بهائیت و استعمار

دولت استعماری فرانسه، برای حفظ مستعمراتش در تونس و الجزایر، از سران فرقهی بهائی درخواست اعزام مبلّغ به آنجا را میکند. راز درخواست اعزام مبلّغ بهائی به کشورهای اشغال شده، مقابله با نهضتهای مردمی استکبارستیز میباشد که فرقهی بهائیت با تعالیمی نظیر منع از جهاد و دخالت در سیاست، به تحقق این هدف کمک میکند.

و اما همانطور که همه آزادیخواهان جهان با صهیونیسم مخالفاند و آنها را غاصب میدانند و از آنجا که همیشه با نمایان شدن جرم، شریک جرمها نیز رسوا میشوند، امیدواریم که با فرو ریختن دیوار ظلم و نمایان شدن حق، رسوایی این فرقهی ضاله نیز بیش از بیش جلوه کرده و ناآگاهان این فرقه با شناخت حقیقت به راه راست هدایت شوند.

یکی از ابزارهای نفوذ و تسلط استعمار بر جهان، تأسیس جریانهایی با هدف از بین بردن روحیهی میهندوستی میان ملّتهاست. در این راستا با ترویج اباحهگری و فساد میان جوانان، زمینه را برای این هدف آماده میسازند. فرقهی بهائیت که با حمایت استعمار به وجود آمده، با تعالیم ضد ملّی و اخلاقی، ابزاری خوب برای اجرای این هدف بوده است.

قدرتهای استعمار برای نفوذ خود در کشورهای مسلمان و تسلط بر شریانهای حیاتی و سرمایههای ایشان، مهرههایی وفادار، در پوشش دین و فرقه، نظیر بهائیت و وهابیت به عنوان ستون پنجم، برای خود ایجاد کردهاند. با بررسی تاریخ بهائیت از ابتدا تاکنون، شاهد جاسوسی و خوشخدمتی اعضای ایشان به دولتهای استعماری و حمایتهای متقابل از ایشان هستیم.

بعد از ایجاد بابیت، ازلیه و بهائیت توسط استعمارگران، انگلیس و روس تزار، آن دو را بین خود تقسیم کردند. ازلیان نصیب انگلیس و بهائیت سهم روس گشت. بعد از تغییر حکومت تزار در روسیه، بهائیت نیز به زیر پرچم انگلستان رفت تا زمان جنگ جهانی دوم که آمریکا در آن ییروز شد. زین پس بهائیت به آمریکا پناه برده و در خدمت منافع آمریکا گام برمیدارد.

در روزهایی که ایران در معرض تهاجم نیروهای استعمارگر بود و جوانان غیرتمند ایرانی، زیر گلولههای توپ نیروهای مهاجم، برای دفاع از وطن، در خون خود ميغلطيدند، رهبران بهائی در خیانتی آشکار با حکم به عدم مداخلهی مردم ایران در سیاست و نسخ حکم جهاد و دفاع از وطن، خدمتی بزرگ به اربابان استعمارگر خویش نمودند.

تحمل دولت اسلامی با آرمانهای انقلابی برای نظام استکبار بسیار دشوار است، لذا نظام سلطه تلاش کرده تا با حذف اسلام واقعی و القا کردن این مفهوم به مردم دنیا که اسلام دینی درون گراست، آن را از صحنهی معادلات جهانی حذف کند. در این راستا با ایجاد فرقههایی نظیر بهائیت، که شعار آنها عدم تعصب ملی-وطنی است این هدف را پیش میبرد...

استعمار به این تجربه رسیده که اسلام، آئینی زنده و حیاتبخش است و تسلط بیگانگان بر پیروانش را برنمیتابد و سَدی است محکم در برابر مطامع استعمارگران، بنابراین تمام تلاش خود را در جهت جلوگیری از نفوذ و گسترش آن به کار گرفته است و در این راستا در صدد تشکیل فرقههایی با افکار و تعالیم مخرب، که وسیلهای برای بدنامی اسلام هستند، است.

هدف استکبار، سیطره بر ملّتهاست و در این راه هر مانعی بر سر راه خود بیابد، آن را از بین میبرد. لذا وقتی در کشور ایران، علمای دین و غیرت مذهبی مردم را مانعی برای پیشبرد اهداف خود دید، سعی کرد با ایجاد فرقهی بهائیت و تفرقهاندازی، این مانع را نیز از سر راه خود بردارد. سران بهائی با مذموم شمردن غیرت وطنی به این حمایتها پاسخ دادند.

مهمترین دلیل پیوند میان رژیم صهیونیستی و بهائیت، دشمنی آنان با مسلمانان بوده است، چنانکه قرآن کریم به این دشمنی تصریح کرده است. چند نکته از این روابط به دست میآید از جمله: بهائیان کاملاً عکس آنچه ادعا میکنند، کاملاً در سیاست دخالت میکنند و بر خلاف شعار صلح عمومی، از تروریسم بینالمللی حمایت میکنند و اين را ميتوان در روابط آنان مشاهده كرد.

از زمان تأسیس رژیم غاصب صهیونیستی و همسایگی با بهائیان، شاهد حمایت این رژیم از فرقهی بهائیت هستیم. از شواهد تاریخی، که بر پیوند عمیق بین این دو هست، میتوان به دیدار رئیس جمهور وقت اسرائیل با شوقیافندی اشاره کرد. انگیزهای که این دو فرقه ظالم را به هم پیوند داده و باعث حمایت آنها از یکدیگر شده، وحدت ایشان در دشمنی با اسلام است.

بهائیان بعد از آوارگی از ایران و سکونت در فلسطین، برای حفظ ماهیت خود، به هر قدرت استعماری و فرا منطقهای متوسل شدند. پس از شکلگیری دولت غاصب اسرائیل، سران بهائی با حمایت این رژیم غاصب و جنایتکار، سعی داشتند تا جای پای خود را در سرزمین فلسطین محکم کنند و از حمایت سران این رژیم بهرهمند گردند و در مقابل برای آن جاسوسی کنند.

فرقهی ضالهی بهائیت در امتداد وابستگی خود به دولتهای استعماری همچون انگلیس، هنگامی که کشور آمریکا را قدرت برتر دنیا مییابد، به جانب آن روی آورده و روابط نزدیکی را با آن کشور ایجاد میکند. حمایتهای کشور آمریکا و رؤسای جمهور این کشور از بهائیت، نظیر رِیگان و جورج بوش، نشانگر ماهیت باطل این فرقه است.

انبیای الهی در طول تاریخ تماماً ظلمستیز و در نبرد با ظالمین بودند. فرقهی بهائیت که خود را الهی میپندارد، مداماً در ارتباط و تحت حمایت دولتهای سلطهطلب و ظالم بوده است. سران بهائی وقتی قدرت سایر دولتها را برای حمایت خود کمرنگ میبینند، به آمریکا پناه میبرند. روابط و جاسوسی این فرقه برای آمریکا از سخنان رؤسای آن کاملا روشن میشود.