سنّت در لغت و اصطلاح‌

سنت در لغت به معناي روش و سيره است، و جمع آن سنن است، مانند غرفه و غرف. واژه سنت در قرآن كريم به خداوند و نيز به گذشتگان نسبت داده شده است؛ چنان‌كه مي‌فرمايد: «سنه الله التي قدْ خلتْ منْ قبْل ولنْ تجد لسنه الله تبْديلا»؛(296) «اين سنت الهي است كه در گذشته نيز بوده است و هرگز براي سنت خدا تغيير نخواهي يافت.» و نيز مي‌فرمايد: «فقدْ مضتْ سنت اْلاولين».(297)
مقصود از سنت الهي، طريقه حكمت و روش اطاعت اوست. سنت الهي درباره بشر اين بوده است كه پيوسته آنان را بيافريند، و قرني را پس از قرني و امتي را بعد از امتي پديد آورد. و با فرستادن پيامبران الهي و نازل كردن كتب و شرايع آسماني، طريقه اطاعت و بندگي را به آنان بياموزد، و بدين وسيله آنان را امتحان و آزمايش كند، تا آنان بتوانند بر اساس اختيار و انتخاب خود، و در سايه ايمان و عمل صالح به كمال مطلوب دست يابند. اما سنت امت‌ها اين بوده است كه «جز عده‌اي» پيامبران الهي را تكذيب مي‌كردند، و راه معصيت و طغيان را بر مي‌گزيدند، و خود را مستوجب سنت الهي ديگري؛ يعني سنت مجازات الهي مي‌كردند، كه نتيجه‌اش گرفتار شدن تكذيب كنندگان پيامبران به عذاب الهي و هلاكت و نابودي آنان بوده است، چنان‌كه خداوند متعال مي‌فرمايد: «وما منع الناس انْ يوْمنوا اذْ جآءهم الْهدي ويسْتغْفروا ربهمْ الا انْ تاْتيهمْ سنه الاولين»؛(298) «و چيزي مانع مردم نشد از اين‌كه وقتي هدايت به سويشان آمد ايمان بياورند و از پروردگارشان آمرزش بخواهند، جز اين‌كه مستحق شوند تا سنت خداوند در مورد عذاب پيشينيان، درباره آنان نيز به كار رود».(299)
در احاديث معصومين‌عليهم السلام سنت به دو معنا به كار رفته است:
الف) آنچه را پيامبر اكرم‌صلي الله عليه وآله (علاوه بر قرآن) از جانب خداوند آورده است تا بيانگر راه و روش زندگي بهتر باشد.
سنت در اين كاربرد، معناي گسترده‌اي دارد و همه احكام دين؛ اعم از احكام تكليفي و وضعي را شامل مي‌شود.
ب) كاربرد ديگر سنت در روايات، به معناي مستحب و مندوب است. معمولا در مواردي كه كلمه سنت با كتاب ذكر شده، مقصود سنت به معناي اول است. از امام صادق‌عليه السلام روايت شده كه فرمود: «ما من شي‌ء الا وفيه كتاب او سنه»؛(300) «هيچ موضوعي نيست مگر آن‌كه براي او حكمي در كتاب يا سنت وجود دارد.» همچنين در رواياتي كه سنت و بدعت با يكديگر ذكر شده، مقصود از سنت همين معناست.
معناي دوم سنت نيز در روايات كاربرد فراوان دارد؛ مثلا در روايات مي‌خوانيم: «السواك هو من السنه، ومطهره للفم»؛(301) «مسواك كردن از سنت است و دهان را پاك مي‌كند.»
و نيز آمده است: «من السنه ان تصلي علي محمد واهل بيته في كل جمعه الف مره»؛(302) «از سنت است كه بر محمد و اهل بيت او در هر جمعه هزار بار صلوات بفرستي.»
سنت در اصطلاح فقها عبارت است از: قول يا فعل يا تقرير معصوم.
همه مسلمانان به عصمت پيامبر اكرم‌صلي الله عليه وآله عقيده دارند، بدين جهت قول، فعل و تقرير او نزد همه مسلمانان سنت به شمار مي‌رود. از آنجا كه شيعه به عصمت ايمه اهل بيت‌عليهم السلام اعتقاد دارد، قول، فعل و تقرير آنان نيز داخل در سنت خواهد بود. راه اثبات سنت، نقل است كه دو گونه مي‌باشد: متواتر و غير متواتر.
نقل متواتر افاده علم مي‌كند، و در اعتبار آن ترديدي نيست. و نقل غير متواتر نيز دو گونه است: گاهي با قرايني همراه است كه مفيد علم است؛ در اين صورت نيز در حجيت آن سخن نيست، اما اگر با قراين مفيد علم، همراه نباشد و تنها مفيد ظن باشد، در صورتي اعتبار و حجيت دارد كه ناقل آن عادل يا ثقه باشد.