اسلام را از طالبان نیاموزیم!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب - وزارت حج و اوقاف طالبان می گویند سفر به کشورهای غیر اسلامی که به گفته این وزارت «مملو از فساد اخلاق ، شراب و الحاد» است برای دین اسلام و تربیت کودکان خطر محسوب می گردد و مسلمانان نباید به سرزمینهای کفر سفر کنند!
در برخی روایات به این مسئله اذعان شده که مسافرت و اقامت در کشورهای غیر اسلامی چنانچه مانع از انجام وظایف شرعی نگردد جایز است و حتی اگر این هجرت سبب نشر تعالیم اسلام و انتشار حق و حقیقت باشد اجر و پاداش بسیاری دارد، چنانچه در بعضی حالات مهاجرت یک مسلمان به سرزمین غیر اسلامی میتواند باعث ترویج فرهنگ اسلامی و مسلمان شدن تعدادی از کفار و مشرکین شود.
شواهد تاریخی بسیاری وجود دارد که مردم غیر مسلمان بر اساس سلوک نیک و رفتار و کردار عالی مسلمانان مهاجر به دین اسلام مشرف شدهاند. گناه عامل دوری از خداست ولی آیا در خانه نشستن و در به روی دنیا بستن راه در امان ماندن از گناه و حفظ دین است؟
آنچه باعث رستگاری می شود تنها یک چیز است و آن رعایت تقواست. خویشتن داری، اطاعت از دستورات الهی و دوری از گناهان ریز و درشت... تقوا شرط نجات از آتش دوزخ و قبولی اعمال نیک است. در سخنان امیرمومنان حضرت علی علیه السلام تقوا در رأس اخلاق نیکو و معرفی شده است.[1] آیات و روایات فراوانی که از ائمه معصومین درباره تقوا باقیمانده نشاندهنده جایگاه والای آن است.
امام علی علیه السلام می فرمایند؛ «تقوا، حق خداوند بر آدمیان است و رعایت آن موجب حق آدمیان بر خداوند؛ برای کسب تقوا از خداوند یاری بجویید و از تقوا در برابر عقاب خداوند یاری بطلبید».[2]
تقوا یک نیروی بازدارنده درونی است که به صورت یک ملکه نفسانی در وجود انسان به وجود میآید و او را در برابر طغیان شهوات و ارتکاب گناهان حفظ میکند و وجه متعالی آن نیز اجتناب از شبهات است. وجود انسان، معجونی است از فطرت الهی و طبیعت حیوانی که هرکدام خواستههای ویژه خود را دارد. انسان بر اساس فطرت الهی اش موجودیست خداشناس، ظلم ستیز، دین طلب، عدالتخواه و ... ولی بر اساس طبیعت حیوانی؛ موجودیست شهوت پرست، خودخواه و ...!
منشأ گناهان، پیش از آنکه محیط پیرامون انسان باشد؛ جنبه حیوانی وجود خود انسان است و تقوا راهی است که طی آن میتوان بر نفس سرکش لجام زد و آن را در اختیار خود درآورده حتی اگر محیط زندگی انسان مملو از گناه و فساد و وجود باشد.
پی نوشت:
[1]. نهج البلاغه ، حکمت ۴۱۰
[2]. نهج البلاغه ، خطبه ۱۴۱
Add new comment