خلاصه ي آنچه در باب عقايد شيخيه گفته شد

در پايان اين بخش، گفته ي علامه محمد بن عبدالوهاب قزويني را كه در مقدمه ي كتاب «نقطه الكاف» تأليف: ميرزا جاني كاشاني، درباره ي عقايد شيخيه نوشته است، نقل مي كنيم
او نوشته است:
«غلاة، چندين فرقه بوده اند، كه در جزئيات با هم اختلاف داشته اند ولي به قول محمد بن عبدالكريم شهرستاني در كتاب ملل و نحل، معتقدات
ايشان را چهارگونه دانسته است: 1 - تناسخ 2 - تشبيه يا حلول 3 - رجعت 4 - بدا.
شيخيه، يعني پيروان شيخ احمد احسائي را، در جزء طريقه ي اخير بايد شمرد. اصل عقايد شيخيه از قرار ذيل است. 1 - امامان دوازده گانه، يعني - علي و يازده فرزندش، مظهر اليهي و داراي صفات اليهي بوده اند. 2 - از آنجا كه امام دوازدهم در سال 260 از انظار غايب گرديد و فقط آخرالزمان ظهور خواهد كرد، براي اينكه زمين را پر كند از عدل... و از آنجا كه مؤمنين دائما به هدايت و ولايت او محتاج مي باشند و خداوند هم بايد به مقتضيات رحمت كامله ي خود، رفع حوايج مردم را بكند و امام غايب را، در محل دست رسشان قرار دهد، بنابراين مقدمه، هميشه بايد ميان مؤمنين يك نفر باشد، كه بلاواسطه با امام غايب، رابطه داشته باشد و واسطه ي فيض ميان امت و امام باشد، اين شخص را به اصطلاح ايشان «شيعي كامل - ركن رابع» گويند.
3 - معاد جسماني وجود ندارد، فقط چيزي كه بعد از انحلال بدن عنصري از انسان باقي مي ماند، جسم لطيفي است، كه ايشان آن را «جسم هور قليائي» گويند. بنابراين شيخيان فقط به چهار ركن (اصل) از اصول دين، معتقدند از اين قرار:
1 - توحيد 2 - نبوت 3 - امامت 4 - اعتقاد به وجود شيعي كامل يعني «ركن رابع» در صورتيكه بالاسريان، يعني - شيعيان متعارفي به پنج اصل معتقدند:
1 - توحيد 2 - عدل 3 - نبوت 4 - امامت 5 - معاد.
شيخيان، به اصل دوم و پنجم[عدالت و معاد] اعتراض دارند و گويند آنها لغو و غير محتاج اليه هستند، زيرا اعتقاد به خدا و رسول[يعني دو اصل توحيد و نبوت]، مستلزم اعتقاد به قرآن و آنچه در قرآن است از صفات ثبوتيه و سلبيه خداوند و اقرار به معاد و غير آن مي باشد، اگر بنا باشد عدل، كه يكي از صفات ثبوتيه باشد، از اصول دين باشد، چرا ساير صفات ثبوتيه از قبيل: علم و قدرت و حكمت و غيره، از اصول دين نباشد؟ ولي خود شيخيه در عوض آنها، يك اصل ديگر كه آن را «ركن رابع» خوانند. در باب عقيده به شيعي كامل را كه واسطه ي دائمي ميان امام و امت است، بر اصول دين شيعه افزوده اند و شكي نيست كه شيخ احسائي و بعد از او، حاج سيد كاظم رشتي در نظر شيخيان، شيعي كامل و واسطه ي فيض و ركن رابع بوده اند».
شماره ي شيخيان كنوني ايران، اگر چه شمرده نشده است، ولي در شهرستانهاي ايران كم نيست، شايد از سي هزار نفر متجاوز باشند؟