آیا خلفا در موارد بسیار مهم حکومتی، با اميرالمؤمنین مشورت میکردند؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ برخی از پیروان مکتب خلفا برآنند که رابطه بین خلفا و امیرالمؤمنین(علیه السلام) را رابطه حسنه جلوه دهند؛ ازجمله استدلالات آنان این است که خلفا در اهم امور با امیرالمؤمنین مشورت کرده و نظر ایشان برای آنها اهمیت داشته، و امیرالمؤمنین نیز متقابلاً با دلسوزی و صميميت، و از خیرخواهی و علاقه، به خلفا کمک و مشورت میدادند و با این تصویر از دوران 25 ساله پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) قصد دارند که غصب خلافت و حق امیرالمؤمنین در جانشینی پیامبر را منکر شوند!
از طرفی باید گفت که امیرالمؤمنین جهت حفظ دين، که وظيفه خود میدانستند، همچنین دفاع از مظلوم و اسلام، در زمان خلفا مشورت داده و همکاری میکردند، و این همکاریها نشان از تأیید خلفا نیست؛ بلکه ایشان به وظیفه خود در قبال اسلام و مسلمانان عمل میکردند.[1]
از طرف دیگر، توجه به تعداد نظرخواهیها و مشورت و درخواست كمك فكری از اميرالمؤمنین توسط خلفا، نشاندهنده درماندگی خلفا در حلّ مشكلات و نيازمندی آنان به دانش «باب مدینه علم» است، ولی این موارد محدود بوده و نشان از این دارد که امیرالمؤمنین در 25 سال خانهنشینی، از مسائل حكومتی دور بودند.
علامه عسکری مینويسد: امیرالمؤمنین در 14 مورد به ابوبكر، (در 27 ماه خلافتش) کمک کرده[2] که از مجموع این موارد، 9 مورد پرسش علمی، 4 مورد احكام شرعی و قضاوت و یک مورد نظامی بوده است و فقط 4 مورد (3 مورد علمی و 1 مورد شرعی) مراجعه مستقيم ابوبكر به امام بوده است، و 9 مورد باقیمانده، در دو مورد پس از مشاوره خليفه با صحابه، امام نظر خود را اظهار کرده، در دو مورد، به علت حضور در صحنه، نظرشان را ابراز كرده، و در سه مورد به امام خبر رسيده، و ایشان بدون مراجعه خلیفه نظر دادند.
عمر بن خطاب نیز (در 10 سال و 5 ماه خلافتش)، 85 مورد به امیرالمؤمنین مراجعه کرده است؛[3] از مجموع این موارد، 59 مورد در امر قضاوت، 21 مورد پرسشهای علمی، 3 مورد امور مالی و دو مورد امور نظامی بود، که فقط 27 مورد از این موارد، خلیفه به طور مستقیم و ابتدا به امیرالمؤمنین مراجعه کرده است؛ در باقیمانده موارد نيز حضرت در صحنه حضور داشته و اظهار نظر فرموده است.
عثمان هم (در 144 ماه دوران خلافتش)، فقط 8 مورد به حضرت مراجعه داشته است؛[4] که تمام اين امور در حوزه بيان مسائل شرعی و نحوه اجرای حدود و قضاوت بوده است، که سه مورد رجوع مستقيم خليفه به امام و 4 مورد، امام در صحنه حاضر بوده و اظهارنظر فرموده است؛ معاويه نیز در هفت مورد از معضلاتش به اميرالمؤمنین رجوع کرده است.[5]
طبق این گزارشات، آيا صحيح است گفته شود، خلیفه اول در مدت خلافت خود در كارهای مهم با امیرالمؤمنین مشورت میكرده و هيچ عملی بدون نظرخواهی ایشان انجام نداده است؟!
آيا صحيح است ادعا شود كه عمر پيوسته در مشكلات و گرفتاریها به اميرالمؤمنین مراجعه میكرد؟!
یا اینکه مشخص میشود امیرالمؤمنین جهت حفظ دين، و دفاع از مظلوم، در زمان خلفا، بر اساس وظیفه شرعی خود به آنان مشورت داده و آنان نیز با توجه به اینکه این کمکها ضرری برای خلافتشان نداشته و آنان را از بنبستها نجات میداده، تن به پذیرش قول امیرالمؤمنین میدادند!
پینوشت:
[1]. «همکاری امیرالمؤمنین با خلفا، نشان از غاصب و ظالم نبودن آنان است؟!»
[2]. علی والخلفاء، علامه عسکری، ص73 - 97.
[3]. همان، ص99 - 333.
[4]. همان، ص335 - 345.
[5]. همان، ص349 - 358.
افزودن نظر جدید