چه کسی هنگام بیماری پیامبر (ص) به جای ایشان امامت نماز را برعهده گرفت؟
یکی از ادله مهم شایستهتر بودن ابوبکر از امیرمؤمنان در خلافت را دستور پیامبر به امامت جماعت ابوبکر در روزهای پایانس عمرشان دانستهاند و میگویند چرا کسیکه پیامبر در آن لحظات به جای خود به عنوان امام جماعت فرستاده، نمیپذیرید؟
هنگامیکه پیامبر در بستر بیماری بود، ابوبکر، عمر، ابوعبیده جرّاح و شمار دیگری از بزرگان صحابه به شرکت در سپاه اسامه برای رفتن به موته شام مأمور بودند.[1] بنا بر روایت «واقدی» و «ابن سعد»، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دوشنبه، چهار شب مانده از صفر پس از حجه الوداع و چند روز پیش از وفاتش، به مسلمانان فرمان داد که برای نبرد با روم آماده شوند و فردای آن روز اسامه را فراخواند و فرماندهی سپاه را بدو سپرد.[2] این سپاه، به رغم تأکید فراوان رسول خدا، نخست به دلیل اعتراض برخی از صحابه به جوانی اسامه، سپس به بهانه تهیه ساز و برگ سفر و سرانجام به سبب رسیدن خبر شدت یافتن بیماری پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به اسامه و بازگشت او، ابوبکر، عمر و برخی دیگر، از اردوگاه جُرف به مدینه، حرکت نکرد.[3] دانشمندان شیعه برآنند که این افراد از فرمان روشن و مؤکّد پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به شرکت در سپاه (جیش) اسامه و حرکت به سوی شام سرباز زدند.[4]
اخبار موجود درباره روزهای بیماری پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، به صراحت بیانگر آن است که زنان و دیگر کسان حاضر پیرامون بستر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، به فرمانهای آن حضرت سر نمیسپردند و گاه فرمانهای وی را بنا بر منافع و اهداف خویش تفسیر و تحریف میکردند[5]؛ شاید برخی از همین حاضران پیرامون بستر بر پایه برخی اغراض، اسامه را از اردوگاه فراخوانده و از حرکت سپاهش جلوگیری کرده باشند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در همین روزها میکوشید که سپاه اسامه را به شام روانه سازد. اما بیماری وی چنان شدت یافت که هنگام درافتادن بانگ بلال برای ادای نماز، توانایی برخاستن و حضور در مسجد و برگزاری نماز نداشت. پس بر آن شد تا برای اقامه نماز، کسی به جای خویش بفرستد. درباره چگونگی برپایی این نماز، کسیکه به امامت آن تعیین گردید و شمار نمازهایی که بدون حضور پیامبر برگزار شد، اختلاف است و خبرهای گوناگونی وجود دارد.[6]
بیشتر این اخبار که سندشان به عایشه میرسد، بر این دلالت میکنند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «کسی با مردم نماز بگزارد.»[7] در روایتی نیز از ابن عباس چنین آمده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در روز شدت یافتن بیماریاش فرمود: «کسی پیش علی فرستید و او را فراخوانید.» عایشه پیشنهاد کرد که کسی پیش ابوبکر فرستند و حفصه گفت که کسی نزد عمر فرستند و همه پیش پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گرد آمدند. پس پیامبر فرمود: «بروید، اگر به شما نیاز داشته باشم، شما را فرا میخوانم.»[8]
برخی از علمای اهل سنت برای برجستهتر کردن ماجرای امامت ابوبکر به جای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در نماز، آن را از ادله مهم شایستهتر بودن ابوبکر از امیرمؤمنان در خلافت دانسته و حتی گفتهاند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نیز در آن نماز به ابوبکر اقتدا کرد.[9] این سخن مبالغهآمیز، حتی بر برخی از بزرگان اهل سنت گران آمده و دانشمندی مانند «ابوالفرج عبدالرحمان بن جوزی»، مفسر و فقیه بزرگ حنبلی را واداشته است که کتابی به نام «آفه اصحاب الحدیث» در رد چنین ادعاهایی بنویسد.
