قرآن

خداوند قرآن را به گونه ای نازل کرده که نور و هدایت است و بیانگر همه چیز؛ پس دلیل نیاز به تفسیر قرآن چیست؟ قرآن معارفی را كه بشر به آن نيازمند است، در حجم بسيار اندک از الفاظ، ارايه كرده است؛ اين امر سبب شده كه فهم بخشی از آيات، نيازمند دقت بيشتر و تحقيق عميق تری برای پی بردن به مقصود خداوند باشد. بنابراين ضرورت ايجاب می كند که تفسیری برای آیات قرآن وجود داشته باشد.

قرآنیّون سنت عملی پیامبر(ص) را قبول ندارند و میگویند: سنت پیامبر (ص) حجّیّت مطلق زمانی و مکانی ندارد. در مقام پاسخ به این ادعا میگوییم آیاتی که انسان را به صورت عام مورد خطاب قرار داده است، مقید به کسانی نیست که معاصر پیامبر (ص) بودهاند و یا اختصاصی به مردم مکه و مدینه ندارد، بلکه همه مردم تا روز قیامت را شامل میشود.

«قرآنیون» قرآن را یگانه منبع تشریع دین میدانند و مرجعیت دینی سنّت را به کلی منکرند و معتقدند که اين کتاب آسمانی (قرآن) تنها منبع تشریع است؛ در مقابل این ادعا یاید گفت که روایات زیادی وجود دارد که سنت را در کنار قرآن، به عنوان منبع پاسخگویی به پرسشهای دینی نام برده است.

یکی از حقوق فرزندان، تعلیم قرآن به آنهاست. امیرالمومنین علی (ع) در این باره میفرماید: «فرزند را بر پدر حقی است و پدر را بر فرزند حقی، حق پدر بر فرزند آن است که فرزند در هر چیز جز نافرمانی خدای سبحان او را فرمان برد و حق فرزند بر پدر آن است که بر او نام نیکو نهد و نیکو تربیت کند و به او قرآن بیاموزد.»

محمدعلی طاهری سرکرده فرقه حلقه در فایل صوتی مدعی است کلیاتی بر پیامبر نازل شده و پیامبر این کلیات را بنابر نظر خودشان نوشتند و واژهها از پیامبر است نه کلام الهی! آیا معصومین که معلمین اصلی قرآن و به بیانی قرآن ناطق هستند به این تناقضات پی نبرده بودند و در صدد توضیح و تبیین آن نبودهاند؟

وهابیت که با دوری از اصول و قواعد عقلی و نقلی، خود را تنها مسلمانان عالم معرفی میکنند، در ادعای مضحک، رد شدن از زیر قرآن و یا قرآن به سر گرفتن را بدعت و عمل حرام معرفی میکنند؛ در حالیکه بر اساس روایات اهلسنت، امیرالمومنین، و بنا بر روایات شیعه، ائمهی اطهار در هنگام مشکلات و یا برای اجابت دعا، به قرآن پناه میبردند.

از ویژگیهای برتر قرآن در کنار جامعیت و جهانی بودن، جاودانگی آن است؛ یعنی قرآن به زمانی خاص یا ملت یا گروهی ویژه، اختصاص نداشته و برای همه انسانها در تمام دورهها و ازمان، دارای برنامه و دستورالعمل است. ادبیات قرآن به نحوی است، که توانایی دارد، با تمام اقوام و ملل و زبانها و ملیتها به گفتگو بپردازد. بدین جهت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در خطبةالوداع از آن با عنوان « ثقل اکبر» یاد میکند.

متصوفه علاوه بر اینکه مدعی ولایت شدند و قطب خود را "ولی خدا" معرفی کردند، واژه "انسان کامل" نیز به ادبیات اسلامی وارد کردند و قطب خود را انسان کامل نامیدند. دراویش گنابادی هم درحالی اقطاب خود را ولی خدا و انسان کامل میدانند که نه تنها نورعلی تابنده قادر به صحیح خواندن قرآن نبود حتی جانشین او سید علیرضا جذبی نیز قادر نیست قرآن را صحیح بخواند.

سید علیرضا جذبی قطب فرقهی دراویش گنابادیه، گوی سبقت را در غلط خوانی قرآن از نورعلی تابنده ربوده است. توجیه دراویش در مورد غلط خوانی تابنده این بود که چشم وی ضعیف است و آیه را ندیده است. با اینکه این توجیه با ادعای انسان کامل بودن در تضاد است و از قطب انتظار میرود کلام خدا را از بر باشد(چنانکه در مورد تابنده ادعای قرآن ناطق داشتند!) اما در مورد جذبی ادعای ضعف چشم پذیرفته نیست.

ابن عربی نگاهی متناقض و متضاد با نگاه علمای شیعه به بحث ایمان فرعون دارد. او در کتاب خود به استناد آیهای از قرآن، فرعون را جزء مؤمنان به خدا معرفی میکند و بر این نظر تأکید دارد که خداوند روح فرعون را آنگاه قبض نمود که او ایمان آورده بود. این درحالی است که مفسرین شیعه خلاف این ادعا را قائل هستند و معتقدند که این آیه نشانگر بیایمانی و عدم قبول توبه او در لحظه مرگ است.

بیاطلاعی از آموزههای دینی در آثار و صحبتهای تمامی سرکردههای جریانات نوظهور معنوی به شدت موج میزند. یکی از این جریانات کاذب و نوظهور، فرقه موسوم به حلقه است که در دیدگاهها و نظرات بنیانگذار آن برداشتهای سطحی از ظواهر قرآن، بیاطلاعی از تاریخ و آموزههای ادیان، به خصوص دین اسلام؛ و همچنین عدم برداشت منطقی و علمی از روایات معصومین (علیهمالسلام) به وضوح دیده میشود.

تنازع میان فرهنگ اسلامی و دیگر فرهنگها، دو جریان معتزله و نومعتزله را سر و سامان داد. ایشان با استفاده از عقل غیر مبتنی بر نقل، به رویارویی در مقابل هجمههای دیگر فرهنگها رفته، که سیلی از اعتراضات را در مقابل خود یافتند.

علمای اسلام در مسائل اختلافی به خاطر روشن نبودن حکم اسلام فتوا به تکفیر مخالفین نمیدهند. به همین علت علمای اسلام فرمودهاند، اگر فردی کفرش آشکار بود، یعنی منکر ضروری دین شد، تکفیر میشود، اما در مواردی که میان علمای اسلام اختلاف است، نمیتوان فرد خاطی را تکفیر کرد. این دقیقا مخالف نظر جهادی است.

فتوا دادن شرایطی دارد که رهبران القاعده و داعش این شرایط را ندارند، اما خیلی سریع فتوا میدهند و جهان اسلام را وارد چالشهائی میکنند که بیرون آمدن از آن بسیار سخت است. مفسرین و فقهای اسلام درباره تفسیر آیات بحثهای فراوانی انجام داده و اختلاف زیادی در این زمینه دارند. وقتی در باره فهم آیهای اختلاف باشد نباید به نظر واحد اصرار داشت.