عکس

دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در گزارشی پیرامون بزرگداشت یعقوب لیث صفار، مدعی شده که نام اصلی او «رادمان پور ماهک» بوده است؛ ادعایی که هیچگونه پشتوانهای در منابع کهن تاریخی ندارد.

هدف ، مقصد و مقصود در اعتقاد بابیت و بهائیت، نه رسیدن به خدا، بلکه رسیدن به حسینعلی نوری پیامبرنمای این فرقه هست.

در عقیده بهائیت، امام دوازدهم شیعه، علیمحمد باب هست که دین بابیت را بنا گذاشته و در فاصله کوتاهی پس از او، حسینعلی نوری دین بهائیت را تشکیل داد. با توجه به اعتراف هردو به آخرین پیامبر بودن حضرت محمّد(ص)، باب و بهاء خود را نه پیامبر، بلکه ظهور خدا میدانستند.

پیامبرنماهای بابیت و بهائیت خود را خدا میدانستند و صفاتی مثل خدای مظلوم، خدای تنها و بیچاره، خدای زندانی و خدای خدایان را برای خود به کار میبردند؛ صفاتی که با خدای توانا و یکتا، هیچ سازگاری نداشت. به همین خاطر، بهائیت نه یک دین، بلکه مسلکی مشرکانه هست.

شمس الدين ذهبی در کتاب تاریخ الاسلام با اشاره به فضائل امام صادق (علیهالسلام) می نویسد: «مناقب و فضائل جعفر بن محمد (علیهماالسلام) بسیار زیاد است و او صلاحیت برای خلافت داشت؛ زیرا وی صاحب سیادت و فضیلت و علم و شرافت بود.»
تاریخ الاسلام، ج9، ص93.

ذهبی به نقل از امام صادق (علیهالسلام) می نویسد: «از من سؤال کنید قبل از آنکه مرا از دست دهید؛ زیرا بعد از من کسی شبیه من برای شما حدیث بیان نمی کند.»
تاریخ الاسلام، ج9، ص89.

توبهی شیراز، پایانی بر انحراف علیمحمد شیرازی نبود و او پس از تبعید به تبریز، خود را امام زمان، پیامبر و حتی خدا معرفی کرد. او و یارانش باور به پایان دوره اسلام و ظهور دین بابیت داشتند. البته خوردن چند چوب فلک در تبریز هم، دوباره کار این تفکر را به توبه کشاند.

علیمحمد شیرازی پیش از مرگ، کتاب «بیان» را به صورت ناقص، در نسخ اسلام نوشت. بنابر احکام کتاب بیان، هرکس که دین بابی را نمیپذیرفت باید گردنش قطع میشد، خانهاش ویران، وطنش اِشغال و تمام کتابهای غیربابی سوزانده میشد.

مهمترین مشکل پیامبری باب و بهاء و ادعای پایان دوره اسلام، باور به خاتمیت حضرت محمّد و امتداد دین اسلام تا قیامت بود. از اینرو باب و بهاء برای توجیه پیامبری خود، قیامت وعده داده شده توسط ادیان الهی را منکر شدند و بهشت و جهنم را ایمان و کفر به خود دانستند.

جدایی بهائیت و شیعه، از آنجا شروع شد که علیمحمد شیرازی با استفاده از زمینهسازی مسلک شیخیه، در سال 1260ق خودش را نایب خاص یا همان باب امام زمان شیعه معرفی کرد.

علمای مذاهب اسلامی بر این مطلب اتفاق نظر دارند که برای رهبر و امام جامعه اسلامی ویژگیهایی شرط شده از جمله: عدالت، دانش، اجتهاد، شجاعت و صاحب رأی صحیح بودن.

جابر نقل میکند: «زمانی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پیکر خونین حمزه را یافت، گریست و زمانی که از مثله کردن او آگاهی یافت، با صدای بلند گریه سر داد.»
المعجم الکبیر، طبرانی، ج3، ص155.

محب الدین طبری مینویسد: «عبدالله بن مسعود گفت: در جریان جنگ احد، تاکنون ندیده بودیم که پيامبر برای كسی به شدت گريه كند، به این صورت كه در شهادت عموی خود حمزه میگریست. بعد از شهادت حمزه، بدن او را به طرف قبله گرداند.

پیامبرنمای بهائیت (بهاءالله) سرانجام سال 1892 بر اثر اسهال خونی درگذشت و عباس افندی (عبدالبهاء) جانشین او شد. عبدالبهاء از پدر زیرکتر بود و مدام از زیر سایه استعماری به سایه استعماری قویتر میرفت و تعالیمی از دیگر ادیان سرقت، و به بهائیت نسبت میداد.