بابا طاهر

  • 1393/06/06 - 11:37
در افسانه‌های اهل‌حق از ملاقات بابا خوشین و بابا طاهر دوبیتی سرای پرآوازه ادب پارسی در همدان سخن رفته است. این پیوند تنها نشانه قطعی از تاریخ بابا خوشین می‌تواند باشد. اما همانطور که مینورسکی نیز بیان کرده این روایت بر پایه مطمئنی قرار دارد. اما زندگی بابا طاهر نیز بی‌شباهت با مجذوبان اهل‌حق نیست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در افسانه‌های اهل‌حق از ملاقات بابا خوشین و بابا طاهر دوبیتی سرای پرآوازه ادب پارسی در همدان سخن رفته است. این پیوند تنها نشانه قطعی از تاریخ بابا خوشین می‌تواند باشد. اما همانطور که مینورسکی نیز بیان کرده این روایت بر پایه مطمئنی قرار دارد.[1] اما زندگی بابا طاهر نیز بی‌شباهت با مجذوبان اهل‌حق نیست.
تایخ حیات بابا طاهر نیز به درستی معلوم نیست. قدیمی‌ترین ماخذی که به نام وی اشاره کرده "راحه الصدور" است. در واقع به موجب روایت مولف راحه الصدور، در سال 447 هجری قمری وقتی طغرل بیگ سلجوقی وارد همدان شد، با سه تن از پیروان وقت اهل‌حق که نامشان بابا طاهر، بابا جعفر، شیخ حمشاد دیدار کرد و از روی ادب دست آنها را بوسیده است. بابا طاهر که پاره شیفته گونه‌ای بود[2] سلطان را با بیانی عتاب آلود پند داده است. قاعدتا باید در آن زمان بابا طاهر در سنین کهولت به سر برده باشد. بنابراین می‌توان تولد او را به اواخر قرن چهارم نسبت داد. گرچه روایات افسانه‌آمیز گوناگون او را هم‌عصر ابن سینا و عین القضات و حتی خواجه نصیر نشان داده‌اند، اما روایت راحه الصدور با قول کسانی که وی را معاصر دیالمه دانسته‌اند،  البته منافات ندارد.[3]
بابا طاهر را "عریان" خوانده‌اند گویا چون مجذوبان و عقلا مجانین می‌زیسته است. اغلب دو بیتی‌هایی که به بابا طاهر نسبت داده‌اند از وی نیست. اما ظاهرا سرمشقی جز دوبیتی‌های اصیل بابا طاهر نداشته‌اند.[4] شادروان مجتبی مینوی در شماره دوم، سال چهارم مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، بیست و پنج بیت از اشعار بابا طاهر همدانی را نقل کرده است که شامل دو قطعه سه بیتی و شش بیتی و هشت بیتی است که در موزه قونیه وجود دارد و دارای تاریخ 848 هجری قمری است. گروهی معتقدند که در این نسخه بسیاری از لغات گورانی با زبان لری(همدانی کهن) آمیخته است.[5]
تنها دو بیتی آن، آن‌هم با تفاوتی بسیار در دیوان بابا طاهر وجود دارد. همه این اشعار را دکتر بهار در کتاب "جستاری در فرهنگ ایران" ترجمه کرده است. در یکی از دوبیتی‌های منتشره بابا طاهر نیز چون شاه خوشین خود را قلندری بی خان‌و‌مان خوانده است[6] که یادآور درویشان مسلک اهل‌حق می‌باشد و نیز آمده است:
یا کم دُردی هنی دریا نبی یار
یا کم خوردی گمان پیدا نبی یار
من از آن رو به دامان ته ژد دست
ده گردونت پروپایی نبی یار
ترجمه:
هنگامی که در را دیدم هنوز دریا نبود ای یار
هنگامی که خورشید را دیدم جهان پیدا نبود ای یار
من از آن روز به دامان تو دست زدم
(که) در گردون تو پروپایی نبود ای یار
این دو بیتی بنابر اعتقاد اهل‌حق، می‌توان اشاره به روز الست باشد که خداوند در میان دُرّی در ته دریا بوده است. دیگر اشعار وی در آن مجموعه نمی‌توانند به درستی حکم ارتباط وی را با اهل حق نشان دهد، اما همانطور که گفته شد، شیوه زندگی و نیز بعضی اشعار وی با عقاید این مذهب مرتبط است.
