احکام بهائی
از جملهی تناقضات بهائیت را میتوان در حکم به طهارت و پاکی تمامی اشیاء توسط پیشوایان بهائی دانست. چرا که آنان از یکسو حکم به طهارت تمامی اشیاء دادهاند و از سویی دیگر، دستور به اجتناب از اشیاء غیرطاهر دادهاند. اما اگر اشیاء، در بهائیت نیز به طاهر و غیرطاهر تقسیم میشوند، دیگر حکم به طهارت تمام اشیاء چه معنا خواهد داشت؟!
دینسازان فرقهی بهائیت در احکام ساختگی خود، استعمال هرگونه مسکرات را حرام قطعی اعلام کردهاند. این در حالیست که به اعتراف نزدیکان برگشتهی حسینعلی نوری، وی اعتیاد بسیاری به مشروبات و مسکرات داشته و تا جایی مست میکرده که به تعبیر عبدالحسین آیتی، حتی صد نفخ صور هم توان به هوش آوردن او را نداشته است.
پیشوایان بهائی بر خلاف عمل خود، بر حرمت تقیه در بهائیت تأکید کردهاند. مبلّغان بهائی نیز در توجیه این رفتار دوگانه، از ساخت مقبرهی باب توسط عبدالبهاء، به عنوان سندی بر عدم تقیهی پیشوایان خود یاد کردند. این در حالیست که اولاً: این مقبره توسط شوقی افندی ساخته شده ثانیاً: اسناد غیرقابل انکاری از تقیهی پیشوایان بهائی وجود دارد.
پیامبرخواندهی بهائیت در کتاب اقدس، خبر از تشریع نمازی نُه رکعتی از جانب خدای تعالی بر پیروانش داده است. اما گویا حسینعلی نوری در حفظ این امانت الهی کوتاهی کرده و این نماز از بین رفته است! حال به راستی چگونه حسینعلی نوری خود را عالم ناخوانده میداند، در حالی که احکام ساختگی خود را از یاد برده و توان نگارش مجدد آن را نداشته است!
یکی از مبلّغان سرشناس بهائی به نام اشراق خاوری، حکم غیرعقلانی جناب باب مبنی بر سوزاندن تمامی کتابها را منکر شده است. این در حالیست که این حکم صراحتاً در کتاب بیان مورد تأکید قرار گرفته است؛ تا جایی که حتی عباس افندی نیز از احکام باب اینگونه یاد میکند «در یوم ظهور حضرت اعلی منطوق بیان، ضرب اعناق و حَرق کتُب و... بود».
هرچند که پیامبرخواندهی بهائیت صراحتاً حکم به جواز داشتن دو زن داده است، اما عبدالبهاء به عنوان جانشین و مفسر نوشتههای او، تأویلاتی متفاوت و بیگانه با این حکم پیامبرخواندهی بهائیت ارائه کرده است. او در یکجا چندهمسری را جایز برشمرده و در جایی دیگر، بر خلاف تصریح گفتاری و عملی پدر خود، تعدد همسران را حرام اعلام نموده است.
مدعی پیامبری بهائیت در کتاب اقدس خود، مجازات کسی که شخصی را اندوهگین کند، با انفاق 19 مثقال طلا مقدور میداند. این در حالیست که اگر شخصی مجرد به دیگری تجاوز کند، تنها با پرداخت 9 مثقال طلا به بیت العدل تبرئه میشود! جالبتر آنکه اگر فرد متجاوز متأهل باشد، حتی همین جریمهی نقدی هم برای او تعیین نشده است!
یکی از احکامی که پیشوایان فرقهی بهائیت از اسلام اقتباس کردهاند، مسئلهی وجوب حج است. اما جالب است بدانیم در این حکم وجوبی بر بهائیان (جدای از آشکارسازی حسّ خودپرستی پیشوایان بهائی)، نکتهی جالبی با عنوان «شرط قبولی حج» در بهائیت، به چشم میخورد. چرا که حسینعلی نوری شرط قبولی حج را شنیدن صدای خدا میداند!
از جمله احکامی که پیشوایان فرقهی بهائیت از دین مبین اسلام اقتباس کرده و با اندک تغییراتی آن را به نام خود ثبت کردهاند؛ حکم تیمُم است. همچنان که آنان در نحوهی گرفتن تیمم، تنها به خواندن ذکری بسنده کردهاند! این در حالیست که گویا سرکردگان بهائیت، در هنگام اعمال تغییرات خود، از حکمت الهی در جعل اینگونه احکام غافل بودهاند!
پیشوایان بهائیت در حالی حکم به جواز عمل ناپسند استمناء و خودارضایی کردهاند که آسیبهای جسمی و روحی روانی بیشماری بر آن مترتب است. اما حلال بودن چنین عمل خلاف دین و علمی در بهائیت، زمانی توجه همگان را به خود جلب میسازد که اساساً پیشوایان دینساز بهائیت، داعیهی ابداع آموزهی تطابق دین با علم و عقل را دارند!
نماز جماعت به عنوان یکی از عوامل مهم وحدت آفرین در جامعهی اسلامی، بسیار مورد تأکید قرار گرفته؛ تا جایی که حتی در هنگام جنگ نیز به آن توصیه شده و خدای متعال، روش ادای آن در حین جنگ را به پیامبر خود آزموده است. این در حالیست که بر خلاف ادعای وحدت آفرینی پیشوایان بهائیت، آنان با این عامل وحدت آفرین به مقابله برخاستهاند.
معصومی تهرانی در نامهی اخیر خود خطاب به آیتالله محقق داماد، با «دین» برشمردن بهائیت، خواستار احقاق حقوق اقلیتهای دینی و به رسمیت شناخته شدن بهائیت در ایران شد. در پاسخ به وی میگوییم که بر اساس قانون اساسی، اقلیتهای دینی در ایران از آزادی برخوردارند و اعطای آزادی عمل به فرقهی جاسوسی بهائیت خیانت به ایران و اسلام است.
مبلّغان بهائی به تبعیت از پیشوایان خود، نماز جماعت را حرام اعلام کرده و به دلیل سازی بر چرایی حرمت آن نیز مشغولند. این رویکرد بهائیت در حالیست که عبدالبهاء (دومین پیشوای این فرقه) در طول حیات خود، همواره به شرکت در نماز جماعت مسلمانان اهتمام داشته و حتی گاهی به عنوان امام جماعت مسلمین نیز در مساجد حاضر میگشته است.
پیشوایان بهائی همواره حجاب را مانع پیشرفت دانسته و به مخالفت با آن پرداختهاند. اما با ملاحظهی ماجرای حضرت آدم و حوا و اولین اقدام آنان (هنگام از بین رفتن لباسهای بهشتیشان) در پوشش خود، درمییابیم که میل فطری به پوشش در انسان وجود دارد. بیشک مخالفت پیشوایان بهائی با فطرت انسانی و متون الهی، نشان از ساختگی بودن مسلک آنان دارد.