حكم زكاة در آئين بهاء

بهاءالله همان حكم سيد باب را درباره ي زكاة پذيرفته است، كه در باب رابع از واحد ثامن كتاب بيان حكم زكاه را چنين بيان كرده است، كه: هر گاه كسي داراي ششهزار و پنج مثقال طلا يا نقره باشد (پول رايج زمان سيد باب سكه هاي طلا و نقره بوده است) نود و پنج مثقال آن را بايد به عنوان «زكاة» به پيشوايان بابي بپردازد.
و در باب سادس عشر(16) همان واحد نيز نوشته است: بر هر كس واجب است كه از هر چيز كه بهاي آن معادل صد مثقال طلا باشد، نوزده درصد آن را براي خدا بدهد. بهاءالله در اين آيه در اقدس، اين حكم را چنين تائيد كرده است.
«هر كه داراي صد مثقال طلا گرديد نوزده مثقال آن از آن خدا و زكاه است» [1] .
بهاءالله، علاوه بر اين، منابع ديگري نيز براي زكاة معين كرده و گفته است:
«من، همه ي عايدات موقوفات را كه پيش از اين به خيرات اختصاص داشت براي خدا[زكاة] اختصاص دادم كه بايد همه ي آنها به دست من و پس از من، به دست پسران و جانشينانم و پس از آن ها به بيت العدل برسد» [2] .
بهاءالله به طور كلي، همه زكاةها و عايدات و ديه ها را، كه از سوي بهائيان پرداخت مي شود، دستور داده است كه پس از او به اولياي «بيت العدل» بدهند پائين تر از چگونگي بيت العدل سخن خواهيم گفت.
اين بود اشاراتي كوتاه به بعضي احكام و حدود آئين بهاء، و بقيه ي آن، همان احكام و حدودي است كه سيد در بيان براي بابيان بيان كرده است و بهاءالله آنها را در اقدس پذيرفته و با اندك تغيير و ديگرگوني در بعضي مسايل و گونه هاي آنها، در آئين خود به صورت آيات نازل كرده است.
اينك در پائين، اشاراتي نيز، به چگونگي نظامات، تشكيلات ديني و سازمان اداري و محافل مذهبي و بعضي آداب و رسوم و اعياد بهائيان مي شود.
پاورقي ها: -----------------------------------------------------------------------------------
[1] «و الذي يملك مائة مثقال من الذهب فتسعة عشر مثقالا منها الله».
[2] اقدس، ص 16.