به بابا طاهر کلمات قصاری به زبان عربی منصوب است که در طول تاریخ بسیاری بر آن شرح نوشته‌اند. از آن جمله عین‌القضات همدانی و جانی‌ بیگ العزیزی و حاجی ملا سلطان گنابادی را می‌توان نام برد.[7] تذکره نویسان صوفیه نامی از بابا طاهر به میان نیاورده‌اند. مرحوم دکتر زرین‌کوب عقیده بر این دارد که «طریقه او در نزد مشایخ صوفیه معهود یا مقبول نبوده است، اما بعد از عین القضات احتمالا به سبب تاثیر آثار او ذکر طاهر در ادب شفاهی صوفیه تدریجا انتشار یافته است و از همین جاست که مخصوصا از قرن نهم به بعد و بعد از نشر مقالات حروفیه و اهل‌حق عنوان عارف و قدوه‌العارفین هم گه‌گاه در حق او به کار می‌رود.»[8]
عین القضات که در فاصله‌ای نه چندان دور از بابا طاهر در تاریخ ظاهر می‌شود به سبب گرایشی که در آثارش به تاویل عقاید در روزگار گسترش باطنیه دارد، مقبول طبع فقهای سنی مذهب نشد و بالاخره موجبات قتل وی توسط ایشان فراهم آمد. شاید بتوان گفت سبب ایجاد این تفکرات، علاوه بر مطالعه کتب ابوحامد غزالی و ارتباط با احمد غزالی، رابطه با پیروان روشن ضمیری باشد که از علوم رایج عصر بی‌بهره بوده‌اند، یعنی شیخ برکه و فتحه شاید ایشان نیز به احتمال قریب به یقین از شاگردان مکتب بابا طاهر و دیگر باباهای همدانی و منتسب با عقاید گنوسی بوده‌اند.[9]
عامل عمده‌ در تحریک سوءظن‌های فقهای سنی نسبت به عین القضات آن است که از نظر ایشان عقاید وی الحادآمیز بوده است. مرحوم دکتر زرین‌کوب می‌نویسد:«قراین نشان می‌دهد، شیخ برکه هم به همان سنت و جریان عرفانی خاصی – که ورای تصوف رسمی و خانقاه و اهل‌حق بود – ارتباط داشت که بابا طاهر و بابا جعفر هم منسوب به آن بودند و در واقع بدین‌گونه ارتباطی داشت با رشته‌ای از آن‌چه بقایای آنها امروزه اهل‌حق خوانده می‌شوند.»[10]  
رابطه پیران و بابایان همدانی آن روزگار را با جریان فکری رایج آن عصر که پرچمداران آن‌را قلندران دوره‌گرد به عهده داشته‌اند، نمی‌توان نادیده گرفت. بعدها بسیاری از بزرگان و اکابر مذهب اهل‌حق در مقبره بابا طاهر در همدان سالیان دراز معتکف می‌شده‌اند تا از برکات نفسانی آن درویش شوریده حال بهره‌ برند. سخنان بابا طاهر همیشه مورد توجه ایشان بوده است. گروهی عقیده دارند که بابا طاهر را اشعاری به گویش گورانی بوده است و آنها را برای پیروان این مذهب فرستاده است که با نوای تنبور در جم‌خانه خوانده می‌شود.[11] در افواه عامه دلفان لرستان اشعاری از بابا طاهر قرائت می‌شود که مشحون از لغات لکی است. همان اشعاری که در جای‌جای دیوان وی با اندک اختلاف، می‌توان آنها را یافت. برخی نیز مدعی‌اند که خاستگاه اولیه او کوهستان موسوم به "سرکشتی" در مجاورت بارگاه بابا بزرگ در دلفان است. گمان می‌رود یافته کوه در آثار اهل‌حق اشاره به همین کوهستان یا یکی از رشته کوه‌های آن باشد. به هر حال همه اینها نشان از احساس همدلی دارد که با پیران همدان در میان مردم کرد و لک زبان و نیز اهل‌حق دیده می‌شود.

منابع:
1-مقدمه‌ای بر دین و روان با تاکید بر اهل‌حق، صحبت فرخ‌منش، ص 185 به نقل از minirski, ahli hakk
2-زرین‌کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، ص 186
3-همان
4-همان، ص 191
5-صدیق صفی‌زاده، برزگان یارسان، صص 35 – 40
6-بهار، مهرداد، جستاری در فرهنگ ایران، ص 272 و بعد از آن
7-ر.ک به: زرین‌کوب، عبدالحسین، جستجو در تصوف ایران، ص 190
8-همان، ص 189
9-همان، صص 3 – 190 و ص 20
10-همان، صص 199 و 200
11-صدیق صفی‌زاده، نوشته‌های پراکنده درباره یارسان اهل حق، ص 195

برای مطاله بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب مقدمه‌ای بر دین و روان با تاکید بر اهل‌حق اثر صحبت فرخ‌منش

 

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.