اعتقادات
برخلاف چهرهای که مسیحیت تبشیری از عیسی مسیح در کتاب مقدس مسیحی ارائه میدهد و سعی دارد او را مهربانی مطلق و به دور از هرگونه خشونت معرفی کند، اما در کتاب مقدس مسیحی شاهد داستانهایی هستیم که خلاف این ادعا را ثابت میکند.
علیرغم اینکه مبلغان تبشیری سعی دارند که خدای اسلام را خدای ترس و آتش نشان دهند ولی با مراجعه به کتابمقدس مسیحی این نکته دریافت میشود که در این کتاب هم خدا، جهنمی پر از آتش و عذاب ابدی برای شریران آماده کرده است.
مسیحت تحریف شده را باید دینی بدون شریعت دانست زیرا پولس که زمانی خود را مأمور تبلیغ مسیحت به غیر بنیاسرائیل معرفی میکرد، به خاطر پذیرش راحتتر آنچه خودش به عنوان مسیحت ارائه میداد از سوی امتهای دیگر، در قدمهایی موفق به حذف شریعت شد. او ابندا حکم ختنه را که از احکام مهم تورات است برداشت و در گام بعد تمام شریعت را بیفایده خواند.
در اسلام و مسیحیت دو چهرهی کاملا متفاوت برای حواریون ترسیم شده است؛ اسلام حواریون را انسانهایی با ایمان و مخلص و نیکو میداند که به خدا کمک میکنند اما در مسیحیت به جرأت میتوان گفت مقام حواریون از انسانهای عادی هم پایینتراست چرا که در مورد آنها با الفاظی مانند بی ایمان، سست عنصر و بی وفا یاد میشود.
مسیحیت دینی است که برخی از اعتقادات اساسی خود را از ادیان دیگر وارد کرده؛ به عنوان مثال یکی از این ادیان برهمنیزم در هندوستان است که تثلیثی به نام تریمورتی را ارائه مینماید که کارایی اقانیم آن مشابه کارایی اقانیم تثلیث مسیحی است.
طبق عبارات کتاب مقدس، کسانی که از نسل عمون و موآب هستند تا ابد نمیتوانند وارد جماعت خدا شوند. اما با بررسی نسب نامهی مسیح، میبینیم که در این نسبنامه اشخاصی وجود دارند که هم از نسل عمون هستند و هم از نسل موآب. سوال اینجاست که چگونه عیسی که از نسل این دو است میتواند مسیح خداوند باشد و بسیاری را وارد جماعت خدا کند؟
اینکه مسیح درچه تاریخی باز میگردد، برای برخی دانشمندان مسیحیت به نکتهای مهم تبدیل شده و با وجود اینکه خود مسیح میگوید کسی از تاریخ آن اطلاع ندارد اما گروهی از صاحب نظران کتاب مقدس مسیحی، تاریخهایی را اعلام کرده اند که با گذشت زمان، کذب و بیاساس بودن همهی آنها مشخص شده است.
مبشران مسیحی جملهای معروف را برای مخاطبان خود تکرار می کنند «مسیحت دین نیست و یک رابطه با خالق است» که البته با مراجعه به منابعی که دین را تعریف نمودهاند و ملاکهایی که برای تشخیص دین ارائه کردهاند در مییابیم مسیحت وجه مشترک همهی تعاریف دین از دین پژوهان را دارا است و نتیجه میگیریم بر خلاف ادعای مسیحیت تبشیری مسیحت دین است.
یهودیان و مسیحیان تورات کنونی را نوشتهی حضرت موسی (علیه السلام) میدانند اما در سفر تثنیه که یکی از بخشهای تورات است، وقایع بعد از ایشان را بیان میکند که نشان میدهد جناب موسی (علیه السلام) این کتاب را ننوشته است.
مسیحیان برای فرار از جواب به ضد عقل بودن تثلیث، یکی از مهم ترین دلایلی که می آورند عبارت است از اینکه چون حجم مغز کم است نمی تواند خدای تثلیث را درک کند اما باید توجه داشت که اولا حجم مغز ارتباطی با عقل ندارد و ثانیا عقل، در ارتباط با تثلیث، به نفی آن، نه عدم درک آن، حکم میکند.
پولس ادعا میکند که در مکاشفهای، مسیح او را دعوت و مامور ترویج مسیحت در عالم نموده است اما مسئله مهم اینجاست که هیچ دلیل قانع کنندهای که اثبات کند پولس چنین مکاشفهای داشته و یا داستانی که نقل میشود از او صحیح است، وجود ندارد.
دشمنان اسلام، شبانه روز در تلاشند تا با مخفی کردن تمام آموزههای اخلاقی اسلام، و با تبلیغات دروغ، آن را خشن جلوه دهند، اما حقجویان، هیچگاه فریب این تبلیغات را نمیخورند. چرا که اساس اسلام بر روی محبت کردن بنا شده است تا جاییکه شرط جواز ورود به بهشت، محبت کردن به یکدیگر است.
کتاب مقدس اعتبارش را از آباء کلیسایی میگیرد که خودش به آنها اعتبار بخشیده است و آباء کلیسایی هم اعتبارشان را از کتاب مقدسی میگیرند که خود آنها به آن اعتبار داده اند.
در کتاب مقدس بیان شده که مسیح با خدا اتحاد دارد و مسیحیان آن را دلیل بر الوهیت مسیح میدانند، در حالیکه این اتحاد حقیقی در آیات دیگر نقض شده و سایر ایمانداران را نیز با خدا متحد میداند.