تکرار عزاداری مراسم عاشورا در هر سال نشانه چیست؟
بدون شک و تردید اگر هر ساله شیعیان برای شهدای کربلا و اهل بیت پیامبر اکرم، بهویژه برای امام حسین (علیهالسلام) عزاداری میکنند، در حقیقت به عنوان یک عمل نمادین و جزء شعائر الهی بهشمار میآید که خداوند صراحتاً در قرآن بدان اشاره فرموده است؛ «من یعظم شعائر الله» چرا که اینگونه مجالس، برای انسان اثرات مثبتی دارد و انجام آن طبق روایات فریقین و نظرات فقهای شیعه و سنی رجحان دارد و ثواب فراوانی برای برگزار کنندهی آن خواهد داشت؛ لذا تجدید و تکرار عزاداری عاشورا در هر سال، یکی از کارآمدترین راه رشد حقخواهی و حرکت رو به جلوی مسلمانان است تا ملاکی باشد در مقابل ظلم و ستم که باید ایستادگی کرد؛ رشدی که عاطفه انسانی را تحریک کرده تا مسلمانان با احترام و تجلیل نسبت به خاندان پیامبر اکرم به مصداق آیه شریفه: «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ.[شوری/23] بگو هیچ چیزی از شما نمیخواهم مگر مودت و محبت اهل بیتم را.» توجه کنند و این آیه به همگان گوشزد میکند، راه تکامل و پیشرفت بشر این است که دنبالهرو امامان و خلفای واقعی پیامبر باشند که متأسفانه در سال (61 هجری) در صحرای کربلا غیر آن رقم خورده شد.
حادثهای که در طول تاریخ اسلام، مصیبت بارتر از این واقعه دلخراش نبود، و هر چند برای اسلام ضربهی مهلکی بود، اما درسهای عالی و آموزندهای نیز دربرداشته و تا قیام قیامت ادامه خواهد داشت، چرا که نام حسین (علیهالسلام) و عاشورا نشان همهی خوبیها و ارزشها گردید و نام یزید و بنیامیه و تمام ستمگران عالم، نماد زشتیها و پلیدیها قرار گرفت. در نتیجه تکرار هر ساله عزاداری عاشورا، بهترین روش عملی برای برافراشتن کلمه توحید، حقیقت و راستی سعادت بشری است که نباید از آن غافل شد، چون عاشورا روز خدا و روز پیامبر خداست. روز عید قربان رسول خداست، روز ذبح عظیم فرزند رسول خداست، فرزند پیامبری که با برگزاری و تکرار آن هم جاوید و پایدار ماند و هم تسلی خاطر دل پیامبر اکرم و امیرالمومنین و فاطمه زهرا (علیهمالسلام) و اهل بیت ایشان گردید. که اگر اینگونه شد هرگز با گذشت زمان کهنه نمیشود و جاودانه خواهد بود. حال این حسین (علیهالسلام) کیست که مسلمانان جهان، بهویژه شیعیان اینگونه هر ساله عاشورای حسینی را تکرار میکنند.
علامه امینی، صاحب کتاب الغدیر، در کتاب دیگرش اینگونه بیان میدارد که: حسین (علیهالسلام) پارهی تن رسول خدا و نور چشم آن حضرت است که در زندگی همواره او را مانند گلی خوشبو میبویید و میبوسید.»[1] و این برخورد پیامبر نسبت به فرزندش چهطور است که باعث گردید که دلهای مردمان عالم، به عشق و محبت حسین بتپد و سینهها در دریای ولایتش متلاطم و مواج گردد. پیامبری که حتی برای گریه حسینش نارحت و آزرده میشد و در برخی مناسبات متذکر فرزندش میگردید. مثلاً طبری میگوید: «پیامبر اکرم از خانه عایشه بیرون آمد و بر خانه دخترش فاطمه گذر کرد، ناگهان صدای گریه حسین را شنید، به دخترش فاطمه فرمود مگر نمیدانی گریه او مرا سخت آزار میدهد.»[2] آن وقت پیامبری که حالت حسینش او را ناراحت میکند، چه حالی خواهد داشت، آن هنگامیکه وی را با فجیعترین وضعی در صحرای کربلا تشنه و گرسنه، غریبانه و مظلومانه ببیند که او را کشتند در حالیکه رگهای گردنش بریده شده و چهرهی فرزندش به خاک و خون غوطهور بوده و سرش را از قفا بریده و عمامه و ردایش به یغما و تاراج رفته و بدنش زیر سم ستوران و سرش بالای نیزه در شهرها گردانیده شده و اهل بیت او به اسارت گرفته شدند...
راستی کدام حادثه تاریخی اینگونه بوده است؟ در نتیجه کسانیکه به اهل بیت پیامبر ایمان دارند و ولایت آنان را قبول کردهاند، باید در این مصیبت بسیار سنگین همواره و در همه سال اظهار همدردی و سوگواری کنند و از این عزاداریها و اشک ریختن، بهرهها ببرند.
پینوشت:
[1]. سیرتنا و سنتنا سیره نبینا و سنته، علامه امینی، دارالعلم، قم، ایران، ص58-59.
[2]. ذخائر العقبی، طبری، دار الکتب المصریه، قاهره، مصر، ص38.
Add new comment