اعتقادات
فدا از اعتقادات مهم مسيحيت محسوب میشود به اين معنا كه به سبب گناه آدم و حوا، همه انسانها، فاسق به دنيا میآیند و مسيح (عليهالسلام) هم برای پاك كردن اين گناهان به دنيا آمد! اما چند اشكال مهم و بیپاسخ در اين خرافات وجود دارد، مثلاً چرا خود مسيح اين اعتقاد مهم را بيان نكرد و شخصی به نام پولس كه هیچگاه مسيح را ندید، اين كار را میکند؟!
کتاب مقدس مسیحیان بدترین تهمتها و ناسزاها را در حق انبیای الهی بیان داشته است. و این در حالی است پیامبران معصوم بوده و عصمت آنان اشتباه و اغلاط محتوایی کتاب مقدس و در نتیجه سستی استدلال به آن را اثبات میکند. حال باید آیا عقل حکم به معصوم بوده پیامبران خواهد کرد تا نتیجهی مذکور حاصل شود؟
مسلمانان معتقدند که هیچ پیامبر زنی برای هدایت بشر از سوی خداوند ارسال نشده است. اما کتاب مقدس معتقد است چند زن به عنوان پیامبر از سوی خداوند مبعوث شدهاند. یکی از این پیامبران زن، مریم خواهر حضرت موسی و هارون است. کتاب مقدس نسبتهای ناروایی را به این پیامبر زن زده است.
داستان کتاب مقدس ازاینجا جالب میشود که پیامبر سالخورده پس از معرفی خود بهعنوان پیامبر و اولیای الهی، به آن نبی اهل یهودا بهدروغ میگوید که به من از جانب خداوند پیغام رسیده که تو را پیدا کنم و به خانهی خود ببرم و به تو آبونان و غذا دهم. پسازآنکه پیامبر سالخورده، آن پیامبر را به خانهی خود میاورد، از جانب خداوند به او وحی میشود که به مهمان خود بگو چون از دستور خدا سرپیچی کردی، مستحق عقاب و سرزنش و مجازات خواهی شد.
در بخشی از کتاب مقدس چنین ادعا شده است که عیسی مسیح به شاگردان خود قدرت خارج کردن الواح ناپاک را از بدن مردم و شفای بیماران را عطا کرده است. جالب آنکه در بخشهای دیگر کتاب مقدس درست نقطه مقابل این ادعا بیان شده و تصریح شده است که شاگردان عیسی مسیح قدرت شفای بیماران را نداشتهاند.
نويسندگان مسيحی بر اساس آیهای از تورات ادعا میکنند كه حق احترام برای انسانها به اين دليل است كه انسان بهصورت خداوند آفریدهشده است و اين احترام در اسلام و كمونيست وجود ندارد! درحالیکه از نگاه قرآن انسان خليفة الرحمن است و علت احترام او به خاطر تقوا و اخلاق بوده و حرمت مؤمن از کعبه هم بالاتر است.
تثلیث یکی از بزرگترین انحرافات مسیحیت است. آنان بر طبق این عقیده معتقد به وجود سه خدای پدر، پسر و روحالقدس شده است. آنان بر این اعتقادات خود از کتاب مقدس خود دلایلی ذکر کردهاند؛ یکی از دلایل آنان بر این ادعا این است که مسیح خود را برابر با خدا دانسته در حالی که این ادعا قابل اشکال و ایراد است.
با ظهور اسلام، همهی ادیان موجود در ان زمان به خصوص یهودیت و مسیحیت منسوخ شده و پیروان آنان ملزم به پیروی از اسلام بودند. برخی از مسیحیان روشنفکر حقانیت اسلام را پذیرفته و مشرف به دین اسلام شدند. اما برخی منسوخ شدن دینشان را نپذیرفته و با تعصب و لجاجت بر همان دین منسوخ خود ماندند. حال آنکه نسخ ادیان ریشه در کتاب مقدس داشته و خود مسیحیت با ظهورشان یهودیت را نسخ کردهاند.
کتاب مقدس شهادت میدهد که یهودیان منتظر ظهور الیاس نبی یا همان ایلیا بودهاند. آنان به گمان اینکه یحیای تعمید کننده همان ایلیا است به سراغ وی رفته و از او پرسش میکنند که آیا وی همان ایلیای نبی است؟ یحیی ایلیا بودن خود را انکار میکند و به صراحت می گوید که من ایلیا نیستم اما عیسی مسیح معتقد است که یحیی همان ایلیای موعود است.
هم در اناجيل و در قرآن كريم آمده است كه عيسي (عليهالسلام) «كلمه خداوند» است، اما مسيحيان، معنای كلمه بودن مسيح را همطراز بودن مسيح با خداوند معنا کردهاند و مسيح را يكی از اقانيم ثلاثه خداوند میدانند كه مسيح هم خداست و هم انسان، درحالیکه كلمه بودن مسيح به معنای مخلوق بودن آن حضرت است و هيچ مخلوقی همردیف خداوند نخواهد بود.
امکان دیدن خداوند یکی از پرسشهایی است که همواره پیروان ادیان الهی، از پیشوایانشان سؤال می کردند. اسلام و قرآن به صراحت امکان رؤیت خداوند را نفی میکند. اما کتاب مقدس مسیحیان معرکهی اختلاف آرا شده است. به این نحو که از بخشی از کتاب مقدس، امکان آن فهمیده میشود و از بخش دیگر آن غیر ممکن بودن آن درک میشود.
کتاب مقدس در بردارندهی مجموعهی عظیمی از اختلافات و تناقضات است. به این بیان که در کتاب مقدس به وفور مشاهده میشود که یک ماجرا در کتابها و بابهای مختلفش به انواع و اقسام گوناگون نقل میشود. داستان تدهین عیسی مسیح یکی از مواردی است که وجود اختلاف در آن مشهود بوده و این اختلافات حجیت کتاب مقدس را به شدت زیر سوال میبرد.
تثلیث یکی از مهمترین آموزهی مسیحیت کنونی است. آنان در کنار خداوند واحد، عیسی مسیح و روح القدس را نیز خدا میدانند. یکی از دلایل مسیحیت برای اثبات تثلیث، وجود روایاتی دال بر رابطهی پدری و پسری حقیقی خداوند با عیسی مسیح است که این نوع روایات از زبان عیسی مسیح بیان شده است. اما استدلال به این نوع روایات نیز مورد خدشه و اشکال است.
يكی از اعتقادات اساسی مسيحيان، قيام مسيح از قبر است، بزرگان مسيحيت هم در تفاسير خود برای اثبات اين عقيده چند دليل آوردهاند، نظير مشاهده قبر خالی و ظهور آن حضرت بر مردم، درحالیکه همين دلايل میتواند نشاندهنده اين باشد كه عيسی (عليهالسلام) اصلاً به صليب كشيده نشده و زیربنای عقايد مسيحيت را سستتر كند.