امیرالمؤمنین
قبل از رحلت پیامبر اکرم، ایشان درخواست قلم و کاغذ کردند، برخی از صحابه، مانع از این درخواست شدند و سخنان نابهجایی گفتند، طوریکه پیامبر اکرم ناراحت شدند و دستور دادند که از کنار بسترش بروند. برخی علمای اهل سنت گفتهاند که آن حضرت میخواست جانشین پس از خود را معین و به اسم او تصریح کند، تا پس از وی نزاع و فتنه برپا نشود.
لقب امیرالمومنین از مهمترين القاب آن حضرت است و از ميان القابی همچون سيد المسلمين و يعسوب الدين و قائد الغرالمحجلين و امام البررة و قاتل الفجرة و خليفة رسولالله و امثال اينها، در درجه بالاتری قرار دارد و به همين جهت رسول الله مردم را امر کردند که به حضرت علی سلام نموده و او را بدين لقب نام برند و تحيت گويند.
حضرت علی (ع) نیز با آگاهی از آسیبهای قیام او برای جامعه اسلامی، از برخورد مسلحانه خودداری کرد تا اصل اسلام محفوظ بماند و برای کسانیکه با سخنان امام علی (ع) آشنایی دارند، به خوبی روشن است که امام در نهج البلاغه گاهی به حق غصب شده خویش نظر داشته است.
دفاع امام از عثمان بدان معنا نیست که حضرت حکومت وی را قانونی میدانست و ازاین رو، از او دفاع کرد و مانع قتلش شد، بلکه این کار به دلایلی صورت پذیرفت. از باب نمونه: رفع اتهام، جلوگیری از خلیفه کشی و جلوگیری از فتنه بود.
گزینش افراد شورای شش نفره، از شگردهای سیاسی برای جلب کردن توجه مهاجران و انصار و پایان یافتن داستان به نفع دیگران بود؛ یعنی خلیفه میخواست شورایی برپا شود تا نتیجه شور آن را مهاجران و انصار بپذیرند. او ناچار بود که امام علی (ع) را در این شورا بگنجاند، اما به حقیقت، به امام علی (ع) خدمت نکرد.
«ابن کثیر» در «البدایه و النهایه» از «سیف بن عمر» نقل میکند هنگامیکه عمر به بیت المقدس رفت، امام علی (ع) را جانشین خود کرد که سیف از جاعلان حدیث و دروغگویان تاریخ است و به هیچ روی به روایت او نمیتوان اعتنا کرد و همه نویسندگان علم رجال او را تضعیف کردهاند.
با توجه به جمع بودن فراز "وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ" در آیه ولایت، استدلال بر انحصار سرپرستی امام علی (علیهالسلام)، زیر سوال میرود. پاسخ این شبهه این است که امکان استفاده از لفظ جمع و اراده مفرد مورد پذیرش قرار گرفته است. در این آیه نیز بر طبق اعتراف علمای اهلسنت، قرینه بر استفاده از لفظ جمع و اراده مفرد جاری است.
امام در امت اسلامی از جایگاه کعبه برخوردار است؛ میلاد امیرالمؤمنین به عنوان اوّلین امام در کعبه، معرفی فرزندان آن حضرت به عنوان وارثان کعبه، پاک کردن کعبه از لوث وجود بتها، اعلان برائت در سرزمین وحی بهوسیله امیرالمؤمنین به عنوان شخصی از خاندان پیغمبر و اوّلین امام، ظهور امام عصر (عج) در این سرزمین و از کنار کعبه، همگی حاکی از پیوند عمیق میان امام و کعبه است و نمیتواند اموری تصادفی و بدون ارتباط با یکدیگر باشد. امام نیز مانند کعبه ملجأ و پناهگاه مردم و مدار و محور زندگی توحیدی است.
علما بر این مطلب اتفاق نظر دارند که در رهبر و امام جامعه اسلامی، ویژگیهایی شرط شده است، از جمله: عدالت، دانش، اجتهاد، شجاعت، و صاحب رأی صحیح و...؛ این ویژگیها به صورت جامع و کامل فقط در حضرت علی (علیهالسلام) وجود داشت، و روایاتی که در فضیلت ایشان از صحابه و پیامبر اکرم نقل شده، این مطلب را میرساند.
پیامبر در طول 23 سال تبلیغ دین مبین اسلام دائماً به امر جانشین خود تذکر و سفارش میکردند، که اولین آن جریان یوم الانذار و آخرین آن واقعه حجه الوداع بود؛ حال اگر ولایت امیرالمومنین پذیرفته میشد، چه میشد؟ پاسخ پیامبر اکرم این است: «اگر علی را ولیّ و سرپرست خود قرار دهید، او را هدایت شده و هدایت کننده خواهید یافت و همه شما را به راه راست هدایت خواهد کرد.»
اگر به تاریخ اسلام مراجعه کنیم، به این نکته رهنمون خواهیم شد که علاوه بر اینکه خلفا در بسیاری از مشکلات علمی و دینی به حضرت علی رجوع میکردند، دیگر دشمنان هم از این فیض الهی بیبهره نبودند و با ارسال نامه و یا به صورت حضوری از حضرتش سؤال میکردند و امام علی با سعه صدر پاسخ ایشان را میداد.
در صدر اسلام حوادث فراوانی رخ داد که به نوبه خود از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است، از جمله اتفاقات مهم و تاریخی آن زمان، واقعه غدیر خم است، که پیامبر در راه بازگشت از بیت الله الحرام در منطقه غدیر خم و در حضور حاجیان بیشماری که در راه بازگشت از حج بودند، جانشین خود را به دستور خداوند به همگان معرفی کردند.
خاطرهای از سفر شیخ «حسین انصاریان» به ترکیه: در ترکیه به مفتی اعظم استامبول گفتم علت شیعه بودن ما در تفسیر فخر رازی آمده؛ «فخر رازى » در تفسير خود در بحث بلند یا آهسته خواندن بسم اللّه الرحمن الرحيم، گفته است: هرگاه كسى على (عليهالسلام) را پيشواى دين خود قرار دهد، به دستگيره محكمى در دين و نفس خود دست زده است.
در دین اسلام برخی احکام تعذیر دارد و عقوبتش به خاطر مصالحی است که باید اجرا گردد، لذا اجرای حدود الهی در حقیقت نوعی بازدارندگی از انجام مجدد آن توسط شخص خاطی و یا دیگران است؛ بعد از رحلت پیامبر، خلفاء در انجام آن دچار مشکل بودند، چرا که نمیدانستند حکم آن چیست و چگونه برخورد کنند.