زرتشت و باستانگرایی

شاهنشاه داریوش برای رفع مشکلات، تصمیم گرفت که به سفرهای استانی برود. با سفرهای داریوش، راه دزدی و رشوه گیری بر بسیاری از درباریان، اشراف و نُجَبا بسته میشد. به همین خاطر آنان برای تمسخر و تحقیر، داریوش را «پادشاه دوره گرد» نامیدند. امروز هم عدهای قلم به مزد و برخی از سر جهل و غفلت، عین همین ادعاها را ضد آیت الله رئیسی تکرار میکنند.

والتر هینتس (Walther Hinz) یکی از تاریخپژوهان و ایرانشناسان مطرح جهان مینویسد که اجداد هخامنشیان، از روسیه به ایران مهاجرت کردند. حتی بسیاری از واژگانی که هخامنشیان در کتیبههای خود به کار میبردند، واژگان روسی است. والتر هینتس مثال میزند که هخامنشیان، «خدا» را با لفظ «بَگَه» میخواندند که این کلمه در روسی، بُگ خوانده میشود.

انگلیس خبیث و یهودیان صهیونیست، نام کوروش را در ایران در بوق و کرنا کردند و آن را ابزاری برای تفرقه بین قومیتها قرار داده اند. امروز، بیشترین توهین به ترکها، عربها، بلوچها و... از سوی بسیاری از کوروشدوستان صورت میگیرد. فرزندان و تربیت شدگان مکتب کوروش، با فحاشی به قومیتها، سبب جدایی و طلاق عاطفی میان مردم ایران را فراهم کرده اند. نام کوروش، امروز، اسم رمز مزدوری برای اسراییل و انگلیس است.

بنایی که امروز به عنوان مقبره کوروش مشهور شده، مقبره واقعی کوروش نیست. بلکه یک بنای سلوکی است. در هایراپلیس، مقبرهای وجود دارد که بسیار شبیه همین بنای سِلوکی مادرسلیمان (مقبره دروغین کوروش) است که نشان میدهد این بنا، واقعاً مربوط به یونانیان است. نه هخامنشیان.

روایت شده که برادرِ حاتم حسادت میکرد که چرا همه مردم حاتم را تحویل میگیرند ولی هیچ کس به من توجه نمیکند. پس به سوی چاه زمزم رفت و در آن ادرار کرد. از آن روز، برادر حاتم نیز به شهرت رسید! آقای احمدی نژاد نیز به جای چاه زمزم، به سوی مقبره جعلی کوروش رفتند و در آن... حرفهایی زدند و دوباره دیده شدند.

تولید علم نیز در دانشگاههای ما ضعیف است و به ویژه در عرصه تاریخ ایران باستان، قریب به فاجعه است. اکثر قریب به اتفاق کتب درسی و پژوهشی، ترجمهی واو به واو نوشتههای غربیهاست. اغلب بدون تحلیل و بدون انتقاد. این علاوه بر سستی و ضعف اغلب اساتید، شاید نشانگر خودباختگی آنان نیز باشد که به خود جرئت انتقاد از پژوهشهای غربی را نمیدهند.

استانگرایان، در توهمات و تخیلات خود، یک گزاره کلامی (عقیدتی) برای خودشان بافته اند که: «کوروش خیلی مهربان بود. او عالیترین مراتب اخلاقی و انسانی را به بشریت نشان داد»! آنان این گزاره خیالی را «اصل» قرار دادند و با همین عقیدهی خام، گزارههایِ قطعیِ تاریخی (همچون لشکرکشیها و کشتارهایی که کوروش صورت داد) را تکذیب میکنند.

اینجانب نویسندهی این سطور، در مسیر رصد، به یک کانال زرتشتی برخوردم، با 12 هزار عضو که ترویج فالگیری و کفبینی و خرافاتی از این قبیل میکند. حال آیا ما حق داریم به این بهانه، دین و دینداران زرتشتی را به باد تمسخر و توهین بگیریم؟ همان گونه که برخی زرتشتیان به بهانه اشتباه یک مسلمان، همه مسلمین و دین اسلام را مورد توهین قرار میدهند.

کتاب نگاهی به آیین زرتشتی نوشتۀ حجة الاسلام مهدی رستمی به زیور طبع آراسته شد. این کتاب با هدف آشنایی اِجمالی با دین زرتشتی، با رویکرد انتقادی نوشته شده. این کتاب با هدف روشنگری و آشنایی عموم مردم، دانشجویان و دانش آموزان با واقعیتهای دین زرتشتی در 72 صفحه، توسط انتشارات ذِکری در شهر قم منتشر شده است.

ما بارها در کنار انتقاد از هخامنشیان، از خوبیهای کوروش و هخامنشیان گفتیم. مثلاً از غیرت اکثر مردان پارسی و پوشش کامل زنان هخامنشی. حال سؤال ما از آن دسته باستانگرایانی که ما به بی انصافی متهم می کنند این است که خود شما آیا انصاف دارید؟ جز تعریف و تمجید های اغراق آمیز و اغلب دروغ، درباره کوروش چه گفتید؟ چند بار حاضر شدید از رفتارهای کوروش انتقاد کنید؟

جمهوری اسلامی ایران در سال 2004 میلادی - 1383 خورشیدی این بنا را به عنوان میراث جهانی در یونِسکو به ثبت رساند. وقتی یک بنا به ثبت جهانی میرسد تمام تحرکات از قبیل حفر چاه و... با مجوز سازمان جهانی یونسکو صورت میگیرد و این مجوز هم در صورتی داده میشود که خطری متوجه بنا نباشد.

بنایی که امروز به عنوان مقبره کوروش مشهور شده، مقبره واقعی کوروش نیست. بلکه یک بنای سلوکی است که متأسفانه توسط رسانههای انگلیسی و یهودی به عنوان مقبره کوروش معروف شد. آنچه در ادامه میآید، مستندی 10 قسمتی است که ارائه میشود.

آثار باستانی ایران باستان (به ویژه آثار هخامنشی و ساسانی)، اکثراً آثاری شاهانه و مربوط به طبقه اشراف است. اما در دوران اسلامی، هنر به میان مردم راه یافت. از دل مردم و در خدمت مردم. مساجد کهن و تاریخی عصر اسلامی، بازارها مثل بازار وکیل شیراز، بازار کهن تبریز، میدان نقش جهان اصفهان، پلهای فراوان، کاروانسراها و...

شعر «ز شیر شتر خوردن و سوسمار، عرب را به جایی رسیده است کار، که تاج کیانی کند آرزو، تفو بر تو ای چرخ گردون تُفو» از فردوسی نیست. در نسخههای قدیمی شاهنامه نیامده است. از سویی، فردوسی برخی از شاهان عرب باستان را ستوده است. متن شعر هم واقعاً مبتذل است و جدّاً بعید است از فردوسی باشد.