تبار شناسی یک اندیشه

  • 1393/06/19 - 08:02
یکی از چهره‌های اثرگذار جهان مسیحی، پولس است تا بدان جا که از سوی گروهی از پژوهشگران، مسیحیت کنونی مسیحیت پولسی نامیده شده است. با توجه به این مهم و با عنایت بدین نکته که وی در زمان حضرت عیسی (علیه‌السلام) اصلاً از زمره‌ی «ایمان داران» نبود حال جای سؤال است که: براستی او انجیل را از کدام حواری آموخته است؟ منشأ اعتقادات و آموزه‌های پولس را در کجا بایستی جُست؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از چهره‌های اثرگذار جهان مسیحی، پولس است تا بدان جا که از سوی گروهی از پژوهشگران، مسیحیت کنونی مسیحیت پولسی نامیده شده است. با توجه به این مهم و با عنایت بدین نکته که وی در زمان حضرت عیسی (علیه‌السلام) اصلاً از زمره‌ی «ایمان داران» نبود حال جای سؤال است که: براستی او انجیل را از کدام حواری آموخته است؟ منشأ اعتقادات و آموزه‌های پولس را در کجا بایستی جُست؟

بگذارید از خود جناب پولس بپرسیم و پاسخ او را بشنویم. پولس در پاسخ به این سؤال به ما می‌گوید: «ای برادران! می‌خواهم بدانید انجیلی را که من به شما دادم، ساخته‌ی دست انسان نیست، من آن را از کسی نگرفتم کسی هم آن را به من نیاموخت، بلکه عیسی مسیح به وسیله‌ی الهام آن را بر من آشکار ساخت»[1]. در اینجا همان‌گونه که مشهود است پولس خود اعتراف و اذعان می‌کند که در مسیری غیرمتعارف بدون شناخت و آموزش مسیحیت از منابع دست اول و مبلغان رسمی‌اش آن را فرا گرفته است.

و اما در مورد سؤال دوم بایستی به پیشینه‌ی فکری و بستر جغرافیایی و فرهنگی که وی در آن نضج نموده توجه کرد. پولس جهود (یهودی) زاده‌ای از شهر طرطوس در کلیکا (بخشی از خاک ترکیه) زاده شده است. نام آغازین او شائول با پیشینه‌ی چادردوزی بود [2]. وی نزد گملیئل بن هیلل تلمود را آموخته است. از شهروندان امپراتوری روم است و یک آنتی کرایست (مسیحی ستیز) جدی بوده است [3]. پولس هیچ‌گاه در جایی آرام و قرار نگرفت. او به روم و یونان سفر کرد و مدتی را در کورینت گذراند، از اطینا به قرنتس رفت [4] و تحت تأثیر اندیشه‌ی یونانی قرار گرفت.

پولس چون در صدد جلب رومیان و یونانیان بود تصمیم گرفت بر بستر اندیشه‌های رومی-یونانی به توجیه و تبیین آموزه‌های مسیحی بپردازد که این خود جای تأمل بسیار دارد. او در جایی می‌گوید: «آیا گناه کردم که خود را ذلیل ساختم تا شما سرافراز شوید در این‌که به انجیل خدا، شما را مفت بشارت دادم؟»[5]. پولس تحت تأثیر اندیشه و فرهنگ یونانی، شرک را به فضای مسیحیت وارد کرد.

کشیش آمریکایی «مستر هاکس» درباره‌ی تأثیرپذیری پولس از یونانیان معتقد است از مهارت و تسلطی که به زبان یونانی داشته از نوشته‌های یونانیان بی‌اطلاع نبوده و با فیلسوفان آنان نیز مباحثات بسیار نموده است. از شعرای آنان همچون اریتس و میندر واپای مندیز اقتباس کرده است. با رجوع به مراسلات پولس که در واقع انجیل پولس را بازگو می‌کند، ملاحظه می‌کنیم که آرای پولس به تثلیث یونانی و اندیشه‌های «فیلون» فیلسوفی که حدود بیست سال قبل از میلاد مسیح متولدشده، نزدیک است.

«فیلون» متفکر یهودی بود که در اسکندریه به دنیا آمد و از یونانیان مایه گرفت و حکمت خود را بر اساس تأویل بنا نهاد و از این طریق میان تعالیم تورات و فلسفه یونانی را جمع کرد. اندیشه‌های او در مردم یونان تأثیر گذاشت و از طریق یونان در افکار آباء کلیسا نیز موثر افتاد. کشیش لبنانی فردینان تتل دراین‌باره می‌نویسد فیلون با زیرکی عقاید دینی خود را به کمک فلسفه یونانی بیان می‌کرد و در آثار شیوه رمز را فراوان به کار گرفت. او تأثیر جدی بر پدران و اصحاب کلیسای شرقی بر جای گذاشت...[6].

فردریک کاپلستون می‌گوید فیلون میان خداوند و جهان مادی خلاء و فاصله‌ای عظیم می‌دیده و از این رو ناچار شده به پیروی از فلسفه‌ی یونانی باواسطه‌ای فاصله مزبور را پر کند، آن  واسطه«کلمه« یا عقل (لوگوس) بوده که به عنوان نخستین مولود خدا معرفی شده است [7].

نتیجه آن که پولس از حیث معرفت شناختی  پیشینه‌ی معرفتی موجه و مقبولی حتی از دید عالمان مسیحی نیز ندارد. او یک اندیشه‌ی التقاطی را تحت تاثیر القائات رموز و بدون ردیابی و نیز فرهنگ یونان و ... منشاء مسیحیت کنونی ساخته است!

 

پانویس‌ها

[1]- غلاطیان 1: 11.

[2]- وچون که با ایشان همیشه بود، نزد ایشان مانده، به کار مشغول شد؛ و کسب ایشان خیمه‌دوزی بود (اعمال رسولان 18: 3).

[3]- در اثنای سفر به دمشق ناگاه رؤیایی عجیب مسیر زندگی او را دگرگون كرد: و در اثنای راه چون نزدیك به دمشق رسید ناگاه نوری از آسمان دور او درخشید و به زمین افتاده آوازی شنید كه بدو گفت: «شائول شائول برای چه بر من جفا می‌كنی؟» گفت: «ای سرور تو كیستی؟» سرور گفت: «من آن عیسی هستم كه تو بدو جفا می‌كنی. لیكن برخاسته به شهر برو كه آنجا به تو گفته می‌شود چه باید كرد»؛ اما آنانی كه هم سفر او بودند خاموش ایستادند چون که آن صدا را شنیدند لیكن هیچ‌كس را ندیدند. پس سولس از زمین برخاسته چون چشمان خود را گشود هیچ کس را ندید و دستش را گرفته او را به دمشق بردند و سه روز نابینا بوده، چیزی نخورد و نیاشامید (اعمال رسولان 9: 1-10).

[4]- اعمال رسولان 18: 1.

[5]- دوم قرنتیان 11: 7.

[6]- مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص 230.

[7]- تاریخ فلسفه‌ی کاپلستون، ترجمه‌ی جلال‌الدین مجتبوی، ج 1، ص 638. ر

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.