علمای شیعه نیز، داستان نماز ابوبکر را در روزهای بیماری پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به چند دلیل نامعتبر میدانند:
الف) احادیث منقول از عایشه کمابیش به این موضوع میپردازند، اما به هر روی این خبرها به تواتر نمیرسد و درباره هیچ چیزی بدانها نمیتوان احتجاج کرد. از سوی دیگر، شاید عایشه در این روایت - به گفته عمر، در رد شهادت علی در قصه فدک - به سود خویش سخن گفته باشد.
ب) به اجماع سیره نویسان و مورخان[10]، ابوبکر، بنا به فرمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، میبایست در آن روزها در اردوگاه جرف و در سپاه اسامه باشد، نه در مدینه. از این روی، اگر نمازی با مردم در مدینه گزارده باشد، به فرمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نبوده است. قرینههای زیر این مطلب را تأیید میکنند:
یک - در روایتی آمده است که پیامبر به فرا خواندن علی فرمان داد، اما کسی از او فرمان نپذیرفت و به جای علی، ابوبکر، عمر و عباس حاضر شدند.[11]
دو - در برخی منابع تاریخی آمده است که پیامبر پس از آگاه شدن از وقت نماز، فرمود: «کسی با مردم نماز گزارد» و عمر به نماز ایستاد.[12]
سه - پیامبر به رغم ناتوانی و به یاری دو تن (علی و فضل بن عباس) به مسجد آمد و نماز گزارد.[13]
بنابراین، اقامه نماز به امامت ابوبکر به دستور پیامبر، نادرست است و از ساختهها و پرداختههای کسانی است که انگیزه سیاسی داشتند. به فرض پذیرفتن صحت روایات درباره نماز ابوبکر در روزهای بیماری پیامبر، این روایات به مسئله خلافت ربطی ندارد و تقدم ابوبکر در خلافت را ثابت نمیکند؛ زیرا پیش از این، پیامبر بارها دیگر صحابهای چون «ابوعبیده جراح»، «عمرو بن عاص»، «خالد بن ولید»، «اسامه بن زید»، علی (علیهالسلام) و حتی ابوبکر را مأمور کرده بود که با مردم نماز گزارند.[14]
پینوشت:
[1] فتح الباری، ابن حجر، ج 8، ص124.
[2] تاریخ طبری، ج3 ص 184؛ سیره نبوی، ابن هشام، ج 4، ص 253.
[3] تاریخ طبری، ج 3، ص186؛ شرح نهج البلاغه، ج1، صص159 - 162.
[4] الارشاد، شیخ مفید، صص 96 - 98.
[5] مسند، احمد بن حنبل، ج 1 ص356؛ طبری، ج 3، صص192، 193 و 196؛ طبقات الکبری، ج 2، صص 217، 242 - 245.
[6] طبقات الکبری، ج 2، صص 215- 224؛ ج 3، صص 178 - 181؛ تاریخ طبری، ج 3، ص 197؛ ثقات، ابن حبان، ج 2، ص132.
[7] سنن، ابوداوود، ج 4، ص215.
[8] تاریخ طبری، ج 3، ص196؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 13، ص 33؛ الارشاد، ص99.
[9] آفه اصحاب الحدیث، ابن جوزی، صص49 و 5٠؛ ثقات، ج 2، ص 132.
[10] طبقات الکبری، ج2، صص189 و 19٠؛ تاریخ طبری، ج 3، صص184 و 186؛ الکامل، ج 2، ص334؛ شرح نهج البلاغه، ج1، صص159 و 16٠؛ ارشاد، ص 98.
[11] مسند احمد، ج 1، ص356؛ تاریخ طبری، ج3، ص196.
[12] سنن ابوداوود، ج 4، ص215؛ اختصاص، شیخ مفید، ص 97.
[13] طبقات الکبری، ج 3، ص179؛ ثقات، ج 2، ص131؛ اختصاص، ص 98.
[14] آفه اصحاب الحدیث، ص 28.
افزودن نظر جدید