چهره های تاریخی

برخی حسن بصری را یار و مرید خاص امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) میدانند و از او بهعنوان محرم اسرار آن حضرت نام میبرند. حالآنکه قول و فعل حسن بصری برخلاف این نظریه است. زیرا در قبول کردن منصب فتوا و قضاوت دربار بنیامیه و همچنین فتوا به یاری بنیامیه، نمیتوان جز مخالفت با امر اهلبیت (علیهمالسلام) چیزی دید. همچنین دوستی حسن بصری با حجاج و تمجید و تعریف حجاج بن یوسف از حسن بصری نشانی دیگر از دشمنی حسن بصری با اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسلام) است.

ابوهاشم کوفی که به عنوان اولین صوفی مشهور است، در منابع اسلامی مورد مذمت بزرگان شیعه واقع شده است. این مساله تا جایی پیش میرود که امام صادق (علیه السلام) او را فاسد العقیده میداند. وقتی امام صادق (علیه السلام) اولین کسی که مشهور به صوفی است را فاسد العقیده میداند، چطور صوفیان امروزی راه درست را در پیش گرفته و منحرف نیستند؟

بعد از آنکه حسین بن منصور ادعای وکالت امام زمان (عج) را کرد، سعی کرد علما و بزرگان شیعه را به خود جلب کند. در این زمان تصمیم گرفت ابوسهل نوبختی را در زمره یاران خود درآورد و به تبع او هزاران شیعه امامی را به عقاید خود معتقد سازد. ولی نوبختی ادعاهای حسین بن منصور را تکذیب کرد و با منطق آن را رد کرد.

شیطان در بین برخی از بزرگان صوفیه از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است و کسانی همچون حلاج و غزالی از سینهچاکان شیطان به شمار میآیند و او را سید الموحدین معرفی کردهاند، ولی عین القضات همدانی بیشتر از همه صوفیان، سنگ شیطان را به سینه زده است و او را معلم فرشتگان دانسته و کسی از اسرار او آگاه نشد.

سران فرقه ذهبیه مدعیاند که سلسله ذهبیه از اقطاب سنی مذهب خالی و همچون طلا خالص است، لذا نام فرقه خود را ذهبیه نامیدهاند. در حالی که محققین معتقدند که تا قرن هشتم در تشیع از صوفیگری خبری نبوده است و بزرگانی از این فرقه همچون معروف کرخی، جنید بغدادی، سهروردی، نجم الدین کبری و علاء الدوله سمنانی از اهلسنت هستند.

برخی از تذکرهنویسان صوفی درباره بزرگان خود آنقدر غلو کردهاند که تشخیص صحت و عدم صحت سخن ایشان یا ممکن نیست یا اینکه به سختی ممکن است. از جمله افرادی که روایات گوناگونی درباره چگونگی پیوستن او به صوفیه مطرح شده است، ابراهیم ادهم است که انگیزه اصلی پیوستن او به صوفیه با بیان روایات متفاوت پنهان مانده است.

بایزید از بزرگان صوفیه قرن دوم و سوم است که صوفیه ادعا دارند او دربان امام صادق (علیه السلام) بوده و از خرمن پرفیض حضرت خوشهها چیده است و حال آنکه تاریخ تولد و وفات بایزید با ولادت و شهادت امام صادق (علیه السلام) همخوانی ندارد. در حقیقت، بایزید پس از شهادت امام صادق (ع) متولد شد!

حسن بصری از بزرگان صوفیه است که درباره آن داوریهای متفاوتی شده است. برخی او را از خواص یاران حضرت امیرالمومنین علی(علیه السلام) دانسته و برخی دیگر او را مخالف حضرت علی (علیه السلام) میدانند. اما نمونههای مخالفت او با امیرالمومنین (ع) و انحراف در عقاید او و حمایت از خلفای همعصرش را نمیتوان از نظر دور داشت.

حلاج بهعنوان یکی از سران صوفیه، بهسبب گفتارهای شطحآمیز و اعمال غیر متعارف، در طول تاریخ مورد مذمت بسیاری از علما و بزرگان شیعه و اهلسنت و حتی برخی از صوفیان قرار گرفت، بهگونهای که بعضی از این عقائد و رفتارهای وی، خارج از دین اسلام و حتی مذهب شیعه میباشد، که در ذیل به این دلایل مهم، که سبب خروج حلاج از مسلمانی، خصوصا تشیع شده، اشاره میشود.

ابوریحان بیرونی دربارهی حلاج مینویسد: مردی متصوف از اهل فارس به نام حسین بن منصور حلاج ظهور کرد و در آغاز کار، مردم را به مهدی دعوت نمود و گفت او از طالقان ظهور خواهد کرد و از اینرو حلاج را گرفته در زندانش بیفکندند، ولی حیلهای کرد و از زندان گریخت. و این مرد شعبده باز بود و با هر کسی که روبرو میشد موافق اعتقاد او سخن میراند و خود را به لطایف حیل، بدو میچسبانید.

سید محمد نوربخش از پرمدعاترین اقطاب صوفیه بوده است که خود را عالمترین افراد معرفی کرده است که صاحب تمام علوم ظاهری و باطنی است که در ریاضی استاد افلاطون و در سایر علوم بر ابنسینا برتری دارد. اما مهمترین ادعای نوربخش ادعای مهدویت اوست که کشف و شهودهای صوفیه را در اثبات ادعای خود آورده و خود نیز اعتراف میکند که به اجبار بزرگان صوفیه ادعای مهدویت کرده است.

حلاج کسی است که به اتهامات مختلف حکم به تکفیر او داده شد. صوفیان درباره اتهام او می گویند حلاج به علت آنکه اسرار را فاش کرد متهم شد و سرانجام اعدام گردید. آنچه که در میان عامه مردم مطرح است آن است که فقها تنها گروهی بودند که او را تکفیر کردند. اما با بررسیهای صورت گرفته معلوم میشود علاوه بر فقها تعدادی از صوفیان مطرح زمان حلاج معتقد به انحراف فکری و عقیدتی حلاج بودند.

دربارهی مذهب منصور حلاج، اینکه او شیعه بوده یا غیرشیعه، اقوال مختلفی ذکر شده که بعضی از نویسندگان او را بهخاطر افکار و عقاید باطل، از مذهب تشیع خارج و او را جزو شیعیان ندانستند. اما عدهای دیگر از نظریهپردازان خصوصا موافقان حلاج، برای اثبات تشیع وی، اقوالی را ذکر کردند که خالی از اشکال نیست.

از انحرافات مهم و اساسی منصور حلاج که سبب به دار آویخته شدن وی شد، شطحیات و سخنان کفرآمیز او بود، که بعضی از سران صوفیه، طرفدار این شطحیات و نظرات کفرآلود حلاج بوده و توجیهاتی ناروا و کذب، ذکر کردهاند تا شطحیات این شخص را به گونهای سرپوش بگذارند.