سلفیت و وهابیت
وهابیت در حالی دم از پیروی از اهل سنت و جماعت میزنند و خود را پیروان واقعی سنت نبوی و کتاب خدا میدانند، که هیچ یک از مذاهب چهارگانهی اهل سنت موید عقاید ایشان نیست. علاوه بر این حتی بزرگان مذهب حنبلی که بنیانگذار وهابیت به آن ملتزم بوده است، نیز اعمالی چون توسل را به عنوان یک امر مشروع برای حل مشکلات خود انجام میدادند.
در زمانی که جهان اسلام، همه روزه از سوی دنیای اسلامستیز غرب، آماج انواع حملات ناجوانمردانه قرار میگیرد. و ایشان از هیچ عملی اعم از حملات نظامی تا ترور شخصیتها و توهین به بزرگان این دین چون پیامبر خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) فروگذار نمیکنند، آیا شایسته است که خود مسلمانان مروج کتبی باشند که حاوی توهین به پیامبر است؟
حاصل کلام وهابیان در توحید منتهی به اعتقاداتی میشود که نهایتاً به تشبیه و محدود ساختن ذات خداوند منجر میگردد. آنها معتقدند خدا در بالای عرش خود مستقر شده و از آنجا عالم را اداره میکند. این اعتقاد علاوه بر اینکه خدا را موجودی مکانمند و شبیه مخلوقاتش مینماید، بر خلاف تعالیم صریح قرآن است که خدا را در همهجا حاضر میداند.
شاید درک و باور این مسئله برای بسیاری از انسانهاییکه با تعالیم انسانساز اسلام به نوعی آشنایی نسبی دارند، بسیار مشکل باشد که چگونه میشود فرقهای از بطن این آیین ظهور کند که تا به این حد بتواند انسانیت را زیر پا گذاشته و قتل و خونریزی را سرلوحه کار خویش قرار دهد. عوامل گسترش وهابیت را میتوان به دو قسم عمده تقسیم کرد.
تعهد و پذیرش عقاید اشخاصی چون محمد بن عبدالوهاب که بنیانگذار فرقهی ضالهی وهابیت است، بعضا تبعاتی به دنبال دارد که عوارض شوم آن دامنگیر تمامی جهان اسلام میشود. مثل پدیدهی تکفیر، که حاصل این تفکر است که به صرف وجود اختلاف نظر حتی در مسائل فرعی اسلام، یک شخص بتواند طرف مقابل خود را تنها به همین دلیل، تکفیر نماید.
سران وهابی و به تبع ایشان وهابیها، در مواضع و کتب مختلف، ادعایی دارند مبنی بر اینکه کسانی مورد تکفیر ما قرار میگیرند که از دید ما مسلمان نیستند، لذا ما مسلمانان را تکفیر نمیکنیم بلکه نسبت کفر را به کسانی میدهیم که بر اساس ادلهی ما از چارچوب اسلام خارج شدهاند و اینها کسانی هستند که به بعضی از کتاب الهی ایمان دارند ولی نسبت به بعض دیگر کافرند.
وهابیان سالهاست که به انحاء گوناگون به دنبال توجیه رفتار و کردار خود هستند تا مسائلی چون تکفیر مسلمین را با آیات قرآن توجیه کنند، مثلا میگویند شما مصداق آیه ای از قرآن هستید که به بعض قرآن ایمان دارید و منکر بعض دیگر آن هستید. در حالی که آنچه برخی از مسلمانان مرتکب میشوند از ضروریات دین نبوده، بلکه از مسائل اختلافی است.
وهابیان دنبالهرو کسانی هستند که در رفتار، گفتار و کردارشان نه تنها منطبق با تعالیم قرآن عمل نمیکنند بلکه بعضا بر خلاف صریح قرآن نیز گام برمیدارند، مثل اینکه میگویند مخالفان ما به لحاظ عقلی از مشرکان زمان پیامبر هم کمترند. این مساله چگونه با مجادلهی احسن با مخالفان، که دستور صریح قرآن است، متناسب میباشد؟
وهابیان پیرو کسانی هستند که در ابراز عقاید خود بر خرافات و نظرات نادرستی تکیه کرده و سپس بر اساس آن حکم به حرمت یک عمل میکنند و مرتکبین آن را نیز آماج توهین و تکفیر قرار میدهند. اشخاصی چون ابن تیمیه و ابن قیم که به خاطر خرافاتی چون مانع شدن از بت پرستی، امثال قاضی عیاض را به خاطر جایز دانستن زیارت قبر پیامبر تکفیر میکنند.
وهابیان در عین تکفیر مسلمانان که از عمدهترین اعمال و افکار ایشان است، و به تبع آن عدم اعتقاد به هیچ حرمتی برای جان و مال مسلمانان، بعضا ادعا میکنند که ما مسلمانی را تکفیر نمیکنیم. اما با اندک تاملی در کتب اصلی ایشان که در تیراژ بسیار تکثیر و تدریس میشود، و مملو از تصریح به تکفیر مسلمین است، این دروغ برملا میشود.
وهابیت در کنار اعمال و کرداری چون تهمت زدن به مخالفان خود، یا تکفیر ایشان، به انحاء گوناگون، به اموری دست میزند که بیش از هر چیز رسوا کنندهی خود ایشان در نظر محققین و تاریخدانان جهان است. آن مساله، این است که ایشان در مواضع گوناگون و به طرق مختلف برای اینکه کارهای خود را توجیه کنند، دست به جعل تاریخ میزنند. تا اعمال ناشايست خود را توجيه كنند.
از جمله اخلاق ناپسند وهابیان این است که به راحتی به مسلمانان دیگر تهمت میزنند، بدون اینکه دلیلی بر این کار خود اقامه کنند، و از همه بدتر این اینکه بر اساس همین تهمت مسلمانان را تکفیر میکنند مثل محمد بن عبدالوهاب که مسلمانان را متهم به اعتقاد داشتن به خدایان متعدد میکند، سپس آنها را به سبب این اعتقاد مساوی مشرکان میداند.
نتیجهی مبنای اشتباه وهابيت در عقائد، این میشود که محمد بن عبدالوهاب؛ سرزمينهاي اسلامي را که اموری چون زیارت قبور صالحین، نذر و ... در آن میان مردمش جاری است، بلاد کفر مینامد، و ميگويد كه عدهای مرتكب اين امور ميشوند و عدهاي درمقابل این اعمال سکوت میکنند. گروه اول با ارتکاب این امور کافر میشوند، و گروه دوم به این دلیل که اینها را به خاطر این اعمال تکفیر نمیکنند، کافر میشوند.
تکفر تکفیری که حاصل تعلیمات محمد بن عبدالوهاب است، سالهاست دامنگیر جهان اسلام حتی خود وهابیت شده است. سرکردگان وهابی در عین اینکه تکفیر مسلمانان را به زبان انکار میکنند اما در عمل به این مساله معتقدند نمونهی آن، دو جلد از 16 جلد کتاب الدرر السنیه است، که مجموعهی نظرات بزرگان وهابی است، و به جهاد علیه مسلمانان اختصاص دارد.