث شده است اینطور به نظر برسد شاهان مغول گویا عادل بوده اند

سلام همانگونه که اشاره فرمودید نقل های تاریخ همواره از سوی وابستگان حکام نگاشته شده است ولی تمایلاتی که برخی از ایشان داشته اند را نمی توان از نظر دور داشت هر چند برخلاف تمایلات خود رفتار می کردند. درباره تمایل غازان خان هم در کتاب مجمع التواریخ درباره تمایل غازان خان به تشیع سخن می گوید و اشاره می کند که کسی را زهره آن که به وی اظهار کند نبودی. ضمن آنکه منظور از بیان مطلب عادل بودن حکام مغول نبوده است و فقط در بیان اوضاع آن زمان نقل سخن کرده ایم. و دیگر آنکه در بیان احوال و اوضاع گذشته مجبور به اعتماد کردن بر کتب تاریخی هستیم چرا که اگر بدون سند سخن بگوییم، سخنمان به جایی بند نمی شود و اگر هم در مجالی کوتاه به یک کتاب اشاره کنیم همین مشکل پیش می آید. بله اگر در رساله ای مفصل قصد بررسی مساله را داشتیم شاید به نتیجه ای که شما بدان اشاره فرمودید می رسیدیم. تشکر از حضورتان

با سلام و تشکر ضمن تأیید نوشته شما فقط به این نکته اشاره نمایم که برخی مطالب را ، مثل کشتار مغولها ، منابع غیر ایرانی هم آن را تایید می کند مثلا ابن بطوطه و مارکوپولو وقتی از کنار بلخ عبور می کرده اند هنوز هم تلی از خاک بوده است یا کشتار مردم و حذف شدن شهرهای مرو ، طوس و ری ما می بینیم که در چند سده به جای شهر ری(که اکثریت شیعه بودند) شهر ورامین جایگزین شده است. تمایلات به شیعه غازان خان و اولجایتو (خدابنده) شاید شبیه شیعه بودن مأمون عباسی بوده است. مثلا اولجایتو قصد داشته است فبرهای مطهر ائمه از جمله امام حسین را به سلطانیه منتقل کند که گویا علمای شیعه مخالفت می کنند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.