مباحث فقهی
اهلسنت مدعی هستند که روزه گرفتن در روز عاشورا از سنتهای پیامبر است و در این مسیر به روایتی استدلال میکنند. مضمون روایت بر این مساله دلالت دارد که پیامبر (ص) با تقلید از مکتب یهودیان، این روز را به عنوان یکی از ایام روزهداری معرفی کردهاند. این در حالی است که پیامبر (ص) در روایات دیگر از تشبه به یهودیان و مسیحیان منع کردهاند.
خداوند گنهکاران را به سوی حق دعوت میکند و نوید زندگی خوب، سوای اعمال گذشتهای که داشتند، به آنها میدهد؛ نمونه تاریخی آن، اسلام آوردن «وحشی»، قاتل حمزه سیدالشهداء، است که میترسید توبهاش پذیرفته نشود، آیهای نازل شد و در رحمت به روی او گشوده شد، ولی برخی علمای اهل سنت، نسبت به شیعه، چنین روشی ندارند، و در مواردی که رفتار آنها را خلاف تشخیص میدهند، حکم به عدم قبول توبه و قتل را صادر میکنند.
پیامبر فرمودند: ای گروه مسلمانان من با کسی که با اهل خیمه (اهل بیت) سازگار باشد، سازگارم و با جنگجوی با آنها در جنگم و با دوستداران ایشان دوستم، آنها را دوست ندارد مگر خوش بخت حلال زاده و دشمن ندارد مگر بدبخت حرامزاده...
در میراث حدیثی اهلسنت دو گونه روایت در باب حکومت حاکم جائر وارد شده است. برخی از روایت بر مساله سرسپردگی بر دستورات حاکم جائر دارد و برخی نیز حاکم جائر را مستحق آتش میداند. روایت دسته دوم با آیات قرآن همسو است؛ اما برادران اهلسنت روایت دسته اول را برگزیدهاند.
طبق نظر ابن قیم جوزیه، اصل اولی در مورد استمناء، برای کسیکه قدرت بر ازدواج یا استمتاع از کنیز دارد، حرمت است؛ اما بزرگان حنابله، مخصوصاً احمد بن حنبل، چیزی جز کراهت را فتوا ندادهاند، وروایت نقل کردهاند که صحابه در جنگها و سفرهایشان، استمناء میکردند، همچنین برخی از علما برای زنی که شوهر ندارد، استفاده از آلت مصنوعی را جایز دانستهاند.
رسول گرامی اسلام احکام دینش را برای مسلمین روشن ساخت و بعد از ایشان جانشینان حقیقی آن حضرت آن احکام را برای مسلمین تبیین ساختند. لذا اگر از این ذوات مقدسه فاصله بگیریم، قطعا از مسیر واقعی دین خارج میشویم و حقایق احکام برای ما روشن نخواهد شد. این همان بلایی است که بر سر مسلمین آمده است و هر مذهبی، دین را با سلیقه خود بیان میکند.
چرا بعضی از یاران حضرت علی تقیه نکردند؟ میثم تمار وحجر بن عدى پس از شهادت امیرمؤمنان در میان شیعیان، سمبل تشیع بودند و سکوت و سازش آنها با حکومت معاویه، تشیع را با خطر جدى روبه رو مىساخت، از این رو تقیه و سکوت چنین شخصیتهایى جایز نبود، ولى افرادى که هم سطح آنها نبودند، چنین وضعى نداشتند و مىتوانستند تقیه کنند.
مجتهدین نزد اهل سنت به چهار طیف تقسیم میشوند. 1. مجتهد مطلق، 2. مجتهد منتسب، 3. مجتهد در مذهب، 4. مجتهد در فتوی و ترجیح، و هر کدام از این مجتهدین به حسب استقلال در رأی، دارای وظیفهای خاص هستند. اهل سنت بر این باورند، که در حال حاضر فقط مجتهد در فتوی وجود دارد، تا با مراجعه به آرای امام مذهب، مسائل مستحدثه را حل نماید.
مشهور در نزد مسلمانان، اقامه نماز به صورت عربی صحیح است. با این وجود مکتب فقهی ابوحنیفه میگوید: نماز را به هر لغتی میتوان خواند و عربی بودن در نماز شرط نیست و فرقی بین فرد عاجز و قادر نیست؛ بلکه حتی افرادی که قادر به یادگیری نماز به صورت عربی صحیح هستند، نیز میتوانند نماز را به لغات دیگر اقامه کنند.
در روایات فراوانی وارد شده است که گریه بر اموات جایز است و این روایات به حدّی است که به تواتر رسیده است و علما و فقهای مذاهب اسلامی به همین گونه عمل میکنند و فتوی میدهند لذا جایز و مباح است. هر چند که در نوع سوگواری کردن، بعضاً نظراتشان با هم فرق دارد. اما من حیث المجموع این قبیل عزاداری ها هم مشروع است و هم مورد پسند می باشد
اصولا برای شکستن یک واقعیت تاریخی و پدیده اجتماعی، برخوردیکباره و نامناسب با این موضوع نه تنها آن را از بین نمی برد، بلکه باعث اضمحلال این تلاش می شود. ابن تیمیه با این آگاهی با سیری آرام و مرحله ای مذاهب فقهی اهل سنت را به چالش میکشد ودر نهایت به مفتوح بودن اجتهاد که مخالف نظریه رایج اهل سنت است میرسد.
استفاده از فقه عترت در الازهر از هنگامی آغاز شد که آیتالله بروجردی کتاب «المبسوط» شیخ طوسی و «المختصر النافع» محقق حلّی را برای علمای الازهر ارسال کرد. از آیت الله قمی شنیده شد که عبدالمجید سلیم، شیخ سابق الازهر میگفت: هرگاه میخواستم به جلسه افتاء حاضر شوم تا کتاب «المبسوط» شیخ طوسی را مطالعه نمیکردم به آن جلسه نمیرفتم.
نگاه به آرای سياسی فقيهان اهل سنت از شکلگيری آن تا حال حاضر، انسان را متوجه يک طيف گسترده از مواضع مینمايد که به دشواری قابل جمع هستند. طيفي که يک سوي آن صلاحيت و مشروعيت صحابه قريشی عالم عادل قرار دارد و سوی ديگر آن به حاکم فاسق ظالم رضايت داده میشود. در حالیکه در فقه ایشان، ابتدا انتخاب مردم مهم برشمرده شده است.
معضل تکفیر مسأله جدیدی نیست! سبّ و لعن امام علی (ع) توسط بنی امیّه مربوط به قرن اول اسلام میشود. اما این مسأله فقط دامنگیر شیعه نبوده است بلکه گاهی فرقههایی از اهل سنت نیز به تکفیر یکدیگر پرداختهاند. مثلا ابو اسحاق شیرازی که در زمان خویش امام شافعیّه قلمداد میشده است، میگوید که هر کس که پیرو ابوالحسن اشعری نباشد، کافر است.