بهائیت

حادثه غم انگیز ترور سه روحانی شیعه در مشهد الرضا (ع) ما را به یاد سابقه ترور علمای شیعه توسط اسلاف بهائی انداخت. اسلاف بهائیت که بهائیان به نیکی از آنان یاد میکنند، بیرحمانه عالم وارسته شیعه علامه برغانی را در محراب عبادت با سلاح سرد به شهادت رساندند.

از آنجا که بهائیان خود را وارث مهدی دروغین، علی محمد شیرازی می دانند، تحقق اهداف صلح جویانه و عدالت خواهانه را به نوعی در زمان و توسط خود می دانند. اما وقتی به تعالیم جنگ طلبانه و بیرحمانه مهدی دروغین بهائیت، تزویر در صلح طلبی و رفتار تفرقه افکنانه پیشوایان بهائی می نگریم، دیگر چه امیدی برای برقرای صلح و عدالت توسط فرقه بهائی وجود دارد؟!

بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی، حقوق اقلیت ها در ایران محترم شمرده شده است. اما بهائیتی که به حکومت دینی در ایران خرده میگیرد، خود به دنبال برپایی حکومت شبه دینی و آپارتاید خود است.

بهائیان دو عامل مخالفین بهائیت و عمل نکردن بهائیان به این مسلک را مانع تحقق آرمان صلح و عدالتی می دانند که قرار بود توسط مهدی دروغینشان تحقق یابد. این در حالیست که شعار صلح طلبی در بهائیت، نه برای مخالفت با جنگ طلبی، بلکه برای خاموش کردن شعله های ظلم ستیزی ملتها بوده است. فرقه ای که حتی میان اعضای اندک خود هم نتوانست صلح و عدالت را به اجراء گذارد.

از آنجا که بهائیان علی محمد شیرازی را مهدی موعود اسلام می دانند، همان که حدود دو قرن پیش پس از ظهور ناکامش تیرباران شد؛ در پاسخ به علت برقرار نشدن صلح و عدالت توسط او، با یکی دانستن قیامت و ظهور موعود، پنجاه هزار روز یا سال را برای تحقق اهداف ظهور لازم می دانند. این در حالیست که ظهور قبل از قیامت بوده و حتی طبق مبنای بهائیان باید تا کنون محقق می شده!

فرقه بهائیت که حتی در مبنای مبشّرش کافر دانسته شده و تشکیلاتش که صراحتاً هدف خود را سلطه طلبی و براندازی و رویکردش را ضدملی معرفی می کند، رسمیت نیافتن تشکیلات و اعلام کفر فرقه خود در کشور تونس را یکی از بهانه های مظلومیت و نشانه سرکوب بهائیان در این کشور معرفی می کند!

بهائیان روایتی ضعیف از ام هانی ثقفیه به نقل از امام باقر (ع) که دارای عبارت «هذا مولود فی آخرِ الزّمانِ» را دلیل بر تولد امام دوازدهم با فاصله تاریخی از یازده امام دیگر میگیرند. اما هرچند آخرالزمان از دوران پیامبری تا زمان ظهور و قیامت را شامل میشود، ولی بنابر قرائن حالی واژه آخرالزمان در این روایت، تنها بر بازه زمانی دین اسلام و حضرت حجت بن الحسن (عج) قابل تطبیق است.

احمد شهید در گزارش اخیر خود، مدعی سرکوب سیستماتیک بهائیان در ایران شد و بهائی بودن را در ایران جرم معرفی کرد. اما گذشته از گزارش های جانبدارانه احمد شهید، سابقه دفاع او از تروریست ها و اینکه چرا باید برای دفاع از بهائیان گزارشگر ویژه تعیین گردد؛ چرا تشکیلات بهائیت به دروغ و بر خلاف دستور پیشوایان خود به ستیز با حاکمیت ایران می پردازد؟

به راستی از مبلغان فرقه حقیقت گریزی که پیامبرخوانده آن به پیروانش دستور داده: از مخالفینش (حتی اگر مطابق تمام آیات الهی سخن گویند) دوری گزینند؛ چه انتظار می توان داشت که حضرت حکیمه خاتون (چون مخالف بهائیت سخن گفته) را سرزنش نکنند و به تکریم راوی ناشناسی (چون فکر می کنند در تأیید آنان سخن گفته) نپردازند؟!

بهائیان در راه دفاع از مسلک خود و ستیز با سایر عقاید، از هیچ توهین و جسارتی به عقاید دیگران دریغ نمیکنند و تنها در استناد به یک حدیث، هَفت توهین و جسارت را در حق پیشوایان و عقاید شیعیان روا داشتند. این در حالیست که بهائیان در راستای رحمانی معرفی کردن مسلک خود، در شعار و تبلیغات، مدعی اند که بهائیان، حق ندارند خطای کسی را به رُخ کشند و یا ناسزا (حتی به دشمنان) گویند!

حتی اگر حدیث ام هانی ثقفیه را طبق نظر بهائیان، به تولد حضرت مهدی (عج) در آخرالزمان و آخرالزمان را به فاصله زمانی از معصومین (ع) معنا کنیم، به دلیل موانع عقلی، باز هم این حدیث، قابل تطبیق بر علی محمد شیرازی نیست.

تشکیلات بهائیت با فریب یا خرید احمد شهید، قصد دارد اینگونه القاء کند که صرف باور و اعتقاد به بهائیت، موجب سرکوب افراد در برخی کشورها می شود! اما آنگونه که از تعالیم بهائیت برمی آید هدف غائی تشکیلات بهائی، براندازی، قبضه قدرت و ایجاد سلطنت بهائیت در کشورهاست، هدفی که حساسیت کشورهای آزاد را در خصوص امور تشکیلاتی بهائیت برمی انگیزد!

مبلّغان بهائی با برداشت اشتباه از روایتی ضعیف السند، قیامت موعود و قیام قائم (علیه السلام) را یکی معرفی میکنند تا دین سازی مدعی مهدویت خود را توجیه کنند. این در حالی است که آیات و روایات پرشمار، ادعای بهائیان را نقض میکند. بنابر آیات و روایات، ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) پیش از قیامت و قیامت جسمانی موعود، پایان این دنیاست.

با توجه به وجود سه روایت با یک مضمون از ام هانی ثقفیه، روایت مورد استناد بهائیان هم قابل حمل بر عقیده شیعه در خصوص زمان تولد حضرت مهدی (علیه السلام) است. حتی اگر تعارضی بین روایات به نظر برسد، در این صورت مرجحات سندی و دلالی، حاکی از سقوط روایت مورد استناد بهائیان خواهد بود.