عرفانهای نوظهور
چنانکه در آموزشهای دون خوان به کاستاندا بارها و بارها بازگو شده است هدف و غایت در عرفان ساحری دست یافتن به « قدرتهای جادویی » است. رسیدن به این نوع قدرتها در سایه دست یافتن به مرکز تجمع انرژی در بدن حاصل میشود و عارف در مرام ساحری کسی است که بتواند این مرکز انرژی را جابجا کند و با این جابجایی به دستهای از نیروهای غیر طبیعی دست پیدا یابد.
کاستاندا که در رشته مردم شناسی مشغول تحصیل بود جهت تکمیل پایاننامه خود در مورد گیاهان توهم زا به مکزیک مسافرت کرد و از طریق یکی از دوستانش با فردی به نام « دون خوان » آشنا شد. این آشنایی باعث شد ارتباط عمیق شاگردی، استادی بین وی و دون خوان برقرار شود که قریب دو دهه به طول انجامید. بعدا کاستاندا از طریق دون خوان با جادوگر دیگری به نام « دون خونارو » آشنا شد که او هم بر افکار کاستاندا تاثیر شایانی گذاشت .
امروز برجستهترين و تواناترين مجموعۀ سينمايى دنيا در «هاليوود» است. شما ببينيد هاليوود در خدمت چيست، در خدمت كيست، در خدمت كدام فكر و كدام جهت و كدام خواب براى بشريت بيچارۀ رو به رشد است. من كه نه در سينما تخصص دارم، نه هاليوود را درست میشناسم، اين را نمىگويم؛ اين نقلِ سخن كسانى است كه كارشان اين است.
تاکنون موسیقی متال و زیر شاخههای این سبک، خدمت شایانی به جریان شیطانی نموده است. سبک متال به علت ظرفیت بالا و همخوانی و سنخیت بالایی که با سنتها و آداب شیطانی دارد، توانسته است در انتقال مفاهیم شیطانی و رضایت بخش جلوه دادن مرام شیطان، چهره موفقی از خود به نمایش گذارد. موسيقى متال، داراى زيرمجموعههاى زيادى است كه برخى از آنان جزء مهمترين گروههاى شيطانپرست محسوب مىشوند؛ مانند هوى متال، بلك متال و... .
نماد کلمهای است که معنایی فراتر یا غیر از لفظ خود را القا میکند. نماد ( که مظهر و سمبل هم نامیده شده ) نشانههایی است که نشانگر یک اندیشه، شیء، مفهوم، چگونگی و جز اینها میتواند باشد.نماد میتواند یک شیء مادی باشد که شکلش بطور طبیعی یا بر پایه قرارداد با چیزی که به آن اشاره میکند پیوند داشته باشد.
اُشودر اظهار نظر جاهلانه دیگری میگوید: حج، زیارت مقدس مسلمانان است و محمد [صلی الله علیه و اله] گفته است که هر مسلمان در طول عمرش حداقل یکبار واجب است که حج به جا بیاورد. اگر شما حج را از دست بدهید، مجاز به وارد شدن به بهشت نخواهید بود! سوال ما این است که آیا واقعا اسلام اینگونه میباشد و این شخص بویی از اسلام برده که شروع به اظهار نظرهای بی مورد میکند ؟
از نویسندگان و مدعیان غربی، همچون، کاستاندا، وین دایر، نیل دونالد والش و...؛ همه و همه برای رسیدن به مطامع دنیایی خود با چربزبانی قلم برداشته و علیه معتقدات جوانان مسلمان قلمفرسایی میکنند، راهنمایانی که خود راه سعادت را گمکرده و انسانمحوری را بهجای خدامحوری ترویج میکنند.
اُشو در ادامهی هجوم خود به ادیان الهی اظهار میدارد که ادیان با لذت انسانها در زندگی دنیایی مخالفاند. وی میگوید این به نفع ادیان است که انسان را مفلوک و بدبخت نگه دارند و هر نوع امکان برای یافتن آرامش و نشاط و رضایت خاطر را از دستش بگیرند.
اُشو در اظهاراتی خلاف واقع و متوهمانه، دیگر ادیان الهی را مخالف ثروت و دنیا معرفی میکند. وی که بیسوادیش را نسبت به ادیان با اظهاراتش ثابت کرده؛ عقاید آیین مذهبی خانوادگی خود را به سائر ادیان تعمیم داده و میگوید: ادیان میخواهند انسانها را در فقر و فلاکت نگه دارند. در این مقال سعی میکنیم این دیدگاه را تبیین و رد کنیم.
یکی از دسیسههای استکبار جهانی برای دین زدایی؛ ایجاد فرقه و دین سازی در جهان بهخصوص در کشورهای مسلمان است. آمریکا بهعنوان یکی از کشورهای «تولید و صادرکننده دینهای دروغین» از سالها پیش اقدام به راهاندازی گروههای همفکر و همسو، فرقه سازی کرده تا بتواند با عناوین و تعاریف مشخص معنوی در کشورهای اسلامی بخصوص ایران اسلامی اعتقادات پاک جوانان خدشه وارد کند، در این نوشتار باخدای دروغین نیل دونالد والش یکی ازلیدرهای معنویتهای دروغین اشاره میکنیم و قضاوت را برای شما میگذاریم.
اشو در ادامه سیاه نماییهایش مراکز آموزشی و دانشگاه را رد کرده و هیچ نکتهی مثبت و مزیتی برای آموزش نظاممند و نظام آموزشی قائل نبوده و مدرسه را زندانی برای انسان میداند. او در سخنانی خندهدار تمام اساتید مدارس و دانشگاهها را بیسواد خطاب میکند.
شیطانپرستی « باور به قدرتمند بودن » را به جای « قدرت حقیقی » مینشاند و صدالبته این فرآیند میتواند سرپوشی بر ضعف و ناکامی یاران شیطان باشد.
اشو بر غریزه و فطرت خود پشت کرده و از طرفداران همجنس گرایی گردیده؛ این در حالی است که هیچ یک از ادیان الهی و عقل و فطرت انسانی مجوزی برای این امر صادر نمی کنند.
اشو به خاطر دلائلی نظام خانواده را رد کرده و نظرات دور از عقلی دارد وی که در کودکی تربیت پدر و مادر بی بهره مانده و توسط پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش بزرگ شده است. این دور بودن از فضای خانواده و مهر و محبت والدین عاملی اساسی در نحوی نگاه او به خانواده است. اشو به طور علنی و آشکار نظام خانواده را نفی میکند ومی گوید که خانواده پدیدهای تاریخ گذشته است. به نظر او هیچ ارتباطی در جوامع وجود ندارد با آنکه هزاران نفر در یک مجتمع زندگی میکنند ولی هیچ یک از آنها از حال همسایگان خود خبر ندارند. او به جای جامعه از لفظ کمون «گله» استفاده میکند.